شفافیت محیط دیجیتال بهگونهای است که همهچیز را بلافاصله در معرض دید قرار میدهد. وقتی ۹ نفر از ۱۰ نفر مصرفکننده میگویند که شرکتها باید از مسائل اجتماعی سازگار با کسبوکارشان حمایت کنند، پس قطعاً اقدام قدرتمندی است.
وقتی مصرفکنندگان میتوانند ببینند که این شرکتها آیا واقعاً آنچه را که میگویند انجام میدهند یا نه و اینکه میتوانند با این کیف پولشان به این اقدامات شرکتها رأی بدهند، قدرت این اقدام بیشتر نیز میشود.
سازمان بهوقت بررسی مسیر مشتری تا رسیدن به
برند و تعیین نقاط بهینه سرمایهگذاری، باید حواسش به این شفافیت باشد. مصرفکنندگان مشتاق تعامل با برندهای مورد اعتمادشان هستند و این مسئله موجب میشود تجربههای خودشان را در اختیار
برند بگذارند و این اعتماد را در طول زمان تقویت کنند. هیچ سحر و جادویی در کار نیست که بتواند بگوید
برند دقیقاً کجای این دنیای دیجیتال باید بازی خود را شروع کند و موفق شود. بااینحال اگر تمام فعالیتهای برندینگ شما با
برند سازگار باشند، اگر موشکافی شوند و از تمایز معنادار
برند پشتیبانی کنند، در ادامه به مواردی اشاره خواهیم کرد که میبایست در پیاده سازی دیجیتال برندینگ موفق مدنظر قرار داده شود:
حضور در هرجایی که مشتریان به دنبال اطلاعات میگردند
به اجتماعات آنلاین بپیوندید و با استفاده از دیگر منابع اطلاعاتی آنلاین، به افرادی گوش بدهید که بر کسانی که میخواهید جذبشان کنید، تأثیر میگذارند. هر
برند قدرتمندی مبلغان خود را دارد. ببینید این افراد کجاها پرسه میزنند و
برند شما چهکاری میتواند بکند تا آنها را به نمایندگان فعال خود تبدیل نماید. از تمامی ابزارهایی که در اختیاردارید استفاده کنید تا مشتریانتان را بهخوبی بشناسید. تعیین کنید که کجاها به دنبال اطلاعات میگردند، چگونه خرید انجام میدهند، آیا برای کسب اطلاعات بیشتر برمیگردند یا نه و چرا.
هدف شما این است که ببینید در کدام نقطههای ارتباطی میتوانید بیشترین تأثیر را بر رفتار مشتری بگذارید. برخی از این نقاط تماس تأثیر فوقالعاده بیشتری نسبت به بقیه دارند و میتوانند مردم را وادار به همان فکری بکنند که شما میخواهید. تعیین کنید که در کدام نقاط میتوانید بیشترین میزان ارزش را به مشتری برسانید و درعینحال، به ارزش
برند خود نیز اضافه کنید.
نگذارید ایدههای سنتی مانند جلسههای سالانه، برنامهریزی رسانه شمارا عقب بیندازند. بزرگترین برندها همچون پراکتر اند گمبل و جنرال موتورز از سعی و خطاهای خود درس گرفتهاند. آژانس ارتباطاتمارکتینگ com عضوی از خانواده publicis.com زیربرند کاملاً جدیدی ایجاد کرده تا فقط تبلیغات آنلاین جنرال موتور را با استفاده از معیارهای مختلف مشتری آزمایش کند. آنها کم میکنند، اضافه میکنند، میچسبانند و ویرایش میکنند تا اینکه به تبلیغی برسند که بیشترین میزان بازگشت سرمایهای (ROI) را حاصل کند. محیط امروزی همان محیط برنامهریزی رسانه زمان پدرانمان نیست.
شاید خیلی دلتان بخواهد دموکراتیک باشید، اما فرآیند برندینگ نمیتواند چنین باشد. کسی باید باشد تا تصمیم نهایی را بگیرد که آیا یک اقدام برندینگ با
برند هماهنگ است یا نه و آیا وعده
برند را محقق میکند یا نه. اگر مقامی از درون شرکت تضمین نکند که تمام کانالهای ارتباطی با یکدیگر هماهنگ عمل میکنند، وعده
برند با احتمال بالایی از دست خواهد رفت.
مسئولیت اجتماعی را به کار ببندید
اینترنت فضایی شفاف پدید آورده است و مصرفکنندگان میتوانند هر اتفاقی که حول برندتان میافتد، ببینند. بگذارید اقدامات خوب شما نقاط ارتباطی روی مسیر مشتری باشند. از کارهای خوبی که میکنید و از هسته اخلاقی برندتان بهره ببرید تا بتوانید تمایز معنادار
برند را تقویت کنید.
به هر آنچه انجام میدهید، نگاهی تازه داشته باشید. وقتی برگر کینگ به ایده جوجه دلقک رسید، از همه خلاقیتهای خود استفاده کرد تا مطمئن شود بچهها آن را به یکدیگر پیشنهاد میدهند و تبلیغات شفاهی دلخواهش ایجاد شود. وقتی زیراکس خواست تصویر خود را از یک دستگاه کپی سیاهسفید قدیمی تغییر دهد، کمپینی راهاندازی کرد که شامل تبلیغهای قابل کلیک در وبسایت فایننشیال تایمز بود و میشد با موبایل هم آنها را مشاهده کرد. با این کار سهم بازارش را ۵.۶% افزایش داد.
رفتار مصرفکننده را تغییر بدهید
مانند همان کاری که دایاجیو با رویدادهای معروفش انجام داد، هدف شما هم صرفاً اطلاعرسانی یا سرگرم کردن نیست، بلکه درگیر کردن مردم است. وقتی یک
برند بتواند مصرفکننده را به تعامل فعال با محصول یا خدمت خود ترغیب کند، تمایز معنادارش بیشتر به چشم میآید و درک میشود. بهترین شیوه استفاده از ابزارهای دیجیتال را تعیین کنید تا بدون نیاز به افزایش بودجه بتوانید ردپای
برند را پررنگ و صدایش را تقویت کنید.