برند فروشی/آیا افراد دارای ضریب هوشی بالا موفق تر هستند؟
ضریب هوشی بالا چیست؟ ممکن است طبیعی باشد که فرض کنیم افرادی که ضریب هوشی بسیار بالایی دارند، موفق هستند و توسعه فردی بالایی دارند؛ یعنی همان تصویری که بیشتر از طریق فیلم، تلویزیون و فانتزی به ما فروخته میشود.
از جی گتسبی در «گتسبی بزرگ» گرفته تا لکس لوتور در کمیکهای سوپرمن، به این نتیجه میرسیم که اگر هوش بسیار بالا داشته باشیم، بسیار موفق خواهیم بود.
اما در میان افرادی که «نابغه» مینامیم، از جف زاکربرگ گرفته تا استیو جابز، کسانی مانند جان ناش، برنده جایزه نوبل و ریاضیدان مشهور کورت گودل هم وجود دارند که با بیماری روانی و بحران شخصی دست و پنجه نرم میکنند.
آیا شواهدی وجود دارد که اثبات کند ضریب هوشی میتواند هرچیزی را دربارۀ احتمال موفقیت فرد، چه مالی، چه دانشگاهی و چه خلاقیت پیشبینی کند؟
درک تستهای ضریب هوشی بالا
اولین تستهای ضریب هوشی بالا برای شناسایی دانشآموزانی طراحی شده که نیاز به کمک تحصیلی اضافی داشتهاند. با گذشت زمان، این هدف کمرنگ شد و آزمایشها بهسرعت به وسیلهای برای شناسایی افرادی که از هوشی بالاتر از حد متوسط برخوردار بودند، تبدیل شد.در یک آزمون استاندارد، مانند آزمون استنفورد – بینه، نمرۀ ضریب هوشی متوسط ۱۰۰ است. هر چیزی بالاتر از ۱۴۰ یک ضریب هوشی بالا یا نبوغ در نظر گرفته شده است. تخمین زده میشود که بین ۰٫۲۵ تا ۱٫۰ درصد جمعیت در دستۀ نخبهها قرار میگیرند.
مطالعۀ ترمن روی افراد باهوش با ضریب هوشی بالا
با پیشرفت تست ضریب هوشی بالا ، محققان شروع به بررسی كردند كه آیا آزمایشهای حساستر بر موفقیت تحصیلی شخص تأثیر میگذارد.در اوایل دهه ۱۹۲۰، لوئیس ترمن روانشناس شروع به بررسی مهارتهای رشد عاطفی و اجتماعی کودکان دارای ضریب هوشی بالا در سطح نابغه کرد. در دورۀ تحصیل در کالیفرنیا، ترمن ۱۵۰۰ کودک بین ۸ تا ۱۲ سال را انتخاب کرد که با هم ضریب هوشی متوسط ۱۵۰ داشتند. از این تعداد ۸۰ نفر بیش از نمرۀ ۱۷۰ کسب کرده بودند.
در طول چند سال بعدی، ترمن در ادامه به پیگیری وضعیت بچهها پرداخت و فهمید که بیشتر آنها از نظر اجتماعی و جسمی به خوبی تنظیم شدهاند. آنها نهتنها از نظر دانشگاهی موفق بودند، بلکه در مقایسه با مجموعهای از کودکان با ضریب هوشی معمولی، تمایل داشتند سالمتر، قویتر، قدبلندتر و در معرض تصادف کمتر باشند.
پس از مرگ ترمن در سال ۱۹۵۶، دیگر روانشناسان تصمیم به ادامۀ تحقیقات گرفتند و این پژوهش را «مطالعۀ ترمن روی افراد باهوش» نام نهادند. این مطالعه تا به امروز ادامه دارد و طولانیترین مطالعۀ طولی در تاریخ است.
همبستگی میان هوش و پیشرفت
در میان برخی از شرکتکنندگان اصلی در مطالعۀ ترمن، روانشناس مشهور آموزشی، لی کرنباخ نویسندۀ کتاب «من عاشق لوسی هستم»، جس اوپنهایمر روانشناس کودک، رابرت سیرز دانشمند آنچ کیز و بیش از ۵۰ نفر دیگر که از آن زمان عضو هیئت علمی در کالجها و دانشگاهها بودند، حضور داشتند.ترمن وقتی بهطور کلی به گروه نگاه کرد، گزارش داد:
متوسط درآمد افراد ترمن (افرادی که در تحقیق شرکت کردند) در سال ۱۹۵۵ در مقایسه با میانگین ملی ۵۰۰۰ دلار، ۳۳۰۰۰ دلار بود.
دو سوم مدرک دانشگاهی را کسب کرده بودند، درحالیکه تعداد زیادی در مسیر دستیابی به مدارک تحصیلات تکمیلی و حرفهای بودند. بسیاری از این افراد به پزشک، وکیل، مدیر کسبوکار و دانشمند تبدیل شده بودند.
هرچند این نتایج چشمگیر است، اما به نظر میرسد داستانهای موفقیت بیشتر از قاعده مستثنا هستند. ترمن در ارزیابی عملکرد خودش خاطرنشان كرد كه اكثر این افراد، مشاغل خود را «به همان اندازه متواضعانه با مأمورین پلیس، دریانوردی، تایپیست و منشی پروندهدار» دنبال میكنند و سرانجام به این نتیجه رسیدند كه «هوشمندی و موفقیت همبستگی كاملی ندارند».
صفات شخصیتی و موفقیت افراد با ضریب هوشی بالا
ملیتا اودن پژوهشگر که تحقیقات ترمن را پس از مرگ انجام داد، تصمیم گرفت ۱۰۰ نفر از موفقترین افراد (گروه A) و ۱۰۰ نفر از ناموفقترین افراد (گروه C) را مقایسه کند. اگرچه هر دو گروه از ضریب هوشی یکسانی برخوردار بودند، اما درآمد افراد گروه C فقط اندکی بیشتر از میانگین بود و نسبت به افراد گروه A میزان مصرف الکل و طلاق بیشتری داشتند.به گفته اودن، نابرابری تا حد زیادی با خصوصیات روانی گروهها توضیح داده شده است. افراد گروه A تمایل به نمایشدادن احتیاط و پیشگویی، قدرت اراده، پشتکار و تمایل به برتری داشتند و بزرگسالان آنها سه ویژگی اصلی داشتند که در بیشتر افراد گروه C دیده نمیشد: هدفگرایی، اعتمادبهنفس و پشتکار.
این نشان میدهد اگرچه ضریب هوشی بالا میتواند در موفقیت نقش ایفا کند، اما ویژگیهای شخصیتی ویژگی تعیینکنندهای در تحقق آن موفقیت است.
نقدهای مطالعۀ ترمن
درحالیکه یافتههای مطالعۀ ترمن قانعکننده بود، آنها به دلیل حذف عوامل موثر در موفقیت یا عدم موفقیت شخص مورد انتقاد قرار گرفتند. این شامل تأثیر افسردگی بزرگ و جنگ جهانی دوم بر پیشرفت تحصیلی فرد و سیاست جنسیتی نیز بود که چشماندازهای حرفهای زنان را محدود میکرد.دیگر محققان از آن زمان عنوان كردند كه هر گروه كاملاً منتخب از كودكان با پیشینههای مشابه، دقیقاً به اندازۀ موضوعات اصلی ترمن موفق بودهاند.
این به ما چه میگوید؟
نکتهای که نمرات ضریب هوشی میتواند با اطمینان پیشبینی کند، موفقیت تحصیلی یک فرد در مدرسه است. این تحقیق، نتیجهای مبنی بر اینکه یک فرد به دلیل عدد ضریب هوشیاش در کار یا زندگی موفق خواهد بود، نشان نمیدهد. هرچند که در بعضی موارد ممکن است درست برعکس باشد.
درحقیقت، برخی از مطالعات نشان میدهد كه كودكان دارای مهارتهای علمی استثنایی، كمتر مستعد افسردگی و انزوای اجتماعی نسبت به همسالان خود هستند. تحقیقی دیگر در همین راستا نشان داد در افراد با ضریب هوشی بالا، بیشتر احتمال استفاده از سیگار، ماری جوانا و داروهای غیرقانونی وجود دارد.
گبه گفته محققان، یک ویژگی شخصیتی به نام گشودگی (نسبت به تجربه) در میان این افراد هست. این صفت یکی از ابعاد اصلی شخصیت است که در پنج نظریۀ بزرگ شخصیت شرح داده شده است.
گشودگی صفتی است که اساساً موانع ناخودآگاه را از بین میبرد. در نبود این صفت، فرد از تجربیات غیرقابلقبول اجتماعی ممانعت میکند. علاوهبراین، تاحدودی با خلاقیت، شعور و دانش همراه است. در مقابل، بستهبودن نسبت به تجربههای غیرقابلقبول، با روال معمول رفتارهای سنتی و مجموعهای از علاقهها همراه است.
پنچ ویژگی بزرگ شخصیتی افراد با ضریب هوشی بالا
بسیاری از روانشناسان معاصر شخصیت معتقدند که پنج بعد اصلی شخصیت وجود دارد که غالباً از آنها به عنوان ویژگیهای بزرگ شخصیتی یا «Big 5» یاد میشود. پنج ویژگی شخصیتی گسترده که توسط این تئوری توصیف شدهاند برونگرایی، توافقپذیری، گشودگی، باوجدانبودن و روانرنجوری است.از مدتها پیش تئوری شخصیت سعی کرده است دقیقاً مشخص کند که چه تعداد تیپ های شخصیتی وجود دارد. نظریههای اولیه تعداد بسیاری از ویژگیهای ممکن را ارائه دادهاند؛ ازجمله لیست ۴۰۰۰ ویژگی شخصیتی گوردون آلپورت، ۱۶ فاکتور شخصیتی ریموند کتل و نظریۀ سه عاملی هانس آیزنک.
بااینحال، بسیاری از محققان احساس کردند که نظریۀ کتل خیلی پیچیده و دامنۀ آیزنک بسیار محدود است. درنتیجه، تئوری پنج عاملی برای توصیف صفات اساسی که بهعنوان بلوکهای ساختاری شخصیت به کار میروند، پدید آمد.
پنج بعد بزرگ شخصیت چیست؟
امروزه بسیاری از محققان معتقدند که اینها پنج ویژگی اصلی شخصیت هستند. شواهد این تئوری سالهاست درحال رشد است و با تحقیقات دی وی فیسک (۱۹۹۴) آغاز شد و بعداً توسط سایر محققان از جمله نورمن (۱۹۶۷)، اسمیت (۱۹۶۷)، گلدبرگ (۱۹۸۱) و مک کری و کوستا (۱۹۸۷) گسترش یافت.«پنج بزرگ» دستۀ گستردهای از ویژگیهای شخصیتی هستند.
درحالیکه ادبیات قابلتوجهی از این مدل پنج عاملی شخصیت پشتیبانی میکند، محققان همیشه با برچسبهای دقیق برای هر بعد موافق نیستند. ممکن است استفاده از مخفف OCEAN (گشودگی، باوجدانبودن، برونگرایی، توافقپذیری و روانرنجوری) برای یادآوری پنج صفت بزرگ، مفید باشد. CANOE (باوجدانبودن، توافقپذیری، روانرنجوری، گشودگی و برونگرایی) مخفف دیگری است که معمولاً مورد استفاده قرار میگیرد.
توجه به این نکته حائز اهمیت است که هر یک از پنج عامل شخصیتی بازهای بین دو شدت را نشان میدهد. برای مثال، برونگرایی نشاندهندۀ پیوستگی بین برونگرایی شدید و درونگرایی شدید است. در دنیای واقعی، بیشتر مردم در جایی بین دو انتهای قطب از هر بعد قرار دارند. این پنج دسته معمولاً به شرح زیر است:
گشودگی
این صفت ویژگیهایی مانند تخیل و بینش دارد. افرادی که در این صفت غنی هستند نیز تمایل دارند طیف گستردهای از علاقهها را داشته باشند. آنها دربارۀ جهان و افراد دیگر کنجکاو هستند و مشتاق یادگیری چیزهای جدید و لذتبردن از تجربیات جدید هستند. آنها تمایل دارند پرماجرا و خلاقتر باشند. افرادی که در این صفت ضعیف هستند، بسیار سنتیتر هستند و ممکن است با تفکر انتزاعی مبارزه کنند.- غنی
- بسیار خلاق
- گشودگی برای امتحان چیزهای جدید
- متمرکز شدن برای مواجهه با چالشهای جدید
- رضایت هنگام تفکر دربارۀ مفاهیم انتزاعی
- ضعیف
- بیعلاقه به تغییر
- لذتنبردن از چیزهای جدید
- مقاومت در برابر ایدههای جدید
- خیالپردازی نکردن
- دوستنداشتن مفاهیم انتزاعی یا نظری
- باوجدانبودن
غنی
- زمانی را صرف آمادهسازی میکنند.
- کارهای مهم را فوراً انجام میدهند.
- به جزئیات توجه میکنند.
- از داشتن یک برنامۀ مشخص لذت میبرند.
- ساختار و برنامه را دوست ندارند.
- آشفتهاند و به چیزی اهمیت نمیدهند.
- بازگرداندن چیزها به جایی که تعلق دارد.
- کارهای مهم را پیشبینی میکنند.
- وظایف تعیینشده را انجام نمیدهد.
برونگرایی با تحریکپذیری، معاشرتپذیری، صحبت، محکمبودن و مقادیر بالای بیان عاطفی مشخص میشود. افرادی که برونگرا هستند، در بیرون از خودشان هستند و در موقعیتهای اجتماعی تمایل به کسب انرژی دارند. بودن در کنار دیگران به آنها کمک میکند تا احساس انرژی و هیجان کنند.
افرادی که در برونگرایی ضعیف هستند (یا درونگرا هستند) تمایل به ذخیرۀ انرژی بیشتری دارند و انرژی کمتری را در محیطهای اجتماعی صرف میکنند. در رویدادهای اجتماعی ممکن است احساس تهیبودن کنند و معمولاً برای «شارژ مجدد» به یک دوره تنهایی و آرامش نیاز دارند.
غنی
- از بودن در مرکز توجه دیگران لذت میبرند.
- به شروع مکالمه علاقه دارند.
- از ملاقات با افراد جدید لذت میبرند.
- دایرۀ اجتماعی گستردهای از دوستان و آشنایان دارند.
- پیداکردن دوستان جدید برایشان راحت است.
- در کنار افراد دیگر احساس انرژی میکنند.
- قبل از صحبت فکر میکنند.
- تنهایی را ترجیح میدهند.
- زمانی که معاشرت زیادی دارند، احساس خستگی میکنند.
- پیداکردن راهی برای شروع مکالمات دشوار است.
- مکالمههای کوچک را دوست ندارند.
- قبل از صحبت با دقت فکر میکنند.
- بیعلاقه به بودن در مرکز توجه دیگران.
این بعد شخصیتی شامل ویژگیهایی از قبیل اعتماد، نوعدوستی، مهربانی، محبت و دیگر رفتارهای اجتماعی است. افرادی که از توافقپذیری بالایی برخوردارند، تمایل به همکاری بیشتری دارند، درحالیکه افراد ضعیف در این صفت تمایل به رقابت و حتی گاهی تحریکپذیری دارند.
ضریب هوشی بالا ؛غنی
- علاقه زیادی به افراد دیگر دارند.
- به دیگران اهمیت میدهند.
- برای دیگران همدل و نگران هستند.
- از کمک و مشارکت برای خوشحالی افراد دیگر لذت میبرند.
- به دیگرانی که به کمک نیاز دارند، کمک میکنند.
- به دیگران علاقه کمی نشان میدهند.
- به احساسات افراد دیگر اهمیت نمیدهند.
- علاقه کمی به مشکلات افراد دیگر دارند.
- به دیگران توهین و آنها را تحقیر میکنند.
- دیگران را تحریک میکنند تا آنچه را میخواهند بهدست آورند.
عصبیبودن صفتی است که با غم و اندوه، بدخلقی و بیثباتی عاطفی مشخص میشود. افرادی که در این صفت غنی هستند، تمایل دارند نوسانات خلقی، اضطراب، تحریکپذیری و غم و اندوه را تجربه کنند. کسانی که در این صفت ضعیف هستند، پایدارتر و از نظر عاطفی مقاوم هستند.
غنی
- استرس زیادی را تجربه میکنند.
- نگران چیزهای مختلفی هستند.
- بهراحتی ناراحت میشوند.
- تغییرات چشمگیری را در خلقوخو تجربه میکنند.
- مضطرب هستند.
- پس از وقایع استرسزا با آن درگیر میشوند.
- از نظر عاطفی پایدار هستند.
- با استرس خوب کنار میآیند.
- بهندرت احساس ناراحتی یا افسردگی میکنند.
- خیلی نگران نیستند.
- بسیار آرام هستند.
- آیا پنج ویژگی بزرگ جهانی هستند؟
بر اساس این تحقیق، درحالحاضر بسیاری از روانشناسان معتقدند که پنج بعد شخصیت نهتنها جهانی هستند، بلکه منشأ بیولوژیک دارند. روانشناس دیوید باس پیشنهاد کرده است که توضیحی تکاملی برای این پنج ویژگی شخصیتی اصلی داشته باشد و نشان میدهد که این خصوصیات شخصیتی بیانگر مهمترین خصوصیاتی است که چشمانداز اجتماعی ما را شکل میدهد.
چه عواملی بر پنج صفت بزرگ تأثیر میگذارند؟
تحقیقات نشان میدهد هر دو تأثیرات زیستشناختی و زیستمحیطی در شکلگیری شخصیتهای ما نقش دارند. مطالعات روی دوقلوها نشان میدهد که هم طبیعت و هم تغذیه در رشد هریک از پنج عامل شخصیتی نقش دارند.در یک مطالعۀ زیربنایی ژنتیکی و محیطی دربارۀ این پنج صفت، ۱۲۳ جفت دوقلوی همسان و ۱۲۷ جفت دوقلوهای برادر بررسی شدهاند. این یافتهها نشان میدهد که وراثتپذیری هر صفت برای برونگرایی ۵۳ درصد، برای توافقپذیری ۴۱ درصد، برای باوجدانبودن ۴۴ درصد، برای روانرنجوری ۴۱ درصد و برای گشودگی ۶۱ درصد بوده است.
مطالعات طولی همچنین نشان میدهد که این پنج ویژگی شخصیتی بزرگ در طول بزرگسالی نسبتاً پایدار هستند. یک مطالعه دربارۀ بزرگسالان در سن کار نشان داد که ویژگیهای شخصیتی طی یک دورۀ چهار ساله، پایدار هستند و درنتیجۀ حوادث نامطلوب زندگی تغییر کمی نشان میدهند.
مطالعات نشان میدهد بلوغ ممکن است در پنج صفت تأثیر داشته باشد. با افزایش سن، افراد تمایل دارند کمتر برونگرایانه، عصبیتر و کمتر گشوده نسبت به قبل شوند. از طرف دیگر، توافق و وجدانگرایی با افزایش سن افراد افزایش مییابد.