داستان برند رولکس؛ باارزش‌ترین برند ساعت در جهان

تاریخ : 1348/11/10 نویسنده :admin3 بازدیدها : 186 موضوع : مقالات برند




رولکس (Rolex) برند سوئیسی تولیدکننده‌ی ساعت‌های لوکس در جهان است که مرکز فعالیتش در ژنو قرار دارد. تاریخچه‌ی فعالیت این برند به سال ۱۹۰۵ و تأسیس شرکتی با نام Wilsdrof and Davis در لندن باز می‌گردد. برند رولکس از سال ۱۹۰۸ برای محصولات آن شرکت انتخاب شد و تا به‌امروز، همین نام برای ساعت‌های برند سوئیسی استفاده می‌شود.

تاریخچه‌ی رولکس پر از نوآوری‌ها و محصولاتی به‌یادماندنی است که برخی از آن‌ها، رکوردهایی همچون گران‌‌قیمت‌ترین ساعت‌های تاریخ را به‌خود اختصاص داده‌اند. برند رولکس زیرمجموعه‌ی بزرگی به‌نام Montres Tudor هم دارد که با همکاری یکدیگر، طراحی،‌ساخت، توزیع و تعمیر ساعت‌های مچی هر دو برند را انجام می‌دهند. رولکس، یکی از معدود برندهای تولید ساعت است که در فهرست ۱۰۰ برند رسانه‌ی فوربز قرار دارد.


تاریخچه‌ی تأسیس

هانس ویلسدورف و آلفرد دیویس، به‌عنوان بنیان‌گذاران برند رولکس شناخته می‌شوند. از بین این دو نفر، ویلسدورف شهرت بیشتری دارد و در برخی منابع نیز به‌عنوان بنیان‌گذار اصلی شناخته می شود. او متولد ۱۸۸۱ کلمباخ باواریا بود و از سنین نوجوانی، پس از آن‌که پدر و مادر خود را از دست داد، مجبور به ورود زودهنگام به دنیای کسب‌وکار شد. او در نوجوانی به تحصیل ریاضیات و زبان پرداخت و در سن ۱۹ سالگی، به‌عنوان پیام‌رسان و مترجم زبان انگلیسی در یکی از مشهورترین ساعت‌سازی‌های سوئیس مشغول به کار شد.


La Chaux de Fonds یکی از مناطق سوئیس بود که مرکز تولید ساعت‌های باکیفیت را در آن کشور تشکیل می‌داد. اولین آشنایی‌های ویلسدورف با صنعت ساعت و طراحی و ساخت محصولات باکیفیت در آن، در منطقه‌ی فوندز انجام شد. او با افراد مهمی نیز در آنجا آشنا شد و همین آشنایی‌ها، بعدا در موفقیت برند رولکس نقش داشت.

شروع فعالیت جدی ویلسدروف، پس از سفر او در سال ۱۹۰۳ به لندن بود. او ابتدا برای یک فروشگاه بزرگ ساعت در پایتخت لندن کار می‌کرد و پس از ۲ سال، با قرض گرفتن پولی از خواهر و شوهر خواهرش (آلفرد دیویس)، شرکت خودش را با نام Wilsdrof & Davis تأسیس کرد. دلیل انتخاب لندن برای شروع کار، مرکزیت اقتصادی آن شهر در آن سال‌ها بود. مستعمره‌های انگلستان در آن زمان ثروت زیادی را برای آن کشور به‌همراه داشتند و همچنین، شاهراه‌های مبادلاتی نیز در تصرف آن‌ها بود که در سال‌های بعد، نقش مهمی در پیشرفت بین‌المللی رولکس ایفا کردند.

ویلسدورف، به‌سرعت شرکت خود را از ۲ لحاظ نسبت به رقابی بسیار موفق آن سال‌های خود، متمایز کرد. او اهمیت زیادی به تولید عالی محصولات می‌داد و همچنین، مدیریت و طراحی آن‌ها را نیز مهم‌تر از همه‌ی بخش‌ها می‌دانست. به‌علاوه، ویلسدورف در تولید محصولات خاص، مانند ساعت‌های مچی تخصص داشت.

ساعت‌های مچی در سال‌های ابتدایی قرن بیستم طرفداران زیادی نداشتند. تصور عموم بر آن بود که آن‌ها فقط برای مقاصد خاص (همچون ورزش) کاربرد دارند که ساعت‌های جیبی قابل استفاده نباشند. استفاده از ساعت‌های مچی در میان نجیب‌زاده‌ها در آن زمان، مرسوم نبود و حتی برخی از مردان، ساعت‌های مچی را وسایلی زنانه می‌دانستند.
تولید ساعت‌های مچی، مشکلات طراحی و محاسباتی متعددی هم داشت. به‌عنوان مثال، پیاده‌سازی تجهیزات برای افزایش دقت آن ساعت‌ها در آن فضای کوچک، یکی از مشکلات اساسی بود. به‌علاوه، ساعت‌های مچی برخلاف ساعت‌های جیبی، محافظت زیادی نداشتند و بیشتر در معرض ضربه و عوامل خارجی دیگر همچون رطوبت و گردوغبار بودند. به‌عنوان مثال، بسته‌های حمل‌ونقل ساعت که به کشورهای دیگر صادر می‌شدند، در زمان رسیدن به مقصد به‌خاطر قرار گرفتن طولانی در معرض رطوبت، خراب می‌شدند.


چالش‌های فوق در تولید ساعت‌های مچی، برای ویلسدورف نوعی فرصت بودند؛ چون او نگاهی دقیق به آینده‌ی صنعت ساعت داشت. او مطمئن بود که به‌مرور زمان، مقاومت دربرابر ساعت‌های مچی کاهش پیدا خواهد کرد. در همان زمان نیز، جوانان و فعالان صنعت مد، به‌مرور به‌سمت ساعت‌های مچی جذب می‌شدند و خصوصیات زینتی آن را دوست داشتند.
جامعه‌‌ی افرادی که فعالیت و حمل‌ونقل زیادی داشتند، کم‌کم‌ به یکی از طرفداران ساعت‌های مچی تبدیل شدند. با پیشرفت فناوری حمل‌ونقل، مردم بیشتری توانایی سفر به مقاصد دور را داشتند. به‌علاوه، علاقه به ورزش‌های خاص و چالشی نیز روز‌به‌روز بیشتر می‌شد و ساعت‌های مچی تبدیل به تجهیزاتی الزامی برای آن‌ها شدند. ورزش‌ها و مسابقاتی همچون انواع پرواز، ماشین‌سواری، کوهنوردی و اکتشاف دریا، بیش‌ازپیش در بین مردم محبوب می‌شدند. رولکس در سال‌های بعد با استفاده از همین تغییرات در عادات و علاقه‌مندی‌های مردم، بازار آینده‌ی خود را شکل داد.


ویلسدورف از همان سال‌های ابتدایی فعالیت، علاقه‌ی خود به ریسک کردن و نوآوری را نشان می‌داد. او در یکی از بزرگ‌ترین ریسک‌های اولیه‌ی شرکت خود، سرمایه‌گذاری مهمی روی ساعت‌های مجهز به چرخ‌دنگ کوچک انجام داد. او صدها هزار فرانک سوئیس برای طرح بلندپروازانه‌ی خود هزینه کرد که حدود ۵ برابر سرمایه‌ی شرکتش بود. Herman Aegler شرکتی بود که ویلسدورف از دقت بالای ساخت تجهیزاتش اطمینان داشت. او تجهیزات و قطعات داخلی ساعت مورد نظرش را از این شرکت سوئیسی خریداری کرد. مکانیزم‌های آن شرکت توسط ماشین‌آلات مکانیکی ساخته می‌شدند و به‌همین دلیل، قیمت پایین‌تری داشتند. به‌علاوه، دقت و عمر آن تجهیزات نیز بالا بود.

پس از تهیه‌ی تجهیزات داخلی از سوئیس، نوبت به آماده‌سازی بدنه و پوشش ساعت‌ها می‌رسید. ویلسدورف آن‌ها را از تولیدکننده‌های مشهور انگلیسی خریداری کرد. بدنه‌ی ساعت‌ها، از جنس نقره‌ی استرلینگ بود و ۳ نوع طلا برای تزئین و پوشش‌دهی آن‌ها انجام می‌شد. درواقع،‌ طراحی ساعت‌های مچی اولیه‌ی  ویلسدورف، برای مقاصد رسمی، روزمره و ورزشی بود. همین تولیدات اولیه، به‌سرعت در انگلستان و خارج از آن به شهرت رسیدند و حتی کشورهای شرقی نیز خریدار آن‌ها شدند. ویلسدورف با همکاری آگلر، جنبه‌های محاسباتی و فنی تولید ساعت‌ها را بهبود می‌بخشید و در نتیجه، محصولاتش به‌مرور به شهرتی جهانی دست پیدا کردند.

رولکس متولد می‌شود

تاریخ رولکس با نوآوری‌های متعددی در صنعت تولید ساعت همراه است. به‌عنوان یکی از اولین نمونه‌ها، ویلسدورف در سال ۱۹۰۶ بند ساعت فلزی با قابلیت  افزایش ابعاد را معرفی کرد که به شهرت قابل توجهی رسید. طراحی آن بند، به‌گونه‌ای بود که با بدنه‌ی اصلی ساعت هماهنگی خاصی داشت. همین نوع طراحی، در سال‌های بعد هم در تولیدات رولکس استفاده شد و حتی امروز هم ساعت‌های آن برند، از همین زبان طراحی پیروی می‌کنند.
در سال ۱۹۰۷، دفتر طراحی فنی ویلسدورف در La Chaux de Fonds سوئیس تأسیس شد. او مدیریت آن دفتر را به فردی دیگر واگذار کرد و خودش پس از کسب مجوز شهروندی انگلستان، در لندن ماند. انتخاب نام رولکس برای ساعت‌های شرکت، در سال ۱۹۰۸ انجام شد و هدف آن نیز، متمایز کردن محصولات از دیگر ساعت‌هایی بود که از قطعات مشابه استفاده می‌کردند. نام Rolex، در زبان‌های گوناگون به‌راحتی تلفظ می‌شد و به‌علاوه، برای نوشته شدن روی ساعت‌های مچی نیز به‌اندازه‌ی کافی کوچک بود.

ایده‌ی استفاده از یک برند برای کل ساعت مچی، در سال‌های ابتدایی قرن بیستم آن‌چنان متداول نبود. به‌هرحال، ویلسدورف این کار را انجام داد و به‌مرور به روندی مشابه در بین تولیدکننده‌های دیگر تبدیل شد. او برخلاف دیگر فروشنده‌ها و توزیع‌کننده‌های ساعت، اعتقاد داشت که استانداردهای سخت‌گیرانه‌ای برای تولید و مونتاژ دارد و به‌همین دلیل، باید برندی جامع برای کل ساعت‌های تولیدی خودش انتخاب کند.
خرده‌فروش‌های ساعت که تا پیش از اقدام ویلسدورف نام خود را روی ساعت‌ها حک می‌کردند، در ابتدا در مقابل درخواست او مقاومت نشان دادند. ویلسدورف آن‌ها را راضی کرد تا ساعت‌های برند خودش را درکنار برند خرده‌فروش‌ها عرضه کند. به‌مرور، حجم ساعت‌های رولکس نسبت به برندهای دیگر در فروشگاه‌ها و بسته‌های حمل‌ونقل به خارج از کشور، بیشتر شد. کمپین‌های بازاریابی قوی برند رولکس در سال‌های بعد، منجر به آن شد که خرده‌فروش‌ها هم عرضه‌ی محصولات آن‌ها را به برندهای دیگر ترجیح دهند. درواقع،‌مشتری برای برند رولکس بیش از برند خرده‌فروش‌ها بود.

پس از معرفی برند رولکس، نوبت به نوآوری‌های دیگر ویلسدورف رسید. او تصمیم داشت تا ساعت‌های مچی‌اش را هرچه بیشتر دقیق کرده و استاندارد Chronometer را در آن‌ها پیاده‌ کند. استفاده از آن استاندارد،‌ نیازمند مجوزی از سازمان‌های مهم سوئیسی بود که رولکس به‌عنوان اولین ساعت مچی موفق به دریافت آن شد. پس از مؤسسه‌ی School of Horology در سوئیس، در سال ۱۹۱۴ نیز Kew Observatory در انگلستان، تأییدیه‌ی استفاده از آن استاندارد را به رولکس اهدا کرد.

اهدای مجوز و تأییدیه‌ی chronometer به ساعت‌های مچی، نیازمند آزمایش‌های ۴۵ روزه روی آن‌ها بود. ساعت مورد نظر، در ۵ موقعیت مختلف و ۳ دمای متفاوت (محیط، داغ و سرد) مورد آزمایش قرار می‌گرفت. به‌هرحال رولکس پس از کسب آن تأییدیه‌ها، تصمیم گرفت تا تمام ساعت‌های تولیدی خود را تحت آن استاندارد تولید کند. درواقع، تمامی قطعات خریداری شده از تولیدکننده‌های خارجی نیز طی مراحل دقیق در داخل شرکت مورد آزمایش قرار می‌گرفتند. به‌عنوان مثال اگر حرکت قطعات پس از ۷ روز آزمایش مداوم، دچار مشکل می‌شد، آن‌ها را از روند تولید خارج می‌کردند. همین موارد،‌ شهرت و اعتبار رولکس را به‌عنوان تولیدکننده‌ی محصولات باکیفیت،‌ بیش‌ازپیش کرد.

مهاجرت به سوئیس

پس از جنگ جهانی اول، مالیات تولید در انگلستان افزایش بی‌سابقه‌ای داشت. درنتیجه، ویلسدورف مجبور شد دفتر اصلی شرکتش را در سال ۱۹۱۹ به سوئیس منتقل کند. او شرکتش را با نام Montres Rolex SA در ژنو تأسیس و دفتر لندن را به‌عنوان یک شعبه‌ی زیرمجموعه معرفی کرد.

دهه‌ی ۱۹۲۰، زمان رشد هرچه بیشتر و افزایش شهرت رولکس بود. برند آن‌ها، به‌مرور نمادی از یک ابزار فناورانه برای ورزشکاران شده و چالش‌های رطوبت، گردوغبار و گرما در آن‌ها حل شد. به‌علاوه، حرکت به سمت تولید ساعت‌های اتوماتیک نیز در شرکت شروع شده بود و نوید دسته‌ای مدرن از تولیدات را می‌داد. نمونه‌های جدید ساعت‌های رولکس در آن سال‌ها، ضدآب،‌ سبک و مقاوم بودند. به‌علاوه، ویلسدورف چندین رویداد خلاقانه‌ی بازاریابی نیز برای برند خود برگزار کرد.
رولکس در بازاریابی خود تمرکز زیادی روی ورزش و ورزشکاران داشت. آن‌ها از رویدادهای مهم ورزشی برای بازاریابی هرچه بیشتر محصولات استفاده می‌کردند و به‌مرور، به‌نمادی در صنعت تبدیل شدند. در سال ۱۹۲۵، نماد معروف تاج برای ساعت‌های رولکس انتخاب شد که نشان‌دهنده‌ی شهرت و محبوبیت بین گروه‌های خاص و افراد حرفه‌ای در زمینه‌های مختلف بود.
در سال ۱۹۲۶، یکی از مهم‌ترین نوآوری‌های رولکس با نام Rolex Oyster معرفی شد. این ساعت مچی،‌ اولین محصول مقاوم دربرابر نفوذ آب و حتی گردوغبار و هوا بود. ویلسدورف پس از معرفی محصول جدید، پیچ‌های مورد نیاز برای عایق‌بندی آن و همچنین بدنه‌ی ضدآب را به‌صورت پتنت ثبت کرد.

پس از معرفی نوآوری‌های جدید،‌ نوبت به بازاریابی گسترده برای آن‌ها بود. در سال بعد، کمپین‌های بازاریابی با همکاری رکوردشکنان ورزشی شروع شد. مرسدس گلیتز شناگری بود که کانال انگلستان را با رکورد ۱۵ ساعت و ۱۵ دقیقه شنا کرد و در این مسیر، ساعت رولکس استفاده کرده بود. او پس از خارج شدن از آب، ساعت خود را نشان داد که به‌خوبی، کار می‌کرد. برای افزایش نفوذ آن رویداد بازاریابی، ساعت‌های رولکس درون آکواریوم‌های متعدد برای حضار به نمایش در آمدند. یک سال بعد، محصول انقلابی دیگر با نام Rolex Prince معرفی شد که به‌نوعی ساعت مردان خوش‌پوش و نجیب‌زاده محسوب می‌شد


09177755652