هوش فرهنگی ، مهارت بسیار ضروری برای اقتصاد جهانی امروز
هوش فرهنگی چیست و نقش آن در رهبری سازمان ها چگونه است؟ تعامل بینافرهنگی آگاه و مناسب برای کسبوکارهای مؤثر، مهم است. این امر، هوش فرهنگی یا بهره فرهنگی (CQ) نامیده میشود. آن بر دانش فرهنگی، تمرکز و مهارتهای رفتاری تأکید دارد تا با موقعیتهای مختلف فرهنگی سازگار شود.
هوش فرهنگی، به عنوان «روشهای دارای الگوی تفکر، احساس و واکنش توصیف میشود، که بهطور عمده بهوسیله نمادها، که دستاوردهای متمایز گروههای انسانی را شامل میشود، فراگرفته و انتقال داده میشود… از جمله تصاویر موجود در آثار باستانی. هسته اصلی فرهنگ متشکل از ایدههای سنتی و بهخصوص مقادیر وابسته آنها میباشد…»(کلاکن و کروبر :۱۹۵۲).
فرهنگ چیست؟
فرهنگ بسیار ظریف است که فرد میتواند شوک فرهنگی را هنگام مواجهه با تفاوتهای فرهنگی در ارزشها، نگرشها و رفتارها تجربه کند. این میتواند باعث آشفتگی روانی و احساسات منفی به علت سوءتفاهم و عدم تشخیص نشانههای مهم شود.در محیط کسبوکار جهانی امروزی، ارزیابی تفاوتهای فرهنگی ضروری است. در کسبوکار بینالمللی، شوک فرهنگی بر انجام مأموریت خارج از وطن تأثیر میگذارد و عدم حساسیت بینافرهنگی میتواند بر عملکرد کارکنان و شادی کارکنان در محل کار تأثیر بگذارد.
پیچیدگی بسیار اقتصاد جهانی نیاز به مداخلات برای ترویج همگرایی فرهنگی را بیشتر توجیه میکند. افراد باید درک کنند که این تفاوتها چه زمانی و به چه طریق مهم هستند.
برای آمادهسازی کارکنان شاغل در محیطهای کسبوکار متفاوت فرهنگی، سازمانها باید یک طرز فکر جهانی (توانایی درک عناصر فرهنگهای مختلف) را القا کنند، تفکر چابک را ترویج دهند و آگاهی فرهنگی را افزایش دهند.
هوش فرهنگی (CQ)
صحرا همانطورکه در انتظار تیم خود نشسته بود، با خود فکر کرد: «باید کاری کنم که وقتشناسی را ترویج کنم!»، اما با توجه به تفاوتهای پایدار در رفتار افراد، دستیابی به همگرایی فرهنگی کار سخت و دلهرهآوری بود.سازمانها میتوانند ترکیب فرهنگی را، روش جدیدی برای مشاهده آنچه که قبلاً بهعنوان فرهنگهای متمایز معرفی شده بود، ترویج کنند. این امر اساس توسعه معیارهایی را شکل میدهد که شایستگی بین فرهنگی و نیز مفهوم مرتبط با آن، بهره فرهنگی (CQ) را توسعه میدهد؛ ایدهای که توسط کریستوفر ایرلی و سون انگ در سال ۲۰۰۳ توسعه داده شد.
بهره فرهنگی یک شکل خاص از هوش است که بر توانایی رفتار مؤثر، در موقعیتهای مختلف فرهنگی، تمرکز میکند. آن از مفاهیم اولیه هوش فراتر میرود: آموزشی، ذهنی (جنبه شناختی درک تفاوتها)، اجتماعی، احساسی (عوامل احساسی/ انگیزشی ضروری برای سازگاری بین فرهنگی)، عملی، فیزیکی (رفتار فیزیکی/ غیرکلامی مرتبط با تفاوتهای فرهنگی)و معنوی (توانایی مدیریت معنا، دیدگاه، ارزشها و اعتقادات).
در مطالعهای توسط بوکر و پوتسما در سال ۲۰۱۰، بهره فرهنگی یکی از چهار اصل مهارتهای مدیریت (شایستگی بین فرهنگی، حساسیت بین فرهنگی و طرز تفکرجهانی) است که یک مدیر جهانی باید داشته باشد.
افزایش بهره فرهنگی
رهبران جهانی که دارای سطح بالایی از بهره فرهنگی هستند، میتوانند نیروی کار مختلف فرهنگی را تحتتأثیر قرار دهند، آنها را به لحاظ همکاری با هم به کار گیرند تا اهداف مشترک را به انجام برسانند.اگر تنوع داخلی در کنار بهره فرهنگی مدیریت شود، سازمانها بهطور مؤثرتری به بازارهای گوناگون راه مییابند. کارکنانی که به لحاظ فرهنگی هوشمند، حساس و سازگار و به صراحت دربرگیرنده تنوع هستند.
مهمتر از آن، آنها این توانایی را دارند که در صورت نیاز عمل کنند. این افراد به مشتریان بهتر خدمت ارائه میدهند و درنهایت برندسازی یک سازمان را بهبود میبخشند.
اکثر افراد ترکیبی از دو یا چند پروفایل بهره فرهنگی هستند که توسط ایرلی و موساکوسکی توسعه داده شدند:
- استانی: با افرادی که سابقه مشابهی دارند، خوب کار میکند.
- تحلیلگر: فرهنگهای مختلف را از طریق استراتژیهای یادگیری
- مفصل درک میکند.
- طبیعی: متکی بر شهود و اولین احساسات است.
- نماینده: موفقیت دیگران در موقعیتهای فرهنگی
- قابل مقایسه را مشاهده میکند.
- تقلید: نشانههای فرهنگی مهمی را
- انتخاب میکند که افراد را راحت میکند.
- تغییرپذیری: صاحب همه اشکال هوش فرهنگی است.
- شاید تغییر پذیری بهترین پروفایل باشد؛ با این حال، اغلب افراد در دستههای تحلیلگر و نماینده قرار میگیرند.
پویش و تحرک جهانی به سازمانها امکان میدهد تا در سطح جهانی فعالیت کنند و نیروی کار مختلفی را استخدام کنند. در چنین محیطهای جهانی کسبوکار ، بهره فرهنگی یک قابلیت مهم برای هر مدیر است.
افرادی که دارای بهره فرهنگی بالا هستند بهطورکلی مدیران بهتری هستند؛ چرا که قادر به کاهش موانع فرهنگی و اعمال نفوذ بر تنوع فرهنگی برای موفقیت و نوآوری هستند. تنوع فرهنگی به دلیل وجود دیدگاههای متنوع از سوی تیمهای چند فرهنگی، نوآوری را ایجاد میکند.
این سبک موفقیت، نوآوری را پرورش میدهد چون به سازگاری با تفاوتهای فرهنگی و کاهش تعارض کمک میکند. این امر احتمال دستیابی به یک راهحل همکاری فرهنگی را افزایش میدهد که ایدهها یا منافع چندین حزب را در بر میگیرد.
بهره فرهنگی میتواند توسعه یابد
خبر خوب برای سازمانها این است که بهره فرهنگی دور از ذهن نیست.همه میتوانند آموزش یابند تا از نظر فرهنگی هوشمند شوند. نگرش یین و یانگ از بهره فرهنگی طرفدار رویکرد برون نگردرونزا و درون نگر برونزا برای افزایش مهارتهای بهره فرهنگی است.
نگرش یین از بهره فرهنگی بر توانایی افزایش درک میراث فرهنگی مختلف، خرد و ارزشها از طریق یادگیری مداوم تأکید میکند. آن رویکرد شخصیتر و منفعل را اتخاذ میکند.
نگرش یانگ از بهره فرهنگی فعالتر و تهاجمی است. رویکرد یانگ بر توانایی مدیریت مؤثر افراد از زمینههای مختلف فرهنگی تمرکز دارد.
بنابراین، چگونه رهبران جهانی امروزه، مانند صحرا، تفاوتهای فرهنگی و ملیتهای چندگانه را، برای به انجام رساندن اهداف سازمانهای خود ادغام میکنند؟
باید با سبکهای مختلف کاری و زیرفرهنگها با احتیاط کار شود؛ چرا که تعارض بهطور اجتنابناپذیری با کار بین فرهنگی همراه است. رهبران باید فراتر از آگاهی فرهنگی و حساسیت، به مدیریت مؤثر با وجود تنوع محیط کار در هر سطح از سازمان خود صعود کنند.
بهبود هوش فرهنگی
دیوید لیورمور، رئیس مرکز هوش فرهنگی در لنسینگ شرقی در میشیگان، افزایش چهار قابلیت هوش فرهنگی را پیشنهاد کرد: محرک بهره فرهنگی، دانش بهره فرهنگی، استراتژی بهره فرهنگی و اقدام بهره فرهنگی برای موفقیت در دنیای جهانی چند فرهنگی امروز.- مراکز محرک (انگیزش) علاقه، انگیزه، و انرژی فرد برای سازگاری بهطور بین فرهنگی.
- دانش بهره فرهنگی(شناخت) به دانش فرهنگها و نحوه شکلدهی تعامل و کار توسط فرهنگ اشاره دارد.
- استراتژی بهره فرهنگی (فراشناخت) شامل توانایی استراتژی سازی قبل از (برنامهریزی)، در طول (آگاهی)، و بعد از (بررسی) فرهنگهای بینابینی است. این استراتژی بر آمادهبودن، تفکر آگاهانه و سازگاری در یک رویارویی بین فرهنگی تأکید میکند.
- اقدام بهره فرهنگی (رفتار)، توانایی عملکرد مناسب و مؤثر در هر موقعیت بین فرهنگی است. این موضوع بر انعطافپذیری، سفارشی سازی، هدفگذاری و سازگاری با یک بازار متنوع و نیروی کار تأکید میکند.