۱۰ گام شروع یک کسب و کار موفق و ۶ مهارت زندگی برای کارآفرینان
در مورد راهاندازی کسب و کار موفق صدها و هزاران کتاب نوشته شده است؛ راستش را بخواهید، راهاندازی یک کسب و کار موفق موضوع بسیار گستردهای است.
شمایی که اکنون در حال مطالعه این مقاله هستید، به احتمال زیاد یا ایده جالبی برای راهاندازی کسب و کار دارید و یا کسب و کار کوچکی راه انداختهاید و قصد دارید سود و مقیاس کسب و کارتان را ارتقا ببخشید؛ ما در این مقاله سعی کردهایم در سادهترین شکل ممکن، اصول رقم زدن یک کسب و کار موفق را با شما در میان بگذاریم.امیدواریم مطالعه مقاله حاضر بتواند شما را چندین گام به سمت مقصد نهایی موفقیت در کسب و کار نزدیکتر سازد.
۱) چشمانداز مشخص اتخاذ کنید
در صورتی که دیدگاه روشنی در مورد کسب و کارتان نداشته باشید، چگونه میتوانید در ایجاد و پایهریزی آن موفق ظاهر شوید؟ اول از همه، شما باید تعیین کنید که میخواهید چه نوع شرکتی را راهاندازی کنید؟ آیا دیدگاهی در مورد چشمانداز ۵ ساله کسب و کارتان دارید؟ آیا میدانید تعداد مشتریانی که از سرویس یا محصول شما استفاده خواهند کرد، حدودا چند نفر است؟ آیا میدانید چه تعداد کارمند برای شرکتتان نیاز خواهید داشت؟ پاسخ دادن به این قبیل از پرسشها، هر قدر هم حدودی و نادقیق، میتواند نقشه کلی مسیر شما را در مسیر دستیابی به منزلگاه موفقیت مشخص کند.۲) برنامه تجاری بنویسید
پس از تعیین یک چشمانداز مشخص، گام بعدی عبارت است از تعیین یک بیزینس پلن یا برنامه تجاری. این برنامه تجاری، باید با جزئیات تعیین کند که کسب و کار شما از چه طریق و مسیری به سمت کسب موفقیت حرکت خواهد کرد. نوشتن برنامه تجاری شما را وادار میکند همه چیز را به یکباره از اول تا آخر مرور کنید. اقدامات مرتبط با بازاریابی، برنامه عملیاتی و استخدام، نمونههایی از جنبههای مختلف کسب و کار هستند که باید در برنامه تجاری گنجانده شده و مورد بررسی قرار بگیرند. نکتهای که در برنامه تجاری حتما باید رعایت کنید، تعیین دستاوردهایی است که طی دوازده ماه آینده میخواهید به آنها برسید. بدین ترتیب، بعدها خواهید توانست ارزیابی کنید که آیا در مسیر صحیح نیل به اهداف بلندمدت کسب و کارتان قرار دارید یا خیر.۳) اهداف کوتاهمدت تبیین کنید
کسب و کارهایی موفق میشوند که در کنار تبیین برنامه تجاری برای اهداف بلندمدت، اهدافی کوتاهمدت و قابل سنجش نیز برای خودشان تعریف کرده باشند. شما باید اهدافی سه ماهه، یک ماهه و هفتگی را تبیین کنید و مطمئن شوید که اهداف کوتاهمدت با اهداف بلندمدت در یک راستا هستند. تنظیم اهداف و تبیین برنامه تجاری برای دستیابی به این اهداف، اتفاقی نیست که فقط یک بار بیفتد و تمام شود؛ بلکه فرآیندی پیوسته و رو به پیشرفت است.۴) مهارتهایتان را توسعه دهید
در کنار تعداد تعیین اهداف بلندمدت و کوتاهمدت، شما همچنین باید به فکر توسعه مداوم و پیوسته مهارتهایتان نیز باشید. موفقیت، زمانی به دست میآید که سطح دانش خود و کارمندان کسب و کارتان را ارتقا دهید، مهارتهای لازم را بیاموزید، در برندتان سرمایهگذاری کنید و محصولی با کیفیت بالا را به دست مشتری برسانید. بدین منظور، شما باید بخشی از زمان و منابعتان را صرف آموزش کارمندان کنید و اطمینان حاصل کنید که آنها در کارآمدترین و پربازدهترین شکل ممکن فعالیت میکنند. ماهیت دنیای کسب و کار به شکلی پیوسته در حال تغییر است. شما زمانی میتوانید در این بازار زنده بمانید که به شکلی پیوسته و همگام با تغییر، آموزشهای لازم را به کارمندانتان ارائه دهید و این موضوع را در برنامه تجاری خود بگنجانید.شما باید به شکلی مکرر و دائم، آموزشها و عملیات خود را تحت بررسی و سنجش قرار بدهید و در صورتیکه در حوزهای دارای ضعف هستید، با استفاده از متدهای اصلاحی، در پی حلوفصل آنها برآیید.۵) بازاریابی کنید
بازاریابی، روشی است که بیشترین موفقیت را برای کسب و کارها به ارمغان میآورد. بنابراین، اگر میخواهید کسب و کار موفقی برای خودتان دست و پا کنید، نباید از برنامهریزی برای بازاریابی غافل شوید. درست است که اگر محصولاتی باکیفیت را به دست مشتریتان برسانید، او مراتب رضایت خود را با اطرافیانش در میان خواهد گذاشت و شما از بازاریابی دهان به دهان سود خواهید برد، ولی نباید تلاشهای بازاریابیتان را تنها به این روش محدود کنید. کلید موفقیت بازاریابی در این است که تا جای ممکن، از تمامی کانالهای موجود برای بازاریابی کسب و کارتان بهره بگیرید. از جمله فعالیتهای بازاریابی میتوان به تبلیغات پرداخت به ازای هر کلیک، آگهی در روزنامهها و شبکههای اجتماعی اشاره کرد. هر چه در کانالهای بیشتری بازاریابی کنید، به همان اندازه به نتیجه مطلوبتری دست پیدا خواهید کرد.۶) مشتریانتان را بشناسید
یکی از بهترین ویژگیهای هر کسب و کار موفق، این است که صاحبان آن به خوبی مشتریانشان را میشناسند و تلاش میکنند محصولی را در بازار ارائه کنند که پاسخگوی نیازهای آنها باشد. چه از مدل تجاری کسب و کار به کسب و کار پیروی کنید و چه مدل کسب و کار به مشتری داشته باشید، در هر حالت باید شناخت نیازهای مشتریان را به یکی از اصلیترین فعالیتهایتان تبدیل کنید.هر چه بیشتر از نیازهای مشتریان هدفتان اطلاع داشته باشید، به همان اندازه بازاریابی موثرتری خواهید داشت. اگر با مشتری صحبت کنید، نکات زیادی دستگیرتان خواهد شد. از آنها بپرسید به چه علت از شما خرید میکنند و اگر از شما ناراضی هستند، دلیل چیست؟ از آنها بپرسید دوست دارند چه تغییراتی در خدمات و نحوه سرویسدهی شما اعمال شود؟
با انجام این کار، شما به یک تصویر ارزشمند از خواستههای مهم مشتریان خواهید رسید و قادر خواهید بود محصول یا خدمتی را در اختیارشان قرار دهید که مطلوب آنها باشد. بدین ترتیب، به پایگاهی قوی از مشتریان وفادار دست پیدا خواهید کرد و چندین گام به موفقیت نهایی کسب و کار نزدیک خواهید شد.
۷) از تغییر استقبال کنید
شما خودتان را متعهد کردهاید که یک کسب و کار موفق خواهید ساخت. در این مسیر، اگر دیدید اوضاع طبق روال پیش نمیرود، باید بپذیرید که لازم است تغییراتی اعمال شود. عرصه تجارت امروز، آکنده است از تغییرات پیاپی و رقابتهای شدید. در چنین دنیایی، سازگاری با تغییر به شدت حائز اهمیت است. بنابراین، شما به شکل منظم، اهداف و برنامه تجاریتان را مورد بازبینی، ارزیابی و تغییر قرار دهید.۸) از لحاظ مالی آماده شوید
سر پا نگه داشتن کسب و کار، از نظر مالی فرآیندی هزینهبر است و شما مادامی میتوانید در این کار دوام بیاورید که به منابع مالی مکفی دسترسی داشته باشید. اکثر کسب و کارهای کوچک در سال اولیه راهاندازی، به سختی پیش میروند و با هزینههایی روبرو میشوند که از قبل برنامهریزی نشدهاند.شاید برایتان جالب باشد، ولی دلیلی که باعث میشود تعداد زیادی از کسب و کارها با شکست مواجه شوند، این نیست که به سودآوری نرسیدهاند؛ علت اصلی شکست کسب و کارهای نوپا این است که بنیانگذاران آنها نمیتوانند قرضهایشان را پرداخت کنند.
در مورد استارتآپها، هدف آن است که شرکت به جریان نقدینگی و نقطه سربهسر اقتصادی برسد؛ ولی در مورد کسب و کارهای پرسابقهتری که چم و خم راه را شناخته و به مرحله سودآوری رسیدهاند، این موضوع از اهمیت کمتری برخودار است.
در حالت کلی، اگر میخواهید مطمئن بشوید که کسب و کارتان در مسیر رسیدن به موفقیت حرکت خواهد کرد، باید خودتان را از لحاظ مالی برای تمامی پیشامدهای احتمالی و تصادفی آماده کنید.
۹) به هیچوجه از پا نایستید
البته که زندگی یک کارآفرین هیچگاه آسان نخواهد بود. کسی که کسب و کاری را راهاندازی میکند، باید خودش را برای هر اتفاقی آماده کند و این موضوع در مورد روزهای اول راهاندازی بیشتر نمود دارد. همواره کارهایی وجود خواهند داشت که ناتمام خواهند ماند و همواره بالا و پایینهای بیشماری سر راهتان سبز خواهند شد.با این حال، شما هرگز نباید کم بیاورید، حتی اگر اوضاع به هم بریزد نیز شما باید سرپا بمانید و مقاومت کنید. از برنامه تجاریتان پیروی کنید، در هر شرایطی به سمت اهداف تعیین شده گام بردارید و مادامی که به موفقیت نرسیدهاید، از پا نایستید.
۱۰) و اما نکته پایانی: پرشور ظاهر شوید
اگر به ثمربخش بودن برنامه تجاریتان باور نداشته باشید و با شور و اشتیاق در مسیر عملی کردن آن قدم برندارید، هیچگاه به کسب و کاری موفق دست نخواهید یافت. پیشنهاد میکنیم انگیزه خود را حفظ کنید، پربار ظاهر شوید و کسب و کارتان را در مسیر رشد رهنمون شوید.به عنوان یک صاحب کسبوکار، اگر تمایل دارید در محیط کسبوکاری امروز سری در سرها در بیاورید، حتما باید خودتان را به جعبه ابزاری متشکل از مهارت های زندگی مختلف مجهز سازید. این قبیل از مهارتها برای برنامهریزی، مدیریت امور اقتصادی و بازاریابی تجارتتان ضروری هستند. بخشی از مهارت های زندگی مذکور قابل یادگیری هستند، ولی برخی دیگر را نمیتوان آموزش داد و تنها از طریق تمرین است که توسعه مییابند. با شناخت و پرورش این مهارتها است که خواهید توانست به عنوان مدیر کسبوکار، به مبارزه با چالشها بروید و در مقابل آنها کم نیاورید.
۱) تابآوری
توانایی کنار آمدن با مشکلات، یکی از مهارت های زندگی است که تمامی فعالان حوزه کسبوکار باید به آن تسلط داشته باشند. راستش را بخواهید، استاد شدن در این مهارت، به سطح بالایی از ممارست نیاز دارد.
بنیانگذاران کسبوکار در طی حیات استارتآپ خود با بالا و پایینهای زیادی روبرو میشوند و مهارت تابآوری یا همان نحوه مدیریت رابطه احساسی با مشکلات است که شانس موفقیت بلندمدت کسبوکار آنها تعیین میکند.
وارد شدن به سفر راهاندازی کسبوکار، به مثابه سوار شدن به یک رولرکوستر است. توانایی شما در مقابله با شکستها، میتواند به بزرگترین منبع مزیت رقابتی شما تبدیل شود.
۲) چابکی
چابک بودن شما را قادر میسازد تا در مواجهه با شرایط مختلف، به شکلی سریع و قاطع تصمیمگیری کنید؛ فرصتهای جدید را در هوا بقاپید و جزو جلوداران صف رقابت باشید.
کارآفرینان چابک از آزمایش و کسب تجربه استقبال به عمل میآورند. آنها ترجیح میدهند اگر قرار است شکست بخورند، در همان مراحل اولیه از روی آزمایش کردن به این شکست پی ببرند، وقت خود را تلف نکنند و تمرکز خود را روی پروژههایی قرار دهند که شانس بالاتری برای موفقیت دارد. توسعه مداوم و بهکارگیری روشهای عملکرد و تفکر جدید، هسته مرکزی ذهنیت هر رهبر چابک را تشکیل میدهد.
۳) مذاکره
مجهز بودن به هنر مذاکره، بدین معنا نیست که حتما به پیروز میدان مذاکره تبدیل شویم؛ بلکه باید با ایجاد یک تفاهم دوستانه با افراد حاضر در طرف مقابل میز، رویکردی اتخاذ کنیم که همه برنده باشند. مذاکره، یکی از مهارت های زندگی است که در بسیاری از موقعیتها به کار میآید و شما به عنوان یک کارآفرین، باید به این مهارت مسلط باشید تا بتوانید بهترین شانسهای موفقیت بیشتری را برای کسبوکارتان دست و پا کنید.
به عنوان یک صاحب کسبوکار، حتما برایتان پیش خواهد آمد که دور میز گفتگو بنشینید و در مورد ارزش خدمات خود، با خریدار به مذاکره بپردازید. در این صورت، شما باید این توانایی را داشته باشید که با اعتماد به نفس بالا، قراردادتان را در ازای قیمت مناسبی که با سرویس شما همخوانی داشته باشد، به فروش برسانید.
۴) حل مساله
تعدادی از ایدههای تجاری موفق، در واقع راهکارهایی هستند که برای حل مشکلات بزرگ ارائه شدهاند؛ ولی مهارت حل مساله تنها به این مرحله ختم نمیشود. به شکل نرمال، مسیر اجرای یک استارتآپ مملو است از دستاندازهای مختلف؛ از گرفتاریهای فنی کوچک گرفته تا دردسرهای بزرگ مالی نمونههایی از همین مشکلات هستند. پیدا کردن راهکار متناسب برای حل این مشکلات، نمونهای از مهارتهای زندگی است که هر بنیانگذاری باید در آن مهارت داشته باشد.
Neil Degg، بنیانگذار The Training Hub است. وی هر زمان که با یک مشکل مواجه میشود، در گام اول از خودش میپرسد آیا من از مهارت لازم برای مقابله با این مسئله برخوردار هستم یا خیر. وی میگوید: «اگر پاسخم به این پرسش منفی باشد، شخصی را از تیمم پیدا میکنم که میتواند در حل معضل تاثیرگذار ظاهر شود. همچنین در صورتیکه برای حل مشکل مدت زمان زیادی در اختیار داشته باشم، تلاش میکنم آن را در سریعترین زمان ممکن حلوفصل کنم تا آسیبی متوجه کسبوکار یا اعضای تیم نشود.»
۵) رابطهسازی
رابطهسازی سنگ بنای موفقیت هر کسبوکار است؛ ولی ساختن رابطه مترادف با این نیست که تا جای ممکن در رویدادهای شبکهسازی و جلسات کافیشاپی با افراد مختلف شرکت کنیم. روابط پویا هستند و زمانی کارایی خواهند داشت که از سوی هر دو نفر پرورش یابند و مدیریت شوند.Luca Feser، رئیس مرکز شتابدهنده استارتآپ کیکاستارت لندن میگوید: «راهاندازی کسبوکار بده و بستان است. یک بنیانگذار موفق میداند رابطهای که با تامینکننده، سرمایهگذار یا کارمند دارد، یک خیابان دوطرفه است. روی هم رفته، من معتقدم کسب موفقیت در این مهارت، زمانی تحقق مییابد که کارآفرین رویکردی اتخاذ کند که آماده باشد بیشتر بدهد و کمتر بگیرد.»
۶) ذهنآگاهی
کلید زدن و پیادهسازی یک کسبوکار، میتواند آرامش ذهنی صاحب کسبوکار را به چالش بکشد و این چالش در مراحل اولیه راهاندازی کسبوکار بیش از پیش رایج است. برخی کارآفرینان راحتتر میتوانند با استرس، اضطراب و بیخوابی شبانه کنار بیایند، ولی در امان ماندن از فشار روانی و تمرکز روی لحظه اکنون، یکی از ارزشمندترین مهارت های زندگی است که هر صاحب کسبوکار باید از آن بهرهمند باشد.مراقبه و ذهنآگاهی، یکی از روشهای موثر برای رسیدن به این مهارت است. استفاده از تکنیکهایی مانند تنفس عمیق، قدم زدن و خلوت کردن با خود، به صاحبان کسبوکار کمک میکند تا افسار کنترل تفکرات و احساساتشان را به دست بگیرند و خودشان را از غرق شدن در افکار منفی نجات دهند.
Anis Qizilbash که یک سخنران انگیزشی است میگوید: «ذهنآگاهی یک ابر مهارت است و زمینه دستیابی به مهارتهای بیشتر را فراهم میسازد. به جای آنکه خودتان را در چنگال تفکراتتان گیر بیندازید و در اثر نگرانی بیش از حد در مورد رقابت، نایابی مواد اولیه و آشفتگیهای سیاسی و اقتصادی، فلج شوید؛ بهتر است زندگی در لحظه را الگویتان قرار دهید و روی کاری تمرکز کنید که همان لحظه در حال انجام آن هستید؛ بدین ترتیب خواهید توانست بهترین عملکرد را داشته باشید.»