برند فروشی و تعریف برند
شايد هميشه تصور ميکرديد برند (Brand) يعني لوگو يا آرم شرکت، محصولات، تبليغات و يا معروف بودن يک شرکت در بين مشتريان. اين تصور اگرچه غلط نيست ولي به هيچ وجه سودمند و دقيق نيست. در واقع ميتوان برند را همان خوشنامي شما يا شرکتتان در ذهن مشتري دانست
اساس ساخت يک برند قوي، پايبندي به تعهدات و انجام کارهاي بزرگ براي مشتريان است. شما ميخواهيد که مشتريان شما را دوست بدارند و نه اينکه صرفا بشناسند. به عبارت ساده تر برند شما مواردي مانند اين خواهد بود:
- مشتري را براي پيگيري يک موضوع بارها به واحدهاي مختلف فرستادهايد و در آخر هم نتيجه نگرفته است، اين برند شماست.
- از مشتري بيش از چيزي که ابتداري کار به او گفته بوديد طلب کردهايد، اين برند شماست.
- محصول معيوب را براي مشتري تعويض کرديد ولي هيچ کس از مشتري بابت اين مشکل عذرخواهي نکرد، اين برند شماست.
- مشتري ده دقيقه پشت خط تلفن منتظر ماند، اين برند شماست.
- وب سايت شما گيجکننده است و استفاده از آن براي مشتري مشکل است، اين برند شماست.
- يک مشتري براي چندمين بار وارد شرکت شما ميشود ولي هيچ کس در شرکت نام او را به ياد ندارد، اين برند شماست.
در واقع مقايسه خدمات شما با رقبايتان در ذهن مشتري برند شما را ميسازد:
- آن شرکت بعد از چند ساعت به ما پاسخ داد ولي شما دو روز است که جواب من را ندادهايد، اين برند شماست.
- من بارها از شما خريد داشتهام باز اشتباه فاکتور را به نام کس ديگري صادر کردهايد، اين برند شماست.
- شما هر وقت دستگاه مشکلي دارد جواب من را به سختي ميدهيد ولي هر از چندگاهي براي من پيامک تبليغ مدل جديدي از کالايتان را ارسال ميکنيد، اين برند شماست.
با اين اوصاف ساختن يک برند، کاري زمانبر و دقيق است. ممکن است ساخت يک برند 10 سال طول بکشد ولي در عرض 5 دقيقه در ذهن يک مشتري و يا به خاطر يک محصول بيکيفيت در کل بازار ، برندتان را بر باد دهيد.
شايد بتوان عمل به وعدههاي داده شده به مشتري را تعريف ديگري از برند دانست.
ك برند، يك وعده به مشتري است، يك وعده حتمي. با يك برند انتظارت مشتري را تنظيم مي كنيد. زماني كه كسي محصول يا خدمت شما را خريداري ميكند، او بطور ناخودآگاه بررسي مي كند كه چه ميزان از انتظااراتش برآورده شده است.
برندها بخشي از زندگي ما شدهاند كه البته فراموش كردهايم چقدر به آنها وابسته شده ايم. ما برندها را به عنوان ميانبري در فرآيند خريد خود بكار ميبريم. ما از برندها براي ايجاد حس اطمينان در زمان تصميم گيري خريد استفاده ميكنيمو ما حتي از برندها براي تعريف خودمان در جامعه استفاده ميكنيم.
پس ما به عنوان يك توليد كننده محصول يا ارائه دهنده خدمت مي بايست وعدههاي برندمان را بر اساس اين موارد پايهگذاري كنيم :
1- ثبات تجربه (Consistency of experience)
اين يك بخش واضح و البته حياتي در ساخت يك برند است كه مشتري همواره تجربه مشابهي در زمان استفاده از محصول يا خدمت شما داشته باشد. وقتي من وارد رستوران مكدونالد در پكن يا لندن مي شوم، من انتظار دارم غذاي فرنچ فرايز من طعم مشابهي داشته باشد و البته آن برشهاي طلايي شده را در غذا ببينم.
2- ثبات نما و احساس (Consistent look-and-feel)
در اغلب سطوح پايهاي، براي ساخت برند شما ميبايست يك تصوير قوي از برند ايجاد كرده و توسعه دهيد. شما وقتي در استارباكس باشيد، حتي اگر نام بالاي سردر را نديده باشيد از نماي داخلي اين را خواهيد فهميد. اين ثبات نما و احساس در مورد لوگو، رنگها، فونت، دكور، لباس پرسنل و خيلي موارد ديگر ميز صادق است كه برخي از آنها در آميخته بازاريابي به عنوان محيط فيزيكي (Physical Environment) شناخته ميشوند.ژ
3- ثبات كيفيت (Consistent quality)
اين كافي نيست كه يك تجربه ثابت به مشتريان خود ارائه دهيد. اين ثبات در خصوص كيفيت محصول نيز مي بايست وجود داشته باشد. غذاي فرنج فرايز شركت مكدونالد بهترين در دنيا نيست ولي هميشه اين كيفيت در همه دنيا يكسان است.
4- تمايز در جايگاه رقابتي (Distinct competitive position)
يك برند ميبايست بر روي برخي موارد پافشاري كند و خود را از رقبا متمايز كند. سه برند قوي در سوپرماركتهاي بزرگ سه جايگاه رقابتي متفاوت دارند : وال مارت با قيمت پايين، تارگت با تخفيفات ناگهاني، وسترن پاسيفيك در وجود همه محصولات مورد نياز شما در طول زندگي. اين جايگاهها باعث ميشود تا يك مصرف كننده براحتي برندي كه با او متناسب است را انتخاب كند.
برند (Brand) يا نشان تجاري، یک نام، اصطلاح، علامت، سمبل یا طرح و یا ترکیبی از آنهاکه قصد آن مشخص کردن کالاو خدمات یک فروشنده و یا گروهی از فروشنده ها و نیز تفاوت گذاری بین آنها میان سایر رقباست.
به طور کلی برند ها به چهار دسته تقسیم می شوند :
۱- برند انفرادی :
یک شرکت ممکن است بر اساس سیاستی تصمیم بگیرد.برندهای مشخصی را برای هر یک از محصولات خود اقتباس کند .
۲- برند فامیلی :
برنده های فامیلی به یک سر ی از محصولات خاص محدود می شود.اصطلاح برند فامیلی رجوع می کند به یک نام تجاری Brand Name که یک شرکت برای یک سری از محصولاتش اقتباس می کند.
۳- برند شرکتی Company Brand :
ما ممکن است براس همه محصولات اسم شرکت کننده یا تولید کننده را بگذاریم.وقتی یک شرکت تولید کننده محصولات متعددی می باشد این نوع برند شرکتی استفاده می شود. برای مثال نساجی تاتا ( نساجی مازندران ) محصولات مهندسی ، شیمیایی و غیره.
۴- ترکیبی از همه Combination Divice
محصولات اسامی خودشان را دارند و برند شرکتی مشخص می کند که شرکت همه محصولات را تولید می کند. مثل (تاج شرکت تاتا ) یا (تاژ شرکت بهداد )
خصوصیات یک برند خوب:
۱- برند می بایست چیزی از هدف تولید محصول ،کیفیت آن،منافع آن،استفاه های آن و طرز عمل آنو غیره پیشنهاد کند.
۲- برند باید ساده ،کوتاه و دارای تلفظ ساده بوده و به خاطر سپردن آن آسان باشد. برای مثال ،لوکس، ژیلت ،بی بی سی ،نایک ،مگی،بیک، و …
۳- برند باید به سادگی تبلیغ و شناسایی شود
۴- برند باید بخشی از یک حالت و طبیعت دائمی باشد
۵- برند باید ساده و شفاف و جذاب باشد
۶- باید قابل ثبت و حمایت حقوقی باشد
۷- باید مشخص و دقیق باشد
۸- باید دارای صدای لذت بخش درهنگامی که آن را می شنوید باشد.
۹- باید اقتصادی بوده و قابل تولید مجددو تکثیر باشد.
۱۰- باید اصل باشد ( غیر تقلیدی)
۱۱- نباید به چندین گونه تلفظ شود
۱۲- نباید تهاجمی (به کسی یا چیزی)و یا اهانت آمیز باشد
۱۳- باید تصویر خوبی ایجاد کند
۱۴- نباید قدیمی و کهنه باشد