فروش برند/ آیا شما هم شکست را در زندگی مقدمه ای برای پیروزی می دانید ؟
شکست در زندگی چه اثری در توسعه فردی ما دارد؟ بهدنبال شغل هستید، ناگهانی شغلی را میبینید که واقعاً دلتان میخواهد انجامش بدهید و بنابراین تصمیم میگیرید همان را دنبال کنید.
درخواست شغلیتان را میفرستید و پس از چند روز برای مصاحبه دعوت میشوید. همهچیز خوب پیش میرود و کاملاً خوشبین هستید که این شغل به شما سپرده میشود.
گاهی اینطور نمیشود.
در عوض، نامۀ تشکری دریافت میکنید که آنها تصمیم گرفتند فرد دیگری را برای این کار استخدام کنند.
در همین زمان، ممکن است دچار احساس شکست، ناراحتی و شاید حتی کمی عصبانی شوید. پس از شنیدن خبر بد، واکنشهای اینچنینی طبیعی و نرمال است. ولی عاقلانه نیست که به دیگران اجازه بدهید تا رسیدن به اهدافتان را خراب کنند یا شما را در رسیدن به آن ناامید کنند.
افراد موفق اجازه نمیدهند که شکستهایشان در زندگی باعث شود تا دنبال رؤیاهایشان نروند.
باید گفت مطمئناً، این شکست در زندگی باعث میشوند تا مدتی احساس ناامیدی داشته باشند؛ اما مجدداً خیلی سریع خودشان را پیدا میکنند و کمکم برای رسیدن به موفقیت گامهای بعدیشان را برنامهریزی میکنند.
شما چطور؟ آیا اخیراً بابت شکست در زندگی احساس خجالت یا گناه داشتید؟
نگران این موضوع نباشید؛ چراکه شما هم درست مثل اکثر ما از ابتدای کودکی یاد گرفتید که شکست چیز بدی است. ولی قصد دارم در ادامه به شما نشان دهم این برنامهریزی اشتباه است؛ شکست در زندگی قطعاً بخش ضروری و مهم موفقیت بهحساب میآید.
مراقب باشید که رسیدن به کمال شما را وسوسه نکند
اولین چیزی که از شما میخواهم به آن فکر کنید این است:مقاومت در برابر شکست در زندگی در اصل نوعی کمالجویی است و هیچچیز کاملی وجود ندارد.
به همین دلیل است که افراد کمالگرا نیز احتمالاً تعویق کنندگان مزمن هستند (همواره به سبب کمال طلبیشان دررسیدن به اهدافشان تعلل میکنند).
همانطوری که امروزه روانشناسی در مقالاتی راجع به مشکلات کمالگرایی مطالبی ارائه کرده است، افرادی که دائماً به دنبال کمالگرایی هستند خودشان را از درگیرشدن در تجربیات چالشی بر حذر میکنند. به همین دلیل است که کمالگرایان نسبت به افراد معمولی خلاقیت و نوآوری کمتری دارند. بهعلاوه، آنها احتمالاً کمتر هم ریسک میکنند.
این عوامل را به هم اضافه کنید؛ بنابراین، شما با افرادی مواجه هستید که بیشازحد روی عملکردشان متمرکزند و همیشه سریع از خودشان دفاع میکنند. متأسفانه، این ویژگیها آنها را از داشتن تمرکز لازم بر حذر میکند، بهخصوص هنگامیکه درصدد یادگیری کارهای جدید برمیآیند.
بگذارید واضحتر توضیح دهم: تلاش برای کمال شبیه تلاش برای عالی بودن نیست.
اولی تلاش احمقانه برای دستنیافتنی است؛ درحالیکه دومی واقعاً درمورد انجامدادن بهترین کارهاست (که همۀ ما میتوانیم به آن دست پیدا کنیم).
مسائل دیگری وجود دارد که کمالگرایان باید با آن مواجه باشند. برای مثال، هنگامیکه آنها در دستیابی به ایده آلهایشان شکست میخورند احساس بیزاری و شکست میکنند؛ و ـ همانطوری که میتوانید تصور کنید این کار را اغلب بهاندازۀ کافی تکرار میکنند و این افراد ممکن است درمورد زندگی خود احساس بد و افسرده داشته باشند.
بنابراین، دنبال کمال رفتن را فراموش و در عوض، همیشه روی انجامدادن کارها به بهترین شکل ممکن تمرکز کنید.
چرا شکست در زندگی خوب است؟
اخیراً در نشریۀ Forbes با مقالهای با عنوان «عوامل ناکامی در مسیر موفقیت» روبهرو شدم: چرا شکست جزء ضروری برای موفقیت است که به توضیح این موضوع کمک کرد که چرا اکثر افراد مخالف شکست هستند.این مقاله بر کار دو روانشناس مشهور جهان (دنیل کاهنمان و آموس تورسکی) تأکید داشت که به سبب ارائۀ کارهای ارزشمندشان برندۀ جایزه نوبل شده بودند. آنها چیز بسیار جالبی کشف کردند: تأثیر ضرر دو برابر بیشتر از تأثیر سود ناشی از برد است.
آیا تابهحال دربارۀ این موضوع فکر کرده بودید؟
این یعنی شکست در زندگی تأثیر منفی بیشتری بر ما نسبت به تأثیر مثبت برد برابر دارد. پس جای شگفتی نیست که اکثر افراد از شکست خوردن هراس دارند.
و این دقیقاً همان قسمت جالب قضیه است…
آمازون (که همردیف با اپل، فیسبوک و گوگل است یکی از چهار شرکت بزرگ فناوری در نظر گرفتهشده است) فرهنگی دارد که تحمل شکست است؛ و جف بزوس ـ مؤسس آمازون و مدیرعامل ـ باور دارد که این فرهنگ یکی از دلایل مهم برای پیشرفتهای بزرگ شرکت در بیش از ۲۵ سال اخیر است. او در نامهای به سهامدارانش گفت:
«شکست در زندگی جزء لاینفک زندگی است. ما در آن هیچ انتخابی نداریم. ما آن را میفهمیم و به شکست خوردن برای بار اول ایمانداریم و آنقدر تکرارش میکنیم تا به نتیجۀ درست برسیم».
حقیقت این است که شکست دنیایی از فرصتهای هیجانانگیز و امید را به روی شما میگشاید.
شکست و ایجاد هیجان
با نشاندادن راههای جدید به شما برای سفر کردن و با کمککردن به شما که از اشتباهاتتان درس بگیرید ـ پس با این کارها دفعۀ بعد میتوانید بهتر شوید. بهعلاوه، شکست میتواند به شما کمک کند تا بفهمید که در زندگیتان چه کاری را انجام دهید و چه کاری را انجام ندهید.اگر بازم نیاز دارید تا در این زمینه متقاعد شوید که شکست در زندگی راز موفقیت است، پس نگاهی به گلچینهای زیر بیندازید:
جی. کی. رولینگ با کاتالوگی از شکستها پس از فارغالتحصیلی از دانشکده روبهرو شد که شامل: بیکارشدن از کار، گرفتن طلاق از همسرش و زندگی بهعنوان والد تنها. بااینحال، بهجای درجازدن در زندگی، او از این شکستها استفاده کرد و خودش را وقف نوشتن مجموعه داستانهای فانتزی هریپاتر کرد؛ پروفروشترین کتاب در تاریخ.
والت دیزنی شروع آسانی نداشت. در سن خیلی پایین مدرسه را برای پیوستن به ارتش مدرسه ترک گفت. سپس، یکی از سرمایهگذاریهای اولیهاش ـ استودیو Laugh-o-Gram ـ ورشکسته شد. او همچنین به دلیل اینکه خیلی خلاق نبود، از روزنامۀ میسوری اخراج شد (بله درست متوجه شدید). آیا او بااینهمه شکست بازهم مأیوس شد؟ فقط از میکیموس بپرسید.
مایکل جردن داستانهای زیادی دربارۀ قدرت شکست دارد که بگوید: «من در حرفهام بیشتر از نه هزار شوت را از دست دادم. بیش از سیصد بازی را از دست دادم. ۲۶ بار به هم اعتماد کردند که مسابقه را خواهم برد، اما موفق نشدم. من بارها و بارها و بارها در زندگیام شکست خوردم؛ و همین علت موفقیت اکنون من است».
شکست در زندگی را بپذیرید و آمادۀ موفقیت شوید
امیدوارم این توضیحات چشمانتان را باز کرده باشد.شکست مدتهاست که مثل یک جذامی یا خوره شناختهشده است؛ اما در واقعیت شکست یک مؤلفۀ ضروری و سالم برای موفقیت است.
البته، ترفند ایجاد ذهنیت برنده است. فردی که شکست را بهعنوان سکوی پرش برای رسیدن به موفقیت میبیند و شکست را بهعنوان تجربۀ یادگیری در زندگی میبیند همواره موفق خواهد بود.