چه چیزی فرد را به یک اقتصاد دان دیجیتال بزرگ تبدیل می کند ؟
رهبری دیجیتال در پنج سال آینده چه شکلی خواهد بود؟ در حدود ساعت ۱۰ چطور؟ داگلاس Ready، مدرس ارشد اثربخشی سازمانی در MIT و متخصص توسعه اجرایی، اخیراً این سؤالات را بهعنوان بخشی از طرح تحقیقات ایدههای بزرگ در مجله مدیریت MIT و شرکت Cognizant بررسی کرده است. ما هماکنون به این فکر میکنیم که چرا آنها مهم هستند. ما در حال تبدیلشدن به یک اقتصاد با رهبری دیجیتال هستیم و رهبران باید سازگار شود.
تعداد انگشتشماری از ویژگیهای رهبری ، بدون توجه به آنچه اهمیت دارد، دوام میآورد. انسجام ذهن، همانند شجاعت و توانایی اجرا، به ذهن میرسد؛ اما سایر ویژگیهای زمینهای، همانطور که او آنها را توصیف میکند، باید نسبت به دنیای در حال تحول کسبوکار پاسخگو باشد.
بنابراین، درحالیکه یک دیدگاه و استراتژی، یک ویژگی رهبری دیجیتال پایدار است، انجام این کار در یک روش شفاف، فراگیر و مشارکتی، یک ویژگی بافتی است که با توجه به انتظارات نیروی کار جدید، آماده است. ر مجله مدیریت MIT در باره چالش های رهبری مینویسد: «رهبران بزرگ باید با «چه» و «چطور» در دنیای فردا پیشرفت کنند.»
«هدایت در آینده» اولین موضوع در بررسی آینده رهبری در اقتصاد و رهبری دیجیتال است. تیم تحقیقاتی در حال بررسی طیف وسیعی از موضوعات مربوط به این موضوع از طریق یک نظرسنجی جهانی و مصاحبههای اجرایی عمیق با کسانی است که بهشدت درگیر تحولات دیجیتال هستند. در زیر سه دیدگاه از این دست تحقیقات ارائهشده است
ذهن خود را در ذهن خود حفظ کنید
در همکاری با مجله مدیریت MIT و Cognizant، بیش از چهار هزار مدیر و رهبران بیش از ۱۲۰ کشور آمادگی خود را برای گذار به اقتصاد دیجیتال اعلام کردند. تنها ۱۲ درصد از پاسخدهندگان بهشدت موافق بودند که رهبران سازمانهای آنها ذهنیت درستی دارند و ۹ درصد بهشدت موافق بودند که رهبران آنها مهارتهای لازم را برای هدایت در اقتصاد دیجیتال دارند.او مینویسد: «برای آمادهشدن، این «شکاف ذهنی» بیشتر مربوط به بخشی از مهارتهاست. توسعه یک تفکر دیجیتال چالش پیچیدهتری است؛ زیرا چالشبرانگیزتر است و شکاف ذهنی وجود دارد. به همین دلیل نقاط کور انتقادی در مورد اینکه اقتصاد دیجیتال چگونه شیوههای قدیمی انجام کسبوکار را از بین میبرد، ایجاد میشود.
چهار نقطه کور دیجیتالی که آماده شناسایی هستند عبارتاند از:
استراتژیک
تأکید امروزه باید روی سکوها باشد؛ فضایی که کاربران برای کاربران دیگر ارزش ایجاد میکنند. این اساساً از دیدگاه سنتی ایجاد مزیت استراتژیک است. بدون یک ذهنیت که بر روی سکوها تمرکز دارد، رهبران، یک شرکت سرمایهگذاری را با ایدههای کهنه و منسوخ به خطر میاندازند.فرهنگی
بهجای صحبت کردن درباره رهبری دیجیتالی، رهبران باید آن را زندگی کنند؛ آنها باید بهعنوان مثال رهبری شوند. در چنین شرایطی، شرکتها از ارتباط با ارزهای فرهنگی زمان خارج میشوند.سرمایه انسانی
رهبری دیجیتال به طراحی دقیق سیاستها و عملکردهایی نیاز دارند که جذب، انگیزش و حفظ موج جدیدی از کارگرانی هستند که به دنبال سرمایهگذاری در رشد حرفهای خود هستند و احساس میکنند سهم آنها هدف دارد.شخصی
همانطور که در بالا اشاره شد، ۱۲ درصد از پاسخگویان احساس میکنند رهبرانشان برای رهبری دیجیتال آماده هستند یا یادگیری در عصر دیجیتال را جدی می گیرند. بااینحال، وقتی درباره آمادگی خود آنها سؤال شد، ۲۶ درصد از پاسخدهندگان به آمادگی خود در این کار ایمان داشتند. بهطورکلی، ۸۰ درصد از مردم خود را بالاتر از حد متوسط میدانستند. همانگونه که آماده مینویسد: «ما باید مراقب باشیم که اخبار مطبوعات خودمان را باور نکنیم.»رهبری دیجیتال بدون اعتماد شکست خواهد خورد
موضوع رهبری قوی زمانی ایجاد فرایندهای استاندارد، برنامههای استراتژیک پنجساله و سپس ایجاد کنترلها برای کمک به دستیابی به این برنامهها بود. مصاحبهای با آرتور Yeung که در جلسه کمیته اجرایی of غول اینترنت چین نشسته است، نشان میدهد که این رویکرد تا چه روز به پایان رسیده است.رهبری در دنیای دیجیتال بهجای ایجاد فرهنگی است که به نوآوری و تجربه سریع نیاز دارد.
این مسئله در مورد توانمندسازی کارکنان برای احساس و فکر کردن به افرادی است که انگیزه ایجاد فرصتهای جدید را دارند. همچنین در مورد ایجاد نوعی شفافیت رادیکال نیز هست که در آن صداهایی در سراسر سلسلهمراتب شنیده میشود؛ اما همه اینها بهنوبه خود کشت یک محیط باز و اعتماد را میطلبد.
Yeung گفت: «در اقتصاد دیجیتال، ما درک میکنیم که باید رهبرانی را استخدام کنیم که بتوانند یک فرهنگ نوآورانه ایجاد کنند که تفکر خلاق، چابکی و سرعت را پرورش میدهد.
بیشتر در مورد لزوم اعتماد، همراه با سه جنبه کلیدی دیگر مدیریت دیجیتال، در نکات برجسته تحقیق بخوانید: «فعال کردن قدرت اعتماد».
نوآوری معکوس
در اوایل دهه ۱۹۶۰، ناسا از «جورج لند» برای توسعه ارزیابی خلاقیت، کاردانی و نوآوری برای کارمندان برنامه فضایی سؤال کرد و گفت: «هر چه باشد، اگر شما در حال پیگیری یک عکس ماه هستید، بهتر است یک تیم با خلاقترین ذهن روی سیاره داشته باشید». ابزاری که در زمین ایجاد شد بسیار مؤثر بود و نقش مهمی در فرآیند انتخاب ناسا برای فضانوردان و هم برای کنترل مأموریت داشت.او بعدها ابزار مطالعه کودکان را تغییر داد. او با بچههای پنجساله شروع به کار کرد و متوجه شد که در مقابل معیارهای تست ۹۸ درصد آنها در «سطح نبوغ» کار میکنند. این نمرات از ۹۸ درصد در پنجسالگی به ۳۰ درصد در ۱۰ سال سن، به ۱۲ درصد در ۱۵ سال سن تا ۲ درصد بهعنوان بزرگسالان کاهش یافت. زمین نتایج را بهسادگی خلاصه کرده است: «رفتار غیرقانونی یاد گرفته شده است.»
در حال حاضر، این یک بینش ضروری برای رهبران اقتصاد دیجیتال است، بهخصوص آنهایی که در صنایع سنتی کار میکنند. بهعنوان مثال، در صحبت با دیو مک کی، رئیس و مدیرعامل بانک سلطنتی کانادا، آماده شد تا یک تغییر اساسی در چگونگی نزدیک شدن بانک به مأموریت خود پیدا کند.
بعد از تمرکز بر ثبات و اهداف محافظهکار، ظهور رقبای چابکتر، فعالتر در بازارهای دیجیتال، بانک را مجبور کرده است که خود را تحتفشار قرار دهد. در اصل، ظهور اقتصاد دیجیتال رهبران را مانند مک کی مجبور کرده است که صرف استخدام افراد با راهحلهای خلاقانه برای مشکلات قدیمی کنند – و برخی اوقات حتی، راهحلهای قدیمی.