داستان سرای برند چیست؟(فروش برند)
داستان سرایی چیست ؟
داستان سرایی هنر نمایش برند از ابتدای شکل گیری تا اوج است. مشتریان همیشه دوست دارند بدانند چرا باید از شما خرید کنند و مزیت شما نسبت به بقیه رقبایتان چیست؟ افراد دوست ندارند محصول به آنان فروخته شود بلکه دوست دارند تا خودشان برای خرید محصول اقدام کنند. در مسیر داستان مشتری درک می کند که با استفاده از محصول شما، زندگی او بهتر خواهد شد و استفاده از محصول یا خدمت شما مشکل او را حل خواهد کرد. قبل از اختراع کامپیوتر انسان تجربیات خود را از طریق داستان به دیگران منتقل می کرده است.
چرا داستان سرایی مهم است ؟
در گذشته مشتریان با انتشار محصول جدید اقدام به خرید می کردند و مدیران از فروش محصول آسوده خاطر بودند، امروزه به علت ارائه محصولات متنوع با کیفیت های گوناگون، مشتریان حق انتخاب دارند و احتمال خرید از شما پایین می آید. قصهگویی باعث میشود تا مشتری در اتمسفر ذهنی شما قرار گرفته و برای خرید از شما اقدام کند. زمانی که شما شکست ها و موفقیت های خود را در مسیر قصه گویی قرار میدهید، مشتری به شما اعتماد میکند. امروزه کمتر برند موفقی را می توانید پیدا کنید که داستانی نداشته باشد.
راه های بهبود داستان سرایی برند :
۱- مخاطبان و هدف خود را بهخوبی بشناسید
پیش از تولید محتوای مورد نظر، باید مخاطبان خود را بهخوبی شناسایی کنید. بعد از شناسایی مخاطبان هدف، میتوانید آنها را به دستههای کوچکتر تقسیمبندی کنید. متأسفانه بسیاری از برندها شناخت درستی از مخاطبان خود ندارند. در چنین شرایطی تولید کردن محتوای مرتبط کار سختی است و اغلب برندها به تولید محتوای عمومی روی میآورند. محتوای عمومی برای تبلیغات برند مفید است؛ اما نمیتواند رضایت مشتریهای خاص را جلب کند.بعد از اینکه مخاطبان هدف شناسایی شدند، با استفاده از تولید محتوای مورد نظر میتوان رابطهی عمیقی میان آنها و برند ایجاد کرد. این محتوا سطح آگاهی مخاطبان را بالا میبرد و باعث ایجاد درگیری میان مشتری و برند میشود. در نتیجه مشتری محصول شما را خریداری میکند و اگر انتظاراتش برآورده شد، تبدیل به مشتری وفادار برند شما خواهد شد. اگر هدف از داستانسرایی ایجاد آگاهی در مورد یک محصول جدید باشد، مواردی مانند به اشتراک گذاشتن نقدها و تجربهی استفاده از محصول باید در محتوا آورده شوند.
۲- خاص باشید
برندها با تولید کردن ویدئوهای خاص و جدید میتوانند رابطهی خوبی با کاربر برقرار کنند و آنها را به سمت خود جذب کنند. بهعنوان مثال فرض کنید شما فروشندهی کارتهای تبریک تولد هستید و میخواهید برای برند خود تبلیغ کنید. ساختن ویدئویی با این موضوع که یک شخص در روز تولدش کارت تبریک دریافت میکند، به هیچ عنوان جالب نیست.ویدئوهای کلیشهای نمیتوانند مخاطبان زیادی به سمت یک محصول جدید جذب کنند. در چنین شرایطی شما برای ساختن یک ویدئوی جالب، باید خودتان را جای شخصی بگذارید که امروز تولدش است و احساسات او را به مخاطب نشان دهید. هر چقدر ایدهها جدیدتر و جالبتر باشند، مخاطبان بیشتری به سمت برند جذب خواهند کرد.
۳- ساده باشید
اعتبار و صحت، ۲ مورد از مهمترین عناصری هستند که جذابیت یک ایده را برای مخاطب بالا میبرند. این عناصر سادهترین و در عین حال پیچیدهترین مواردی هستند که داستانسرایی و کسبوکار را به هم متصل میکنند. در این مورد استفاده از کلمات کلیشهای، شانس شما را برای موفقیت افزایش خواهد داد. سعی کنید خودتان باشید و اعتبارتان را نشان دهید. درواقع باید با حفظ سادگی کاری کنید که برند شما برای مخاطبان جذابتر و دوستداشتنیتر به نظر برسد. برند شما به مرور زمان از طرف رقیبان مورد حمله قرار خواهد گرفت؛ بنابراین هرچقدر مخاطبان وفادار بیشتری جذب کنید، بهتر میتوانید رقیبان را مدیریت کنید.۴- داستان را در محل مناسب به اشتراک بگذارید
بعد از اینکه تصمیم گرفتید از چه پلتفرم و رسانهای برای ارتباطات استفاده کنید، باید علایق مخاطبان را نیز در نظر بگیرید. ببینید آنها بیشتر وقت خود را در کدام سایت یا شبکهی اجتماعی سپری میکنند. بهعنوان مثال رادیو محل مناسبی برای تبلیغ یک برند است؛ اما اگر قصد دارید مشتریها را به صفحهی فروش هدایت کنید، باید از رسانهی دیگری استفاده کنید. فیسبوک مناسبترین شبکهی اجتماعی برای برندها و کسبوکارهایی است که به دنبال لینک مستقیم برای هدایت کاربران هستند. مخاطبان دوست دارند در این شبکهی اجتماعی فعال باشند و این به نفع برند شما است. درواقع یک کسبوکار میتواند از این طریق یک ارتباط دوطرفه با مخاطبان خود برقرار کند. گروههای فیسبوک به شما فرصت میدهند تا ببینید مردم این روزها در مورد چه موضوعی صحبت میکنند. اینکه به دنبال چه چیزهایی هستند و حاضرند برای خرید چه محصولی پول بدهند.داستان سرایی برای کدام برندها مناسب است؟
مشتری از شما خرید می کند، تا حدودی از کیفیت محصول شما رضایت دارد. به جایگاهی می رسید که مشتری چیز بیشتری از شما می خواهد، باید ارتباط با مشتری عمیق شود. از کجا معلوم که رقیب شما همان محصول یا خدمت را با قیمت و شرایط مناسب تر به مشتری شما عرضه کند و شما این مشتریان را از دست بدهید؟ شما نیاز دارید تا مشتری دو آتشه بسازید، مشتری وفادار که تنها از شما خرید کند. با روایتگری خلاقانه مشتری را نسبت به کسب و کار خود آگاه کرده و او را وفادار کنید.
چرا از داستان استفاده می کنیم؟
- داستان مفاهیم پیچیده را ساده میکند
- انسانها را کنار هم میآورد
- انگیزه میدهد و اشتیاق ایجاد میکند
- ارتباط با مخاطب را عمیقتر میکند
- روش خارق العاده ای برای یادگیری و آموزش است
- هیچ برند دیگری نمیتواند داستان شما را کپی کند
- مردم داستان را بیشتر دوست دارند و با داستان ارتباط بهتری برقرار میکنند
- به مشتری حس اعتماد میدهد
- حس همزادپنداری برای مشتری بوجود میآید. احساسات افراد را به هم متصل میکند و برای مشتریان
شما وفاداری میسازد. احساسات بیشتر از منطق باعث خرید محصول میشوند - شعار برند را به شکل ناخودآگاه میتوان در قصه گویی لحاظ کرد
- مطالعات علمی اثرگذاری داستان بر مغز انسان را تائید کرده است. داستان باعث ترشح هورمون
دوپامین در مغز شده که به تقویت حافظه و افزایش دقت منجر می شود - در فضایی که محصولات مشابه زیادی تولید میشود با قصه گویی میتوان تمایز ایجاد کرد