نامگذاری برند یا همان انتخاب نام برند یکی از عناصر اصلی در برندینگ را ایفاء میکند و از انتخاب های بنیادین در برندسازی به شمار می رود، چرا که نام برند می تواند تداعی کننده محصول و یا خدمات آن برند است.
در واقع نامگذاری
برند باید به صورت مفید، مختصر و بسیار قدرتمند انجام شود تا بتواند به صورت خاص در ذهن مخاطب جای گیرد. در این مطلب سعی کرده ایم تا بهترین مقالات مفید در زمینه نامگذاری
برند را جمع آوری کرده و آموزش جامع در این زمینه فراهم آوریم. با مطالعه این مقالات می توانید اقدام به انتخاب بهترین نام برای
برند و یا استارتاپ خود کنید.
نام
برند شما در مرکز تمامی فعالیتهای بازاریابیتان قرار دارد و به همین دلیل مهمترین بخش از برنامه فروش محصولاتتان به حساب میآید. اما نباید تمام نیرو و تمرکز خود را روی انتخاب نامی تمام عیار صرف کنید. لیزا دانی مریام در کتاب Guide to Naming میگوید: نام گذاری
برند نخستین مرحلهی برندسازی است، اما مهمترین و سختترین مرحله آن نیست. انتخاب نامی خوب برای برندها از اهمیت بسیاری برخوردار است، اما مهمترین عنصر برندسازی نیست. در واقع ما میگوییم لازم نیست برای انتخاب یک نام هزینهی بسیاری صرف کنید. به همین دلیل بهتر است این مطلب را تا انتها بخوانید تا بتوانید به اصل موضوع نامگذاری
برند پی ببرید. در ابتدا به شما یادآور میشویم که بسیاری از برندها با نامهای نامناسب (eBay, Cisco) هم توانستهاند موفق شوند، بنابراین استرس و حساسیت را کنار بگذارید و با ذهنی باز یک نام خوب برای
برند خود انتخاب کنید. نام
برند شما بخشی از یک بدنهی بزرگتر است / نام شما جزئی از
برند شما است؛ لوگو، تایپوگرافی، طراحی گرافیکی، شعارها، اقلام تبلیغاتی، آگهیها، رویدادها، شبکهی فروش و تمامی موارد اینچنینی در کنار هم
برند شما را میسازند. اما تمرکز روی تکتک این موارد مهم است و موفقیت همه بخشها به موفقیت کل منجر میشود. اگر بودجهی کافی در اختیار داشته باشید، میتوانید سراغ یک مشاور حرفهای بروید و از راهنماییهای او برای انتخاب یک نام خوب بهرهمند شوید. اما اگر پول و بودجهی کافی در اختیار ندارید، لزومی ندارد انتخاب نام را به امری پیچیده و چندماهه تبدیل کنید. در ادامه راهنماییهای جامعی برای انتخاب نام برندتان در اختیار شما قرار میدهیم. این راهنماییها توسط لیزا دانی مریام در کتاب Guide to Naming مطرح شده است…
اصول، ضرورت و نحوه نام گذاری یک برند چگونه است؟
از آنجا که نام
برند در ذهن مصرف کنندگان وابستگی بسیار زیادی با محصولات یا خدمات می یابد، تغییر نام
برند برای بازاریابان بسیار دشوار است. به همین دلیل، قبل از نامگذاری
برند، باید نام
برند مورد مطالعه و بررسی عمیق قرار گیرد. دیگر زمان آن گذشته که مانند Henry Ford ، محصول خود را به صورت کاملاً اتفاقی و به نام یکی از اعضای خانواده-Edsel- نام گذاری کنیم. انتخاب نام مناسب برای یک
برند تا چه حد دشوار است؟ به اعتقاد Ira Bachrach ، یکی از شناخته شده ترین مشاوران حوزه ی بازاریابی و مدیر شرکت مشاورهای Name Lab اگرچه بیش از ۱۴۰ هزار واژه در زبان انگلیسی وجود دارد، اما هر فرد آمریکایی به طور متوسط تنها با بیست هزار کلمه آشناست. به همین دلیل، شرکت مشاوره ی برندسازی Name Lab با انتخاب نام ها از میان هفت هزار واژه ی پر کاربرد در بیشتر برنامه های تلویزیونی و آگهی های تبلیغاتی، تلاش میکند تا از انتخاب نام های نامناسب برای برندها بپرهیزد. اگرچه ممکن است به نظر برسد که ترکیب هفت هزار واژه، گزینه های بسیار زیادی را پیش روی فرد قرار میدهد، اما از آنجا که همه ساله دهها هزار
برند جدید ثبت میشوند و به عنوان علائم تجاری مورد پشتیبانی های قانونی قرار میگیرند، انتخاب نامهای مناسب روز به روز دشوارتر می شود. به همین دلیل، انتخاب نام رضایت بخش برای یک محصول جدید میتواند فرآیندی دشوار و آزاردهنده باشد. بسیاری از مدیران پس از آگاهی از این نکته که نام های تجاری مورد نظر آنها قبلاً ثبت شده اند و به لحاظ حقوقی غیر قابل استفاده هستند، احساس میکنند؛ تمامی گزینه ها مناسب، قبلاً انتخاب شده اند!؟! دشواری نامگذاری
برند، شگفت انگیز نیست. شاید هر پدر و مادری درک کند که تا حد انتخاب نام برای فرزند دشوار است و همه ساله هزاران نوزاد روزهای متمادی بدون نام به سر می
برند، زیرا والدین آنها نتوانسته اند در مورد نام مناسب تصمیم بگیرند یا به توافق برسند. به ندرت پیش می آید که انتخاب نام برای یک محصول به سادگی انتخاب
برند «Taurus» برای اتومبیلهای Ford باشد. Taurus ، کد مورد استفادهی طراحان هنگام فرایند طراحی جزئیات این خودرو بود، زیرا مهندس ارشد و مدیر تولید این محصول هر دو در برج ثور به دنیا آمده بودند. تحقیقات بعدی نشان داد این نام به صورت اتفاقی ویژگیهای مثبت و مناسبی را در ذهن مشتری ها تداعی می کند و زمانی که به عنوان نام
برند یک خودرو انتخاب شد، و شرکت Ford از هزاران دلار برای انجام تحققات و مشاوره ی نام گذاری
برند خود رهایی یافت…
چگونگی فرایند نامگذاری برند و آشنایی با انواع نام برند
اگر ارزش پیشنهادی
برند، قول و وعده های
برند و مسیر استراتژیک
برند را مشخص نکرده باشید، چطور می خواهید بفهمید که نام درستی را برای
برند خود انتخاب کردهاید؟ پس قبل از انتخاب نام
برند، باید استراتژی مناسب برندتان را تهیه کنید. بعد از تعیین استراتژی
برند، نوبت انتخاب نام برای شرکت، محصول یا خدمات است، پس ببینید چه چیزی آن را منحصر به فرد می کند؟ می خواهید یادآور چه چیزی در ذهن مخاطب باشد؟ همچنین باید مشخص کنید که این نام قرار است چه موضوعی را مطرح کند. در ادامه لازم است که از رقبای خود و حوزه ای که برندتان در آن قرار می گیرد بیشتر بدانید و بازار را به خوبی بشناسید. رقبا چه نام هایی را انتخاب کرده اند؟ کدام را می پسندید؟ واکنش مخاطب نسبت به آنها چه بوده است؟ بنابراین نقاط ضعف و فرصت ها را شناسایی کرده و نامی انتخاب کنید که این فرصت ها را پوشش دهد. تهیه لیستی از نام ها: لیستی از نام ها تهیه کنید و برای این منظور می توانید آنها را گروه بندی کنید که معمولاً از ۴ نوع شیوه نامگذاری استفاده می شود: توصیفی، تجربی، انتزاعی و میراثی. نام های توصیفی: مانند پی پال، پلی استیشن، اسنپ چت که عملکرد شرکت را توصیف می کند. در واقع این نام ها به خوبی هویت
برند را مشخص کرده و مصرف کننده به راحتی می تواند محصولات یا خدمات آنها را تشخیص دهد. نام های تجربی: مانند اسکای، اپل و … که احساسات را برمی انگیزند. در این شیوه نامگذاری، بزرگترین مشکل مرتبط کردن معنا با
برند، می باشد، به همین دلیل باید درک عمیقی از کسب و کار خود داشته باشید. نام های انتزاعی: مانند یاهو، اسکایپ، گوگل که کلمات تشکیل دهنده آنها، صدای یه یادماندنی دارند و می توانند در آینده، معانی جدیدی پیدا کنند. در واقع صدای این کلمات است که به نوعی به عملکرد آنها اشاره دارد مثلاً توئیتر، تجربه گپ و گفت را به مخاطب القا می کند و گوگل، انسان را به یاد تحقیق و کشف کردن می اندازد. نام های میراثی: مانند آدیداس، فراری و … که بر اساس نام موسس یا مخفف نام سازمان است. کلمات مخفف راحت تر تلفظ می شوند و به سادگی در ذهن باقی می مانند. اما نقطه ضعف آنها در این است که هیچ روحی ندارند و از آنجا که در دایره لغات نیستند، هیچ معنایی را القا نمی کنند…
انتخاب نام مناسب برای کسب و کار
امروز در حال مشاوره دادن به یکی از دوستان بودم که چطور یک نام مناسب برای کسب و کارش انتخاب کنه و بهتر دیدم این موضوع را جایی مکتوب کنم. بنابراین ممکنه چیزهایی بعدا به ذهنم برسه و مطلب در آینده اصلاح بشه یا مورادی اضافه بشه. ۱- کوتاه بودن نام: اگر نام کسب و کار یک کلمهای باشه واقعا بهترینه. میشه لوگوتایپش را هرجایی از محصول نوشت بدون اینکه تبدیل به یه چیزِ درازِ زشت بشه! نام اگر مختصر و کوتاه باشه میشه برای زیرمجموعهها پسوند و پیشوند اضافه کرد به نام اصلی. مثلا اگر اسنپ اسمش یک کلمهای نبود چطور میتونست اسنپ فود / اسنپ کیو / اسنپ باکس و … را نام گذاری کنه. یک کلمهای بودن نام، امتیاز بزرگی هست ولی خیلی باید خوششانس باشید که یک نام یک کلمهای مونده باشه که شرایط بعدی که نام میبریم هم در اون رعایت شده باشه. ۲- تصویری بودن نام: منظور از تصویری بودن اسم اینه که کلمه انتخاب شده اسم یه چیز واقعی باشه مثلا اپل (به زبان فارسی سیب) اسمی هست که تا دلتون بخواد از این مزیت بزرگ در نام گذاری استفاده کرده. الان اگر یکی بهتون پیشنهاد بده که برای انتخاب نام کسب و کارتون که مرتبط با تکنولوژی هست از اسم یک میوه استفاده کنید (مثلا هویج یا گلابی یا انگور) احتمالا نمیپذیرید ولی بهتره بدونید که یکی از عوام اصلی در برندینگ قوی اپل همین شکل ساده شده سیب هست که اپل بدون هیچ نوشته و توضیحی میذاره روی محصولاتش. تصویری بودن اسم کمک میکنه بهتر در ذهن بمونه. حتما زیاد مواجه شدید با نامهای پیچیدهای که لازم میدونید بپرسید معنیش چیه؟ و مالک کسب و کار براتون توضیح میده که در فلان زبان از فلان جای تاریخ درآورده که این کلمه به معنی فلان صفت خوب هست! از بین کسب و کارهای ایرانی مثلا شیپور یک نمونه خوب از این نوع نامگذاری تصویری هست. در حالی که رقیب اصلیش یعنی دیوار اسمی داره که نمیشه به راحتی شیپور تبدیل به تصویر بشه و در برندینگ استفاده بشه. ۳- مرتبط بودن نام با موضوع کسب و کار: مرتبط نبودن نام با اهداف و موضوع کسب و کار، خیلی وضع را بد میکنه. مثلا استارتآپ “باسلام” یک پلترفرم فروشگاهی برای محصولات محلی و خانگی هست. و حالا مسئله اینه که چه ارتباطی بین واژه ترکیبی باسلام با موضوع این کسب و کار وجود داره. با شنیدن واژه باسلام یاد نامههای اداری میافتم (با سلام و احترام خدمتِ …) در مقابل استارتاپ “مامانپز” (که یک پلتفرم توزیع غذاهای خانگی هست) یک ارتباط واضح و نزدیک با موضوع کسب و کار داره…
باید و نبایدهای نام گذاری برند / از رویکردهای حرفه ای تا زرنگی های دورهمی
در ایران معمولا دو دسته از شرکت ها برای نامگذاری
برند محصولات مراجعه می کنند: شرکت های بزرگ و شرکت های هوشمند. شرکت های بزرگ به خاطر ساختار عریض و طویل و مشکل چند صدایی بودن مدیریت ترجیح می دهند کار را به بیرون ارجاع دهند و شرکت های هوشمند که چشم اندازهای وسیعی در آینده برای توسعه دارند، ارزش نامگذاری را خوب می دانند. اما برای نامگذاری
برند چه کارهایی صورت میگیرد که میگوییم هزینه دارد و به رایگان انجام نمیشود: ۱- در ابتدا اسناد بالادستی شرکت از قبیل برنامه استراتژیک یا بیزنس پلن را در صورتی که موجود باشد، میخواهیم. بعد بازار، رقبا و مخاطبان هدف را تحلیل میکنیم. سپس کار جایگاهسازی شرکت یا
برند را در صورتی که انجام نشده باشد، بهرایگان انجام میدهیم زیرا بدون شناختن بازار، رقبا و جایگاه ما در میان آنان، انتخاب یک نام موفق که به عنوان یک ابزار استراتژیک به ما کمک کند، ممکن نیست. درصورت امکان نقشه ادراکی بازار(Perceptual Map) را تهیه میکنیم. براساس آنچه تا اینجا تهیه کردیم چشم انداز و بیانیه ماموریت
برند را هم مینویسیم.
برند موردنظر قرار است چه تجربهای برای مخاطبان خود ایجاد کند؟ تعیین اسم برای برندی که نمیدانیم کجاست، کارش چیست و به کجا میرود مشکل است. ۲- در صورت امکان جوهره
برند، فواید – وعده های
برند و ویژگی های
برند را از طریق مدل اتمی مشخص میکنیم. استخراج شخصیت
برند نیز کمک مضاعفی به ادامه مسیر می کند. ۳- از مجموع اطلاعات و فعالیت های فوق یک بریف تهیه میشود. این بریف را برای چهار نویسنده مختلف ارسال میکنیم تا جداگانه روی آن کار کنند. پس از یک هفته جلسه مشترکی برگزار میکنیم تا اسامی از قبل نوشته شده و سپس اسامی الهام شده در همان جلسه روی وایت برد نوشته شوند. هرچه نام های بیشتری نوشته شود بهتر است. بنابراین در حین ارائه نام ها کسی مورد نقد قرار نمی گیرد و گفتن هر نامی که فکر کرده ایم در چارچوب معین برای
برند آزاد است. ۴- از اینجا به بعد مرحله غربالگری نام ها آغاز میشود. مرحله اول، حذف نام هایی است که در حال حاضر موجود هستند و همچنین نام هایی که به لحاظ قانونی مشکل دارند. در برخی آژانسهای برندسازی خارجی نرم افزارهایی وجود دارد که کار غربالگری نام
برند را انجام میدهد. در انتهای این مرحله نام هایی که زیباترند، تکراری نیستند و نام هایی که امکان ثبت دارند باقی می مانند. ۵- در این مرحله نام ها براساس ویژگیهایی که برای امتیاز دادن به آنها انتخاب کردهایم، (برمبنای یک سیستم امتیازدهی ضریبدار) در یک جدول به ترتیب امتیاز جای میگیرند. ۶- در این مرحله در صورت تمایل میتوان نام ها را همچنین براساس روشهای نامگذاری دسته بندی کرد. این کار قدرت بیشتری برای تحلیل می دهد…
آیا نامی که برای برندتان انتخاب کرده اید مناسب است؟ اصول نام گذاری برند چیست؟
انتخاب یک نام مناسب در نام گذاری
برند مانند داشتن عدد اکتان بالاتر است. یک نام بد، خسته کننده و تکراری الزاماً شانس موفقیت یک
برند را از بین نمی برد اما در اغلب مواقع توانایی و موفقیت آن را به شدت تحت تاثیر قرار خواهد داد. آیا نامی که انتخاب کرده اید مناسب است؟ از دید مشتریان تان به نامی که انتخاب کرده اید نگاه کنید. به نظر خودتان هم خسته کننده است؟! در اینصورت باید به فکر تغییر آن باشید. بله این کار هزینه بر خواهد بود، اما در عین حال به شما این فرصت را خواهد داد که نظر ها را به سوی خود جلب کنید و حرکتی در راستای نوسازی
برند خود کرده باشید. نگاهی به هزینه ها و سود این کار بیاندازید و به یاد داشته باشید که همواره تغییر اندکی ترسناک به نظر می رسد، اما برندی که فلج شده به مراتب ترسناک تر است. تولد نام
برند: البته که پیدا کردن یک نام مناسب اندکی دشوار خواهد بود! مدیران و صاحبان مشاغل مدت هاست فرزندان نوپای خود را با نام هایی منحصر به فرد پرورش داده اند، بعد ها شرکت های مبتکر و آژانس های تبلیغاتی نیز وارد میدان شدند، و حالا این هنر، علم و مهارت شکلی تخصصی به خود گرفته. نام گذاری
برند به تجارتی بزرگ تبدیل شده و برای استخدام یک شرکت کارکشته در این حوزه باید مبلغی بین ۱۰ تا ۱۰۰ هزار دلار یا حتی بیشتر، علاوه بر هزینه ی کارهای گرافیکی، بپردازید. پس داشتن یک نام خوب چه ارزشی دارد؟ البته که بسیار زیاد! اگر
برند شما به خوبی تغذیه شود، رشد کرده و زمان بقای بیشتری خواهد داشت. همه ی اسم های خوب آن قدر ها هم هزینه بردار نیستند! Nike یکی از بهترین مثال هاست. Nike در زبان یونانی به معنای پیروزی است، به علاوه نام خدای پیروزی در اسطوره های یونانی نیز هست. اما این نام از یک خواب به فکر Jeff Janson اولین کارمند “واقعی” این شرکت رسید! بله به همین سادگی! و توانست ایده ی Phil Knight برای تغییر نام شرکت به “Dimension 6” شکست دهد و این در حالی بود که شرکت در سال ۱۹۷۱ مبلغ ۳۵ دلار به Carolyn Davidson، یک دانشجوی طراحی گرافیک در دانشگاه دولتی پورتلند پرداخت تا لوگوی معروف شرکت را طراحی کند…
استراتژی نامگذاری برند تجاری
شرکت ها برای نامگذاری محصولات می توانند از راهبردهای مختلفی استفاده کنند. این راهبردها عبارتند از : ۱) نامگذاری تولیدکننده: در این روش، تولیدکننده از دو شیوه نامگذاری استفاده می کند. روش اول نامگذاری واحد برای چند محصول است. این روش نامگذاری خانوادگی نیز نامیده می شود. (مانند تولیدات دلپذیر) این شیوه مزایای متعددی دارد. مصرف کنندگانی که از سس سالاد دلپذیر راضی اند، ممکن است به خرید مرباجات دلپذیر نیز گرایش نشان دهند. با استفاده از این شیوه، هزینه کمتری برای تبلیغات صرف می شود، به همین دلیل انتخاب نشان یکسان برای محصولات مرتبط با هم به طور فزاینده ای افزایش یافته است همچنین نامگذاری واحد سبب می شود تا خرده فروشان بپذیرند که محصولات را عرضه کنند. خرده فروشی که مشاهده می کند مصرف کنندگان از یک محصول با مارک خاصی راضی اند، عرضه محصول دیگر با همان مارک را نیز راحت تر می پذیرد. با این حال این شیوه معایبی نیز دارد. عملکرد ضعیف یک محصول ممکن است بر روی اقلام دیگر خط تولید که دارای همین نام و نشان هستند اثر منفی داشته باشد. روش دیگر انتخاب نام اینگونه است که برای هر محصول نام و نشان مجزایی انتخاب می شود این راهبرد وقتی مفید است که هر نام در بخشی از بازار عرضه شود. در اینگونه نامگذاری نسبت به روش نامگذاری واحد هزینه های بالاتری پرداخت می شود زیرا شرکت باید برای مصرف کنندگان و خرده فروشان هر مارک محصول جدید، تبلیغات جداگانه ای انجام دهد. مزیت این شیوه آن است که هر نام محصول، ویژه یک بخش از بازار است و ریسک عدم موفقیت یک محصول بر روی محصولات دیگر را از بین می برد. ۲) نامگذاری عمده فروشان و خرده فروشان: در این روش، شرکت ها محصولات تولیدشده را با مارک مورد درخواست عمده فروش یا خرده فروش عرضه می کنند. برای مثال در فروشگاه های تعاونی و سپه بسیاری از اقلام را با نام و مارک موردنظر آنها تهیه و عرضه می کنند. تولیدکنندگان زمانی از این شیوه مارک گذاری استفاده می کنند که خرده فروشان دارای شعبه های زیادی بوده و به نیکی شهره باشند. خوبی استفاده از این شیوه برای تولیدکننده آن است که هزینه های رایج تبلیغ به خرده فروش یا عمده فروش منتقل می شود. ناگفته نماند که اینکار مستلزم ریسک است. چون فروش تولیدکننده به شکل زیادی به فعالیت های خرده فروش یا عمده فروش وابسته می شود…