پیشرفت فناوری و رشد اقتصادی موتورهای اصلی فرایند تغییرات در جامعه بشری

تاریخ : 1348/11/10 نویسنده :admin3 بازدیدها : 533 موضوع : مقالات برند




پیشرفت فناوری را موتور اصلی فرایند پرشتاب تکامل فرهنگی می‌دانیم. برای درک دگرگونی بزرگ، ناگزیر باید آن را ساده‌تر کنیم. در غیر این صورت، در هزارتوی این پدیده سردرگم خواهیم شد.
برای ساده‌سازی دگرگونی بزرگ، باید تعیین کنیم کدام روندها- یا جریان تغییرات- در این پدیده سهم بیشتری دارند و تا زمانی که ازآنچه دارد اتفاق می‌افتد اندکی سر در نیاورده‌ایم، نباید از این روندها غافل شویم.

اما پیشرفت فناوری چیزی بیش از یک کلان‌روند است؛ یک ابرنیروست که تغییری بزرگ را شکل می‌دهد و سایر کلان‌روندها را که به‌نوبه خود ابزار قدرتمندی برای تغییر هستند، در بر می‌گیرد. آشکارترین کلان‌روندی که از پیشرفت فناوری نشأت می‌گیرد، رشد اقتصادی است. فناوری‌های پیشرفته‌تر، تولید کالاها و خدمات بهتر و ارزان‌تر را نوید می‌دهد. ازآنجاکه مردم به این کالاها و خدمات نیاز دارند و مشتاقانه بخشی از زمان و انرژی خود را برای به‌دست آوردن آن‌ها صرف می‌کنند، پیشرفت فناوری موتور توسعه اقتصادی به شمار می‌رود. رشد اقتصادی در دو سده گذشته آنقدر شدید و دامنه‌دار بوده است که دومین کلان‌روند را تشکیل می‌دهد.

روی‌هم‌رفته، این دو کلان‌روند- پیشرفت فناوری و رشد اقتصادی- تغییرات بی‌شماری را در جامعه بشری رقم‌زده‌اند. امروز حتی رشد اقتصادی- فناورانه سریع‌تر از گذشته تغییراتی را به ارمغان می‌آورد؛ تغییراتی که به هزار و یک شکل ظاهر می‌شوند. از میان همه این تغییرات، چهار دگرگونی بیشتر درخور توجه است. این دگرگونی‌ها تأثیر شگرفی از خود برجای می‌گذارند و ما را وادار به اندیشیدن درباره کلان‌روندها و ابرنیروها می‌کنند. ازآنجاکه این دگرگونی‌ها جریانی از تغییرات و نیروهای مختلفی هستند که تغییرات متعدد دیگری را رقم می‌زنند، باید آن‌ها را نیز در زمره کلان‌روندها به‌شمار آورد.
این چهار دگرگونی عبارت‌اند از:
  • بهبود بهداشت و سلامت بشر
  • افزایش تحرک
  • زوال محیط‌زیست
  • افزایش فرهنگ‌زدایی.
در شناسایی این دگرگونی‌های بسیار مهم، نگاهی جهان شمول و بلندمدت به دنیا خواهیم داشت. شاید خیلی جاها و خیلی وقت‌ها، سمت‌وسوی این کلان‌روندهای جهانی عوض شده باشد و شاید امروز، بسته به مکان جغرافیایی، سریع‌تر یا آهسته‌تر از پیش باشند. برای مثال در سال‌های اخیر برخلاف همه جای دنیا، بهداشت در آفریقا و اروپای شرقی سیر نزولی داشته است.
اکنون ما روی‌هم‌رفته شش کلان‌روند را به‌عنوان ابزاری برای درک دگرگونی بزرگ در اختیار داریم. این روندها را کلان‌روند می‌نامیم؛ چراکه هر کدام ناظر به یک حوزه کلیدی تغییر هستند و نیروی بسیار مهمی در زندگی بشر امروز به شمار می‌آیند. به عنوان مثال، بهبود بهداشت و سلامت به رشد سریع جمعیت و افزایش شمار سالخوردگان در جوامع مختلف منجر شده و پیامدهای شگرفی به دنبال دارند.
هر یک از این کلان‌روندها به کمک روندهای سازنده آن‌ها تجزیه و تحلیل می‌شوند که فعلاً از حوصله بحث ما خارج است. قصد ما این است که به یک تصویر موشکافانه و بسیار دقیق و به عبارتی یک تصویر کلی از دگرگونی بزرگ دست پیدا کنیم.
حال اجازه دهید این کلان‌روندها را اندکی دقیق‌تر بررسی و از آن‌ها به عنوان ابزاری برای ترسیم تصویری اولیه از جهان ۲۰۴۰ استفاده کنیم.

۱٫ کلان‌روندهای شش‌گانه

کلان‌روند یکم: پیشرفت فناوری

پیشرفت فناوری ، همه پیشرفت‌ها در حوزه‌هایی مانند رایانه، پزشکی، حمل‌ونقل و نیز دانشی که انسان را در دستیابی اثربخش‌تر به هدف‌هایش یاری می‌رساند، شامل می‌شود. پیشرفت فناوری را می‌توان توانایی رو به افزایش انسان برای دستیابی به خواسته‌هایش قلمداد کرد.
پیشرفت فناوری در طول میلیون‌ها سال اساسی‌ترین روند در تکامل بشر بوده است: هرگاه این فرایند در گوشه‌‌ای از عالم هستی زوال یافته یا تغییر مسیر داده، در جای دیگری شکوفا شده است؛ درست مانند شکوفایی آن در چین در اوایل قرون وسطی که به دوران پس‌روی اروپا مشهور است. قدرت، ثبات و شتاب کنونی این روند، نشان می‌دهد که در طول قرن بیست‌ویکم و شاید پس از آن نیز شاهد ادامه آن خواهیم بود.
ممکن است پیشرفت فناوری در سال‌های آینده متوقف شود، اما پیش از آن به‌احتمال‌زیاد فاجعه‌ای عظیم رخ خواهد داد. پژوهش‌های علمی همچنان انبوهی از دانش را برای متخصصان فناوری فراهم می‌آورد و انقلاب ساییرنتیک همچنان به‌پیش می‌راند. فناوری زیستی نویدبخش چهارمین انقلاب فناوری است و ظهور پنجمین انقلاب در حوزه‌های دیگر نیز چندان دور از انتظار نیست؛ بنابراین، شواهد بیش از آنکه کند شدن روند را نشان دهد، گواهی بر پیش‌روی آن حتی با سرعتی بیش از پیش است.

کلان‌روند دوم: رشد اقتصادی

پیشرفت فناوری ، رشد اقتصادی را تقویت می‌کند؛ چرا که انسان‌ها مشتاقانه از دانش فنی خود برای مصارف شخصی و یا ارائه خدمات و کالاها به دیگران استفاده می‌کنند.
همچنین رشد اقتصادی یک فرایند خودپیش‌رونده است؛ بدین معنا که خود موجب رشد خود می‌شود. انباشت کالاهای سرمایه‌ای (کارخانه‌ها، بزرگراه‌ها، ساختمان‌های اداری، راه‌آهن، پل‌ها و …) و نیز کالاهای مصرفی و سرمایه اجتماعی (نهادها، دانش و مانند آن‌ها) نشان می‌دهد هر نسل جدید با ثروت و کالاهای سرمایه‌ای بیشتری نسبت به نسل‌های قبل پا به عرصه وجود می‌نهد و این امر افزایش نرخ تولید را تسهیل می‌کند.
اقتصاددانی به نام انگوس مدیسون معتقد است رشد اقتصادی جهان از انقلاب صنعتی به این سو واقعاً شگفت-انگیز بوده است. وی در کتاب خود به نام «پایش اقتصاد جهان از سال ۱۸۲۰ تا ۱۹۹۲» می‌نویسد: «تولید ناخالص داخلی جهان با رشد سرسام‌آوری از ۶۹۵ میلیارد دلار در اوایل سده نوزدهم به ۲۸ تریلیون دلار در سال ۱۹۹۲ رسیده است.» این روند در قرن بیست‌ویکم نیز ادامه یافته است، اما به نظر می‌رسد نرخ رشد چندان رضایت‌بخش نبوده؛ چرا که برای تأمین نیازهای معقول دنیا نیز کافی نیست، چه رسد به فزون‌خواهی-های بشر زیاده‌خواه!
مدیسون می‌نویسد: «اگر ارزش دلار آمریکا در سال ۱۹۹۰ را مبنای سنجش قرار دهیم، تولید ناخالص داخلی جهان از ۵۶۵ دلار به ازای هر نفر در سال ۱۵۰۰ به ۶۵۱ دلار در سال ۱۸۲۰ رسیده و این یعنی رشد سالانه‌ای در حدود ۲۷ سنت در ثروت هر نفر. در فاصله سال‌های ۱۸۲۰ تا ۱۹۹۲، میزان تولید ناخالص داخلی جهان سالانه ۲۶ دلار به ازای هر نفر، یعنی ۹۶ برابر میزان دوره قبل افزایش یافته است.»
با تداوم این روند، یک شهروند عادی کشورهای در حال توسعه در میان قرن بیست‌ویکم با معیارهای امروز ما بسیار ثروتمندتر از یک شهروند امروزی خواهد بود؛ اما مشکل آنجاست که مردم همچنان افرادی ثروتمندتر و متمول‌تر از خود را سراغ خواهند داشت!

کلان‌روند سوم: بهبود سلامت بشر

پیشرفت فناوری و رشد اقتصادی به بهبود سلامت بشر منجر شده است؛ چرا که غذای بیشتر، شبکه‌های فاضلاب بهتر، خدمات بهداشتی بهتر و مانند آن‌ها را فراهم آورده است.
بهبود سلامت بشر به افزایش طول عمر می‌انجامد که این خود دو پیامد مهم رشد جمعیت و افزایش میانگین سن جمعیت را به دنبال دارد.
مدیسون خاطر نشان می‌سازد جمعیت جهان در فاصله زمانی سال‌های ۱۸۲۰ تا ۱۹۹۲، از یک میلیارد به ۵/۵ میلیارد نفر رسیده است. امروز جمعیت جهان از مرز شش میلیارد نفر نیز فراتر رفته و همچنان رو به افزایش است. جمعیت جهان روز به روز افزایش می‌یابد، چون مردم بیشتری امکان بچه‌دار شدن پیدا می‌کنند و نرخ تولد هنوز آنقدر کاهش نیافته که بتواند از رشد جمعیت جلوگیری کند. در گذشته، خشکسالی‌های متناوب، جنگ‌ها و خونریزی‌ها، بیماری‌ها و خیلی از عوامل دیگر رشد جمعیت را مهار می‌کرد. اکنون جمعیت به‌ویژه در کشورهای فقیر به موازات افزایش فقر و تنگدستی رو به فزونی است.
افزایش طول عمر به معنای افزایش میانگین عمر جمعیت است. در آمریکا، از میان گروه‌های سنی، تعداد صدساله‌ها سریع‌تر از بقیه رشد می‌کند. در فرانسه، زنی به نام جین کالمنت در سال ۱۹۹۷، صد و بیست و دومین بهار زندگی خود را جشن گرفت که این در طول تاریخ کم‌سابقه است.
رشد سریع شمار سالخوردگان، پیامدهای بسیاری برای جامعه به همراه دارد. آن‌ها در دوران بازنشستگی به بودجه‌های دولتی تکیه می‌کنند و این باری سنگین بر دوش جوانانی است که باید هزینه‌های پشتیبانی سالخوردگان را تأمین کنند. از بد حادثه، برنامه‌های تأمین اجتماعی و صندوق‌های بازنشستگی زمانی تنظیم شده که تنها شمار اندکی از مردم به سن ۶۵ سالگی می‌رسیدند. اما در شرایط کنونی هر روز بر تعداد کسانی که ۶۵ سالگی و بیشتر از آن را تجربه می‌کنند، افزوده می‌شود و بنابراین در کشورهای صنعتی تعداد بیشتری از مردم در ۶۵ سالگی بازنشسته می‌شوند.
البته بسیاری از این افراد به صورت داوطلبانه و بدون مزد و یا با هدف امرار معاش به شغل‌های پس از بازنشستگی روی می‌آورند. هرچند افزایش جمعیت پس از جنگ جهانی دوم نیز نقش عمده‌ای در افزایش شمار بازنشسته‌ها داشته است، اما نمی‌توان آن را تنها عامل این افزایش دانست.

کلان‌روند چهارم: افزایش تحرک

پیشرفت فناوری ، رشد اقتصادی و افزایش جمعیت، موجب پیدایش کلان‌روند چهارم یعنی افزایش تحرک شده‌اند.
هر چند در مقایسه با سه کلان‌روند اول این کلان‌روند تا اندازه‌ای از نگاه دانشمندان به دور مانده است، اما در اهمیت آن نباید شک کرد. امروزه، کالاها و اطلاعات بسیار سریع‌تر و در مقیاسی وسیع‌تر از گذشته جا به جا می‌شوند و انسان‌ها با هواپیما و یا از طریق بزرگراه‌ها با سرعتی که پیش از این تصورش هم ممکن نبود، نقل مکان می‌کنند.
امروزه نقل و انتقال با کامیون‌ها و نفتکش‌های غول‌پیکر و وجود بندرگاه‌های پیشرفته، انتقال نفت، خودرو و سایر کالاها را در سراسر جهان با هزینه‌ای نسبتاً کم امکان‌پذیر ساخته است. اگر سرعت انتقال اهمیت داشته باشد، کالاها را از راه‌های هوایی جابه‌جا می‌شوند. متخصصان حمل‌ونقل به توسعه هواپیماهای بدون سرنشین برای کاربردهای اقتصادی می‌اندیشند. ارتش آمریکا نیز برای دستیابی به هدف‌های خود در خاورمیانه، توسعه این پرنده‌ها را در دستور کار قرار داده است.
امروزه مردم بیشتر برای تفریح و آموزش سفر می‌کنند و به اعتقاد برخی آینده‌پژوهان گردشگری به بزرگترین صنعت قرن بیست‌ویکم تبدیل خواهد شد. البته این در صورتی است که تروریسم، جنگ‌ها و آشوب‌ها مهار شود.
به نظر می‌رسد افزایش تحرک و جابه‌جایی، اساسی‌ترین عامل جهانی شدن و یکپارچگی جهانی و روزافزون فعالیت‌های بشر باشد. شبکه‌ها و سازمان‌های منطقه‌ای، ملی و فراملی، دولتمردان، بنگاه‌های تجاری و مردم را به یکدیگر پیوند می‌زنند. سازمان‌ها و نهادهای محلی، اغلب به خاطر وجود رقبایی که خدمات و کالاهای خود را نه در مقیاس محلی، بلکه با بهایی کمتر ارائه می‌دهند، به ورطه نابودی کشیده می‌شوند. تنها یکی از فروشگاه‌های زنجیره‌ای وال‌مارت، می‌تواند پیش از آنکه کسب‌وکارهای محلی فرصتی برای تعویض خط تولید خود پیدا کنند، تعداد زیادی از آن‌ها را از گود رقابت خارج کند.
افزایش تحرک، با وجود مزایای فراوان، دردسرهای زیادی نیز به دنبال دارد. تروریست‌ها و جنایتکاران می‌توانند بدون آنکه در دام نیروهای امنیتی گرفتار شوند، به همه جای دنیا سر بکشند. امروزه عوامل بیماری‌زا نیز با هواپیماهای جت سراسر دنیا را در می‌نوردند. حتماً به خاطر دارید که چندی پیش مسافران چند هواپیما به سرعت بیماری سارس (سندرم تنفسی فوق حاد) را از چین به همه جای دنیا صادر کردند!
تحرک همچنین می‌تواند موجب گسیختگی فرهنگی و اجتماعی شود. وقتی شهروندان از یک شهر یا کشور به جای دیگری می‌روند، روابط خود را با خویشاوندان یا جوامع خود تقویت یا تضعیف می‌کنند. ممکن است زن، شوهر یا یکی از فرزندان خانواده برای همیشه در شهر جدید اقامت کند. تحرک، دورنمای تازه‌ای در برابر دیدگان ما پدید می‌آورد: شاید اگر شهروندان مدام از این شهر و از این محل به آن محل جابه‌جا شوند، تکیه-گاهی برای تقویت روابط محلی خود پیدا نکنند. به علاوه، تحرک، مناسبات و نهادهای اجتماعی را تضعیف می-کند. کلیساها پیروان خود را از دست می‌دهند و شمار داوطلبان مراسم مذهبی نیز کاهش خواهد یافت. کسبه محلی هم که به مشتریان بلندمدت دلخوش کرده‌اند، باید کسب‌وکار خود را تعطیل کنند.

کلان‌روند پنجم: زوال محیط زیست

رشد فزاینده جمعیت و نیز توسعه اقتصای، زوال محیط زیست را در سراسر کره زمین به دنبال داشته است. برخی کشورها برای کاهش آلودگی و سایر عوامل مخرب زیست محیطی تلاش چشمگیری کرده‌اند و خوشبختانه این تلاش‌ها اغلب موفقیت‌آمیز بوده است. حالا دیگر پیتزبورگ همچون گذشته زیر دود کارخانه‌ها مدفون نیست و ماهیان رودخانه تمز نیز به موطن اصلی خود بازگشته‌اند. با این وجود کره خاکی ما همچنان بیمار است و اوضاعش روز به روز وخیم‌تر می‌شود.
از میان روندهایی که این کلان‌روند تأسف‌بار را به وجود آورده‌اند، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
• نفت به عنوان منبع تجدیدناپذیر انرژی، به سرعت رو به پایان است. بحث‌های زیادی در مورد این‌که منابع نفت دنیا چقدر دوام خواهند آورد، به میان آمده، اما مشکل اصلی زمانی بروز خواهد کرد که منابع واقعاً رو به کاهش باشند.
• با خشک شدن دریاچه‌ها و کاهش آب سفره‌های زیرزمینی که به خشک شدن چاه‌ها منجر می‌شود، منابع آب آشامیدنی در سراسر دنیا رو به کاهش است.
• همراه با افزایش آلودگی، سطح زمین‌های نیز در همه جای دنیا رو به کاهش گذاشته است. کشاورزان ناامید، زمین‌های بایر خود را به شوق جنگل‌های بارانی برزیل و آفریقا رها می‌کنند و در نتیجه، زمین‌های نیمه خشک از فرط چرای بی‌رویه به‌تدریج به صحراهای خشک و بی‌آب و علف بدل می‌شوند.
• صید بی‌رویه ماهی در اقیانوس‌ها نیز بی‌وقفه ادامه دارد. صید در بسیاری از آ‌ب‌ها ممنوع شده تا شاید تعداد ماهیان به حالت اول باز گردد.
• گونه‌های متعددی از گیاهان و جانوران، پیش از آنکه شناخته شوند و دانشمندان فرصتی برای مطالعه آن‌ها پیدا کنند و ارزش دارویی و پزشکی آن‌ها را آشکار کنند، منقرض می‌شوند.
• گرم شدن زمین به ذوب شدن یخ‌های قطبی و بالا آمدن آب اقیانوس‌ها منجر شده و سواحل سراسر دنیا در خطر است.

کلان‌روند ششم: افزایش فرهنگ‌زدایی (افول فرهنگ سنتی)

فرهنگ‌زدایی زمانی رخ می‌دهد که مردم به خاطر تغییر شرایط، فرهنگ خود را از یاد ببرند یا نتوانند آن را در زندگی روزمره خود متجلی سازند. به علت تحرک، زیاد تغییرات سریع، رشد اقتصادی و عواملی مانند آن‌ها، فرهنگ‌زدایی به عنوان کلان‌روند ششم در مقیاس جهانی مطرح می‌شود.
همه ما وقتی به کشوری سفر می‌کنیم که مردمانش به زبانی ناآشنا سخن می‌گویند و کارهایی متفاوت با ما انجام می‌دهند، فرهنگ‌زدایی را لمس می‌کنیم. در چنین شرایطی، ما امکان استفاده از عناصر کلیدی فرهنگ خود-زبان مادری و عادات و رسوم روزمره- را از دست می‌دهیم و ممکن است احساس درماندگی کنیم. این احساس تا زمانی که کسی به دادمان برسد و فرهنگ بیگانه را به زبان ما ترجمه کند، بیشتر و بیشتر آزارمان می‌دهد. این پدیده را شوک فرهنگی می‌نامند.
در دنیای امروز بسیاری از مردم حتی بدون آنکه به مکانی دور و غریب سفر کنند، شوک فرهنگی را تجربه می-کنند و این زمانی است که یک فرهنگ نو در سرزمین آبا و اجدادی آن‌ها لانه می‌کند و عده‌ای غریبه که با فرهنگ دیرینه آن مرز و بوم آشنا نیستند، بومیان را محاصره می‌کنند. در چنین شرایطی، زبان ساکنان شهر دیگر چندان کارایی نخواهد داشت؛ چرا که تازه واردان آن را نمی‌فهمند. حتی در برخی موارد تازه واردان بومیان را ناگزیر می‌سازند زبان دیگری را فرا بگیرند. امروز نزدیک به ۶۰۰۰ گویش در سراسر دنیا وجود دارد؛ اما پیش‌بینی می‌شود تا اواخر قرن بیست‌ویکم، به خاطر تحرک زیاد، جهانی‌شدن فعالیت‌های اقتصادی و عواملی ازاین‌دست، این تعداد به نصف کاهش یابد.
شهرنشینی نیز موجب فرهنگ‌زدایی می‌شود. روستاییانی که از سیر کردن شکم عائله خود عاجزند، با مهاجرت به شهرها، نظام‌های فرهنگی و اجتماعی جوامع پدری خود را کنار می‌گذارند. آن‌ها باید در محیطی زندگی کنند که مردمانش، نه به زبان آن‌ها سخن می‌گویند و نه کردارشان شباهتی به آن‌ها دارد. این پدیده عامل اصلی فرهنگ‌زدایی در کشورهای درحال‌توسعه است. در چنین وضعیتی مهاجران اغلب به بزهکاری روی می-آورند و امنیت شهرها را به هم می‌زنند.
نویسنده خانه‌به‌دوش، پاول تروکس، از رشد سرسام‌آور شهرهای آفریقایی می‌گوید و این‌که «متأسفانه این شهرها به پناهگاه‌هایی پر زرق و برق تبدیل شده‌اند که روستاییان مستمند را از زادگاهشان بیرون می‌کشند و از آن‌ها شیاد و کلاهبردار می‌سازند». وی در ادامه می‌گوید: «این حالت زمانی رخ می‌دهد که خلق و خوی لطیف روستایی به کناری نهاده شود و بجز مجازات قانونی، مجازات دیگری در میان نباشد.» بسیاری از شهرهای دنیا و حتی شهرهای کشورهای توسعه‌یافته، با چنین مشکلاتی دست به گریبان هستند.
گونه دیگری از فرهنگ‌زدایی زمانی رخ می‌دهد که فرهنگ بومی شما آنقدر سریع تغییر کند که عادات مأنوس شما در گفتار، رفتار و کردار، دیگر با محیط اطراف شما همخوانی نداشته باشد. آلوین تافلر این پدیده را شوک آینده نامیده و در سال ۱۹۷۰ کتابی با همین عنوان روانه بازار کرد. میلیون‌ها نسخه از این کتاب را کسانی خریدند که به خاطر تغییرات سریع دنیای اطراف خود این شوک را حس می‌کردند.

آیا ممکن است روزی کلان‌روندها مقلوب شوند؟

ما کلان‌روند را مجموعه‌ای از خطوط تغییر دانستیم که در مسیر واحدی پیش می‌روند و تغییرات سهمگینی را در بسیاری از ابعاد زندگی ما رقم می‌زنند. بااین‌حال باید بدانیم گاهی مسیر یا سرعت یک روند- و حتی یک کلان‌روند- به گونه‌ای غیرمنتظره تغییر می‌کند. ما می‌توانیم شرایطی را تصور کنیم که مثلاً به افت شدید و ناگهانی پیشرفت فناوری و یا حتی مقلوب شدن آن بیانجامد. یک جنگ تمام‌عیار هسته‌ای می‌تواند چنین پیامدی داشته باشد و به پس‌رفت جهانی در حوزه فناوری بینجامد. برخی پژوهشگران، مشکلات روزافزونی را در قلمرو محیط‌زیست پیش‌بینی کرده‌اند که ممکن است پیشرفت فناوری را با چالش روبرو کند.

جهان در سال ۲۰۴۰ چگونه خواهد بود؟

با امتداد دادن کلان‌روندها می‌توانیم برای هر مقطع زمانی در آینده-مثلا سال ۲۰۴۰- سناریو یا تصویر تازه‌ای از جهان به دست آوریم. این سناریو بر این فرض استوار است که کلان‌روندها همچنان ادامه یابند و رویداد غیرمترقبه‌ای رخ ندهد. این سناریو را می‌توان سناریوی استمراری نامید.
بدون شک ما باید به این سناریو نه به عنوان یک پیش‌بینی، بلکه به عنوان راهی آسان برای اندیشیدن به آنچه ممکن است رخ دهد بنگریم. ممکن است حتی خود ما هم به هر کاری دست بزنیم تا برخی از ابعاد این سناریو تحقق نیابد. ویژگی خاص سناریوها این است که ما را به آینده می‌برند تا بتوانیم واقع‌گرایانه و آزادانه بیندیشیم که زندگی مثلاً در سال ۲۰۴۰ چگونه خواهد بود و چه باید کرد تا بهتر شود.
می‌توانیم سناریوی خود را از اینجا آغاز کنیم که در سال ۲۰۴۰، اندوخته دانش فناورانه و علمی جهان بیش از امروز خواهد بود. اکنون میلیون‌ها دانشمند، متخصص فناوری و پژوهشگر، سرگرم بررسی ایده‌های نوآورانه هستند که احتمالاً در سال‌های آتی بر شمار آن‌ها افزوده خواهد شد و از رایانه‌ها، ارتباطات راه دور و شبکه‌ها بیشتر کمک خواهند گرفت. همچنین باید حدس زد که دانش بشر در سال ۲۰۴۰ دو برابر سال ۲۰۰۰ خواهد بود. البته پیش‌بینی دقیق این میزان، عمیقاً به روش‌های مختلف تخمین دانش بشر وابسته است. مثلاً این‌که ما چقدر برای نظریه تکامل داروین یا ادعای نیکولاس کوپرنیک مبنی بر چرخش زمین به دور خورشید، به‌جای چرخش خورشید به دور آن، ارزش قائل هستیم؟
اغلب فناوری‌های آشنای امروز پیشرفت‌های چشمگیری خواهند داشت و پیشرفت در حوزه‌های نوینی همچون مهندسی ژنتیک و نانوفناوری به مراتب شگفت‌انگیزتر خواهد بود. مهندسی ژنتیک کارآمدی خود را بر همگان اثبات خواهد کرد و به میمنت آن، دنیای ۲۰۴۰ سالم‌تر از امروز خواهد بود. در سال ۲۰۴۰، گیاهان بیشتر رشد خواهند کرد، سریع‌تر بالغ خواهند شد، به کود کمتری نیاز خواهند داشت و در مقابل آفت و حشرات مقاومت خواهند کرد. وحشت از غذاهای ژنتیکی جای خود را به رغبت خواهد داد؛ مانند هر زمان دیگری که یک فناوری جدید نشان می‌دهد برخلاف باور مردمی که از آن می‌ترسند، خطرناک نیست. با مواد جدید کالاهای بیشماری ساخته خواهد شد که کیفیتی برتر از کالاهای سال ۲۰۰۰ دارد. کالاها، آرزوهای مشتریان را برآورده خواهند ساخت: دوام، سبکی، استحکام، سختی یا ارزانی. مواد جدید به معماران اجازه خواهند داد سازه‌هایی شگرف طراحی کنند که برای یک نسل قبل، غیرممکن بوده است.
به کمک رایانه‌ها، تلفن‌های ماهواره‌ای و اینترنت، مردم سراسر دنیا خواهند توانست تا صمیمانه‌تر و اثربخش‌تر از گذشته با یکدیگر همکاری کنند. مشارکت از راه دور به متخصصان اجازه می‌دهد به سادگی و با هزینه‌های کم به هرجا که لازم است بروند: جراحان، بیمارانی را که هزاران کیلومتر دورتر از آن‌ها زندگی می‌کنند، جراحی خواهند کرد. رایانه‌های سریع‌تر، تلفن‌های همراه بهتر، شبکه‌های پیچیده‌تر و سایر پیشرفت‌های الکترونیکی، بهره‌وری انسان را- چه در محیط کار و چه خارج از آن- تقویت خواهد کرد؛ اما اغلب مردم ترجیح خواهند داد که از این امکانات برای تفریح استفاده کنند تا برای کار.



09177755652