اعتماد در سازمان چگونه سبب احترام و سرعت گرفتن کارهای اجرایی می شود؟
اعتماد در سازمان یعنی چه؟ کلمات معینی وجود دارند که ما از آنها در محل کار استفاده میکنیم و در خانه از آنها استفاده نمیکنیم (نباید استفاده کنیم). هرگز به فرزندانمان واژۀ همافزایی را نگفتهایم. هرگز در گفتگو با همسرمان از عبارت درخواست قابلتحویل استفاده نکردهایم.
در این میان، تضادهای معنایی کلمات هم وجود دارد، کلماتی که به معنای چیزهای کاملاً متفاوت در متنهای مختلف هستند. از مثالهای کلی این مطلب لغت گردوغبار است که اسم آن معنی خاک و کثیفی میدهد و فعل آن معنی تمیز کردن میدهد. همچنین واژۀ سریع که میتواند به معنی سریع یا غذا نخوردن و روزه گرفتن باشد.
برخی از تضادها در محل کار چیزی متفاوت معنا میشوند و در خانه معنای دیگری دارند. در محل کار، کلمه آفلاین به معنی جلسه ۱:۱ است، اما در خانۀ من این عبارت به معنای خاموش کردن همه دستگاههای متصل به اینترنت قبل از شام است وگرنه همسرم عصبانی خواهد شد.
اعتماد در سازمان و احترام متأسفانه درحال تبدیلشدن به مثالهایی از موارد متضاد هستند.
در خانه، اعتماد (فعل) چیزی است که ما وقتی فرزندان خود را تماشا و بررسی میکنیم، برای تائید و کمک به آنها، از خود نشان میدهیم.
آنها نسبت به اقدامات خود احساس مالکیت میکنند، ما بعضی از کنترلها را رها میکنیم تا آنها بتوانند رهبری کنند. ما آماده هستیم تا در صورت درخواست آنها از هر راهی که میتوانیم به آنها کمک کنیم. البته نوع تعامل در خانه و محیط کار متفاوت است.
در خانه اعتماد و مراقبت موجب انسجام خانواده خواهد شد. در محل کار، اعتماد به سازمان به این معنی است که شما خودتان تنها و در مسئولیت خودتان هستید.
احترام (فعل) یک اصطلاح درحالتحول است که سخنگو را از تصمیمات شخص دیگر دور میکند؛ یعنی من به اقتدار شما احترام میگذارم. انسجام رکن اصلی اعتماد است.
حرف زدن آسان است و هرکس میتواند بهراحتی سخن بگوید؛ اما نمیتواند به آن عمل کند. این همان دلیلی است که مردم به کارهایتان بیشتر از صحبتهایتان توجه میکنند. با سازگاری حرف و عملتان، مردم از شما تبعیت خواهند کرد.
درغیراینصورت، حداقل انطباق ناشی از ترس بهترین گزینه است که رهبر میتواند به آن امید داشته باشد. پس در عصر جدید باید مراقب گفتارها بود. حرف بیاساس که به اجرایی شدن آن شک داریم میتواند تخم بیاعتمادی را در میان مردم بپراکند.
اگر حس بیاعتمادی بین اعضای تیم وجود داشته باشد، چگونه میتوانید انتظار داشته باشید هر تیم بهخوبی و پیوسته موفق شود؟ اعتماد تعهدی دوطرفه است؛ اما جرقۀ آن از رهبرانی زده میشود که به دنبال ارج نهادن به روابط فراتر از نتایج هستند و کاملاً آگاه هستند.
وقتی از روابطمان مراقبت میکنیم، نتایج همیشه به دنبال آن میآیند.
غالباً رهبری در سازمانهای سلسله مراتبی روشهای غیردرگیرانه و همچنین غیر حمایتی را برای حل مشکلات انتخاب میکنند. غالب اوقات (ولی نه همیشه) مدیران با قرار نگرفتن در فضای کاری زیردستان و همکاران خود، به آنها احترام میگذارند.
مدیران با گفتن این جمله که به آنها اعتماد دارند، احترام خود را نشان میدهند؛ سپس به امید همکارانشان انتخابهای خوبی میکنند. این اعتماد در سازمان و احترام مفروض درواقع رها کردن و امیدواری است. همۀ آنچه واقعاً موردنیاز است، در زمان تعاون و همکاری ارائه میشود.
راهحل دستیابی به اعتماد در سازمان: قابلیت تعامل با یکدیگر
یک روش قدرتمندتر و مؤثرتر برای نشاندادن اعتماد در سازمان، رشد دادن تعامل و ارتباطات بین فردی است. دعوت از دیگران، حذف انزوای کاری افراد و کمک به تیمها در سراسر بخشها نیازمند اعتماد بیشتر به همکاران است.بیشتر مشکلاتی که ما با آن روبهرو میشویم، بین وظیفهایاند، برای دستیابی به راهحلهای بیشتر به مشارکت چندین تیم نیاز خواهد بود.
مدیران نمیتوانند با بیرونماندن از فضای جمع، مؤدب بمانند و تنها برای حل مشکلاتی که به آنها نفعی میرساند، تصمیمات را اتخاذ کنند.
وقتی اعضای تیم رهبری در فضای یکدیگر قدم نمیگذارند، تعامل نمیکنند یا وقتیکه با اعضای تیم کمتر صحبت میکنند، یعنی چندین لایۀ مسئلۀ حلنشده زیر همۀ این مسائل هست و مشکلاتی وجود دارد. اگر این یک وضعیت بحرانی باشد و تیم رهبری باوجود تمام مشکلات، همچنان با یکدیگر واقعاً مؤدب باشند، به هم احترام بگذارند و سربهسر هم نگذارند، این یک علامت قطعی از مشکلی بزرگتر است.
چگونه اعتماد در سازمان را به دست آوریم
مثل هر چیز دیگری در سازمان، شروع به ایجاد اعتماد و احترام واقعی پیچیده نیست، بلکه این ما هستیم که آن را پیچیدهتر ازآنچه واقعاً باید باشد میکنیم. در اینجا دستورالعمل مناسبی برای تشویق قابلیت همکاری با یکدیگر وجود دارد:برخی از دستورالعملها را تنظیم کنید
رفتاری را که میخواهید ببینید، توصیف کنید. با تیم رهبری، روشهای ایدئال کار با یکدیگر را طرح کنید.اولویتها را روشن کنید.
آنچه را که بیش از همه برای کسبوکار مهم است، ایجاد کنید. این میتواند یک فهرست کوتاه باشد. (مثلاً خدمات برنده است یا مشتری در درجۀ اول است و غیره)
برای ایجاد اعتماد در سازمان درخواست پشتیبانی کنید
از همکارانتان بخواهید که فعالانه به همدیگر کمک کنند. آنها را به جلسات کارمندان یکدیگر بفرستید تا دربارۀ نحوۀ کمک چندین گروه به همدیگر برای حرکت سریعتر، آسانتر کردن امور، برطرف کردن موانع و شناسایی نیروها و عواملی که باعث چالش در روند تیم میشوند، باهم بحث کنند.رفتار موردنظر را مدل کنید
دائماً همهچیز را با همکاران و تیم خود چک کنید. وقتی همهچیز خوب پیش میرود، در میان تیمها و سطوح مدیریتی کارکنید. اینجا مرحلۀ عمل و کارِ گِل است و فرصت یادگیری نیست. کلماتی مانند اعتماد و احترام متعلق به دستۀ کلمات متضاد نیستند.تیمها و همکاران شما چگونه از این اصطلاحات استفاده میکنند؟ آیا از قبل توانایی تعامل در این مرحله ایجادشده است؟ یا شما قوزکرده پشت دیوارهای هر تیم منتظر سقوط آن از طرف دیگر هستید؟