برند فروشی و داستان برند NEC
NEC با نام کامل ژاپنی Nippon Denki Kabushiki-gaisha شرکت ژاپنی با بازار هدف بینالمللی است که مرکز مدیریت آن در میناتو توکیو قرار داردو این شرکت تا سالها بهنام نیپون (Nippon Electric Company) شناخته میشد، اما از سال ۱۹۸۳ و با برندسازی جدید، به NEC تغییر نام داد. برند ژاپنی امروز بیشتر با محصولات و راهکاهاری مخصوص بازار تجاری شناخته میشود و محصولات خود را به مشتریان سازمانی و دولتها میفروشد. البته NEC در دهههای پایانی قرن بیستم از فعالان جدی بازار مصرفکننده در صنعت الکترونیک بود و حتی زمانی بهعنوان بزرگترین تولیدکنندهی کامپیوتر در ژاپن و جزو بزرگترین تولیدکنندههای جهان شناخته میشد.
کسبوکار تولید نیمههادی NEC همیشه در فهرست برترینهای جهان قرار داشت. آنها از سال ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۲ در صدر فهرست بزرگترین تولیدکنندههای صنعت بودند. در سال ۱۹۹۵ رتبهی NEC به جایگاه دوم رسید و با ورود به قرن ۲۱، کاهش رتبه ادامه یافت. درواقع NEC هم مانند بسیاری از شرکتهای بزرگ ژاپنی صنعت الکترونیک، با ورود به قرن ۲۱ با چالشهای کاهش ابعاد بازار روبهرو شد. بههرحال آنها در سال ۲۰۰۶ تنها عضو ۱۰ شرکت برتر بودند. کسبوکار نیمههادی NEC، اکنون بهصورت دو شرکت مجزا بهنامهای Renesas Electronics و Elpida Memory فعالیت میکند.
تاریخچه تأسیس
اولین فعالیتهای NEC که با نام Nippon Electric Company شروع شد، به سال پایانی قرن ۱۹ باز میگردد. در سال ۱۸۹۹، سرمایهگذارهای ژاپنی در همکاری با شرکت آمریکایی Western Electric، این شرکت را راهاندازی کردند. شرکت وسترن در آن سالها به این نتیجه رسیده بود که ژاپن با قرار گرفتن در معرض انقلاب صنعتی، بهزودی یک شبکهی تلفن ملی راهاندازی میکند. آنها که با در دست داشتن انحصار تولید سیستم برای شرکت بل، در آمریکای شمالی فرمانروایی میکردند، بهدنبال بازار جدید در آسیا بودند تا مانند اروپا، حضور خود را جدیتر کنند. بههرحال شرکت نیپون بهکمک شرکت آمریکایی و سرمایهگذارهای ژاپنی شروع به کار کرد و یک سال بعد، بهعنوان شرکت سهامی عام به کار خود ادامه داد که ۵۴ درصد از سهام آن در اختیار وسترن بود. اولین خرید سازمانی نیز با خرید شرکت و مراکز تولیدی Miyoshi Electrical Manufacturing Company در مرکز توکیو انجام شد.شرکت نیپون در سالهای ابتدایی تحت مدیریت کونیهیکو ایوادار فعالیت میکرد و البته مدیران وسترن نیز در تصمیمگیریها و برنامهریزیهای استراتژیک نقش مهمی داشتند. بههرحال شرکت ژاپنی در ابتدا بیشتر بهعنوان واردکننده و توزیعکنندهی تجهیزات تلفنی دو شرکت وسترن و جنرال الکتریک شناخته میشد. بااینحال، ایوادار توانست شرکتش را وارد فرایندهای تولید هم بکند و دستگاههای تلفن مغناطیسی بهعنوان اولین محصولات تولید انبوه شرکت برای وزارت ارتباطات و برنامهی توسعهی خطوط تلفن دولت ژاپن ساخته شدند. سفارشهای روزافزون دولتی باعث شد تا NEC با سرعت مناسبی کسبوکار خود را توسعه دهد. آنها در سال ۱۹۰۰ یک مرکز تولیدی را در منطقهی میتا شیکوکوماچی خریداری کردند که دومین کارخانهی NEC در سال ۱۹۰۲ در آن راهاندازی شد.
اوکی شوکای (Oki Shokai) از اولین رقبای NEC بود. ایوادار از همان سالهای ابتدایی تصمیم داشت تا با مقیاسدهی صحیح، رقیب را به زانو در بیاورد. او به نمایندههای خود در شرکت وسترن الکتریک مأموریت داد تا فرایندهای حسابداری مالی و مدیریت تولید شرکت آمریکایی را بیاموزند. تاکشیرو مائدا، از کارمندان سابق وزارت ارتباطات ژاپن به NEC پیشنهاد داد تا وارد بازار مصرفکننده شود. او اعتقاد داشت که سفارشهای دولتی پایداری لازم را ندارند و نمیتوان بهعنوان مزیت رقابتی از آنها استفاده کرد. بههرحال در سالهای ابتدایی قرن بیستم، سفارشهای دولتی و نظامی نقش مهمی در رشد NEC داشتند خصوصا پس از جنگ با امپراطوری روسیه در سال ۱۹۰۴، ژاپن با سرعت بیشتری بهسمت رشد حرکت میکرد.
وزارت ارتباطات ژاپن در سالهای ابتدایی قرن بیستم، برنامهای جدی برای رشد و توسعهی زیرساخت کشور داشت. آنها تصمیم داشتند تا جزایر ژاپن را به دفاتر تجاری، نظامی و دولتی کره و منچوری متصل کنند. همانطور که شرکت بل، در آمریکا انحصار خطوط تلفن را با مجوزهای دولتی در دست داشت، NEC هم در ژاپن بهعنوان شرکت اصلی توسعهی زیرساخت تلفن در این کشور و مناطق تحت سلطه، شناخته میشد. برنامههای توسعهای باعث شدند تا برند ژاپنی، دفاتر خود در کره و چین را در سالهای ۱۹۰۸ و ۱۹۰۹ راهاندازی کند.
اقتصاد ژاپن در سال ۱۹۱۳ با رکود شدید روبهرو شد. بههمین دلیل، برنامههای فاز دوم توسعهی زیرساخت تلفن کاهش یافت و NEC با کاهش سفارش در یکی از بزرگترین بازارهای خود روبهرو شد. آنها مجددا تصمیم به اتخاذ استراتژی واردات گرفتند و اینبار، پنکههای برقی را به کشور وارد کردند که محصولاتی کاملا نو و فناورانه در بازار ژاپن محسوب میشدند. سه سال بعد، اقتصاد ژاپن با همان سرعتی که به سمت سقوط رفته بود، به سمت حیات دوباره بازگشت و برنامههای توسعهی زیرساخت ارتباطی، از سر گرفته شد. البته ژاپنیها بار دیگر و در سال ۱۹۲۲ با رکود اقتصادی روبهرو شدند که تأثیر کمی بر NEC داشت، چون شرکت با برنامهریزی دقیق تولید و توسعه، خود را برای واکنش آماده کرده بود. در همان سالها، شرکت آمریکایی وسترن الکتریک نیز سهام خود در NEC را به زیرمجموعهی جدید فعالیتهای بینالمللی موسوم به IWE، منتقل کرد.
شرکت آمریکایی IWE در سالهای ابتدایی دههی ۱۹۲۰ تصمیم داشت تا با تشکیل شرکتی مشترک با NEC، وارد صنعت تولید کابل شود. البته شرکت ژاپنی ظرفیت تولید لازم را برای فعالیت بهعنوان یک شریک نداشت و پیشنهاد عضویت یک بازیگر سوم را مطرح کرد. زیرمجموعهی تولید کابل شرکت Sumitomo بهعنوان شریک سوم پیشنهاد شد و با شکلگیری شرکت جدید، دوران تازهای از تأثیر سومیتومو در NEC شکل گرفت.
زمینلرزهی یکم سپتامبر ۱۹۲۳ در توکیو و یوکوهاما، یکی از بزرگترین فاجعههای تاریخی قرن بیستم ژاپن است. این زمینلرزه، ۱۴۰ هزار کشته و ۳/۴ میلیون بیخانمان بر جای گذاشت. چهار کارخانهی NEC و ۸۰ هزار محصول شرکت هم در این زمینلرزه آسیب دیدند. بههرحال، دولت ژاپن که متعهد به رشد هرچه سریعتر زیرساخت ارتباطی بود، به NEC کمک کرد تا علاوه بر بازیابی فرایندهای تولید، دستگاههای سوئیچ خودکار را هم به خط تولید خود اضافه کند.
توسعه و ورود به بازارهای جدید
NEC در سال ۱۹۲۴ وارد صنعت رادیو شد. دولت ژاپن، همانند پروژهی زیرساخت تلفن، از توسعهی زیرساخت رادیویی هم حمایت کرد. شبکهی رادیویی Nippon Hoso Kyokai، اولین دستاورد همکاری مجدد دولت با بخش خصوصی بود که با دستگاههای شرکت وسترن، ساختهشده در NEC، راهاندازی شد. البته NEC در سالهای بعد بهمرور تولید محصولات اختصاصی را هم شروع و در سال ۱۹۳۰، ترانزمیتر ۵۰۰ واتی خود را دراوکایاما راهاندازی کرد.شرکت تلگراف و تلفن آمریکا، در سال ۱۹۲۵ شرکت IWA را به زیرمجموعهی فعالیتهای بینالمللی خود منتقل کرد. نقلوانتقال مذکور، باعث شد تا شرکتی با نام جدید ISE با NEC همکاری کند. بههرحال این تغییرات باعث ایجاد تحولاتی در برند ژاپنی هم شد. یاسوجیرو نیوا که از سال ۱۹۲۴ به NEC پیوسته بود، بهعنوان یکی از مدیران ارشد فعالیت میکرد. او تصمیم گرفت تا شرکت، وابستگی خود را به فناوریهای توسعهیافته در شرکتهای خارجی، کاهش دهد. درنتیجه سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه و رشد زیرساختهای تولیدی، در دستور کار شرکت ژاپنی قرار گرفت. نیوا استراتژی جدیدی را در شرکت پیاده کرد و استعدادهای برتر را از بزرگترین دانشگاههای ژاپن، به NEC فراخواند. مهندسان NEC تا سال ۱۹۲۸ توانستند دستگاه نوآورانهی اختصاصی وایرفوتو را در شرکت توسعه دهند.
اقتصاد ژاپن از سال ۱۹۲۷ روند نزولی را طی میکرد. در سال ۱۹۲۹ و با شدت گرفتن بحران در والاستریت، اقتصاد کشور آسیایی هم وارد بحران شد. با افزایش فشارهای اقتصادی، دولت بهمرور مجبور به کاهش ابعاد پروژههای مخابراتی میشد. ازطرفی واردات محصولات خارجی بسیار محدود شده بود و مقامها هرچه بیشتر، رقابت داخلی را تشویق میکردند. درنهایت کاهش یارانههای دولتی و کوچک شدن بازارهای هدف، باعث شد تا بسیاری از دستاوردهای اقتصادی NEC در دهههای گذشته، از بین بروند.
سیاستهای ملیسازی در سال ۱۹۳۱ در ژاپن اوج گرفتند. درنتیجه فشارهای زیادی ازسوی مقامهای قانونگذار به شرکتهای خارجی وارد میشد. دولت ژاپن، شرکت آمریکایی ISE را مجبور کرد تا ۱۵ درصد از سهام مالکیت خود در NEC را به شرکت سومیتومو منتقل کند. تاکسوبارو آکیاما، مدیر سومیتومو، مدیریت NEC را هم بهجای ایوادار برعهده گرفت که در سال ۱۹۲۹ بازنشست شده بود. تغییر ساختار جدید، باعث افزایش ارتباط و همکاری NEC با ارتش ژاپن شد. نیروهای راستگرای افراطی در آن سالها در ارتش ژاپن نقش پررنگ داشتند و سرمایههای عظیمی را به پروژههای توسعهای نظامی وارد میکردند. خصوصا پس از اعلام جنگ ژاپن و چین در سال ۱۹۳۷، سرمایهگذاریها با شدت بیشتری ادامه پیدا کرد. درنتیجه، فروش NEC از سال ۱۹۳۱ تا ۱۹۳۷، رشد هفتبرابری را تجربه کرد و از سال ۱۹۳۸، مراکز تولیدی میتا و تاماگاوا شرکت، تحت مدیریت نظامیان فعالیت میکردند.
دولت نظامی ژاپن در سالهای بعد، ISE را مجبور کرد تا بخش دیگری از سهام خود در NEC را به سومیتومو منتقل کند. در سال ۱۹۴۱، سم ISE به ۱۹/۷ درصد کاهش یافت. البته یک سال بعد و با ورود ژاپن به جنگ جهانی دوم، باقیمانهی سهام ISE هم بهعنوان دارایی کشور دشمن، مصادره شد.
NEC در جریان جنگ جهامی دوم روی فناوریهای ارتباط مایکروویو و رادار و سیستمهای زیردریایی برای ارتش و نیروی دریایی ژاپن فعالیت میکرد. آنها کنترل کامل زیرمجموعهی چینی خود را در جریان جنگ تحت مالکیت خود گرفتند. در سال ۱۹۴۳، سومیتومو تمامی فعالیتهای NEC را تحت مالکیت خود درآورد و شرکت را به Sumitomo Communication Industries تغییر نام داد. مراکز تولیدی شرکت جدید، به ۱۵ منطقهی جدید منتقل شدند تا هرچه بیشتر دربرابر بمباران نیروهای متفقین، مقاوم باشند. باوجود تمامی اقدامهای محافظتی، مراکز بزرگ تولیدی سومیتومو بهخاطر بمباران از بین رفتند و شرکت تا ماههای پایانی جنگ در اوت ۱۹۴۵، بهصورت کامل فرایندهای تولید را متوقف کرده بود.
احیاء پس از جنگ جهانی دوم
اشغال ژاپن توسط متفقین پس از جنگ جهانی دوم، تغییرات زیرساختی بزرگی را برای صنعت و اقتصاد کشور آسیایی بههمراه داشت. شرکتهای بزرگ مانند سومیتومو در نوامبر سال ۱۹۴۵ مجبور به تجزیه شدند. بخش ارتباطی سومیتومو مجددا بهنام نیپون به کار خود ادامه داد و تحت مالکیت یک سازمان دولتی، اداره شد. بهعلاوه، متفقین دستور دادند تا صنایعی که در دوران جنگ به ارتش خدمترسانی میکردند، پاکسازی شوند. درنهایت، تاکشی کاجای که در زمان جنگ، مدیریت NEC را برعهده داشت، برکنار شد.مدیر جدید NEC، توشیهیده واتانابه در دوران پس از جنگ جهانی دوم با مأموریت تقریبا غیرممکن احیای شرکتی روبهرو بود که بهخاطر آسیبهای جنگ، کاملا فلج شد. ۲۷ هزار کارمند در استخدام NEC بودند، اما هیچ تقاضایی برای محصولات از سوی بازار وجود نداشت. مدیران ابتدا ۱۲ هزار نیروی کار را تعدیل کردند تا شاید هزینههای شرکت کاهش پیدا کند. البته پس از مدتی، باز هم فرمانروایی متفقین در ژاپن، فشار جدیدی به شرکت وارد کرد. اتحادیههای کارگری، تحت توصیه و مدیریت متفقین تأسیس شدند و به مقابلهی جدی با مدیران NEC برخاستند. اگرچه NEC در ژانویهی ۱۹۴۶ اولین مرکز تولیدی بزرگ خود را بازگشایی کرد، فشار کارگران برای افزایش حقوق، تنها ۱۸ ماه بعد منجر به تعطیلی ۴۵ روزهی کارخانه شد.
پروژههای عمومی که توسط دولت ژاپن به NEC محول میشدند، بار دیگر به کمک شرکت آمدند. دولت برای زنده نگهداشتن دیگر شرکتهای بزرگ و باسابقهی کشور هم تلاش میکرد و پروژههایی در اختیار آنها میگذاشت. بههرحال واتانابه از وابستگی کامل به پروژههای دولتی راضی نبود و دستور داد تا فعالیتهای تولیدی با محوریت نظامی، به تولید محصولات برای کاربرد تجاری تغییر یابند تا بازار و جریان درآمدی جدیدی برای شرکت ایجاد شود. بهعنوان مثال، فناوریهای رادار دریایی، در تولید محصولات تجاری با هدف شناسایی ماهی استفاده شدند. بهعلاوه، رادیوهای دوطرفهی نظامی هم در گیرندههای رادیویی بهکار گرفته شدند.
NEC باوجود تمام تلاشها و تغییرات زیرساختی عظیم، توانایی رسیدن به اهداف احیائی پس از جنگ جهانی دوم را نداشت. آنها در سال ۱۹۴۹ مراکز تولیدی اوگاکی، ستو و تاکازاکی را تعطیل کردند. بهعلاوه، آزمایشگاه تحقیق و توسعه در ایکوتا هم تعطیل شد و در مجموع، ۲،۷۰۰ کارمند و کارگر، تعدیل شدند. اتحادیههای کارگری باز هم دست به اعتراض و اعتصاب زدند که اینبار، ۱۰۶ روز به طول انجامید.
واتانابه برنامهای عالی برای سرعت بخشیدن به فرایندهای تحقیق و توسعهی شرکت تحت مدیریتش داشت. او تصمیم گرفت تا واحدی برای حفاظت از پتنتهای فناورانهی NEC راهاندازی شود. پتنتهای برند ژاپنی در جریان جنگ به داراییهای ملی و عمومی تبدیل شده بودند و واتانابه تصمیم داشت تا مجددا، مالکیت آنها را به دست بگیرد. بهعلاوه او در تلاش بود تا رابطه به ISE مجددا برقرار شود. درنتیجهی همهی فعالیتها، همکاری با ISE مجددا در سال ۱۹۵۰ شروع شد و فناوریهای مشترک نیز تحت حقوق قانونی قرار گرفتند.
توسعهی فعالیتهای بینالمللی
همانطور که تا اینجا خواندیم، حضور NEC در بازارهای بینالمللی تا میانهی قرن بیستم آنچنان جدی نبود. جنگ کره، مجددا ژاپن و شرکتهایش را در موقعیت مهمی در بازارهای فناورانه قرار داد. شبکههای تجاری رادیویی اهمیت بالایی پیدا کردند و NEC فرصتهای رشد بیشماری را در مقابل خود مشاهده میکرد. شرکت دستاوردهای مهمی در حوزهی ارتباطهای تلویزیونی و مایکروویو کسب کرده بود و برای بهرهبرداری هرچه بیشتر از فناوریها در بازار تجاری، در سال ۱۹۵۳ زیرمجموعهی جدیدی برای بازار مصرفی راهاندازی کرد که New Nippon Electric Company نام گرفت.برند ژاپنی از سال ۱۹۵۰ فعالیتهای تحقیق و توسعه پیرامون ترانزیستورها را شروع کرد. آنها چهار سال بعد به بازار کامپیوتر وارد شدند و در سال ۱۹۵۰، توسعهی مدارهای مجتمع را شروع کردند. تا سال ۱۹۵۶، NEC فعالیتهای خود را با قدرت و برنامهریزی عالی، متنوع کرد بود. درنتیجه، تغییرات زیرساختی مدیریتی، الزامی بهنظر میرسید. بهعلاوه، فضاهای تولیدی جدید در ساگامیهاراو فوچو وارد فرایند تولید شده بودند و تا سال ۱۹۶۱، مراکز تولیدی شرکت در تایوان و هند و تایلند هم فعالیت خود را شروع کرد.
واتانابه اعتقاد داشت NEC باید بیشازپیش فعالیتهای بینالمللی خود را گسترش دهد. او بههمین دلیل یک مرکز بازاریابی را در آمریکا بهنام Nippon Electric New York راهاندازی کرد که بعدا به NEC America تغییر نام داد. در جریان همین فرایندهای بازاریابی، لوگوی شرکت هم بازطراحی شد. واتانابه در سال ۱۹۶۴ از سمت مدیریت کل استعفا داد و بهعنوان رئیس هیئتمدیره مشغول به کار شد.
کوجی کوبایاشی، مدیر جدید NEC در دههی ۱۹۶۰ بود. او پیشبینی میکرد که بازار تلفن در ژاپن بهزودی به اشباع میرسد و شرکت برای حفظ رشد و درآمد، باید وارد حوزههای جدید شود. محصولات جانبی الکترونیکی، هدف جدید کوبایاشی بودند تا نرخ رشد NEC را تضمین کنند. او همچنین در مسیر تغییرات جدید، سیستمهای مدیریت مدرنتر را هم در شرکت معرفی کرد که از میان آنها میتوان به سیاست کنترل کیفیت سختگیرانه اشاره کرد. او سیاستهای کنترلی را با الهام از شرکت Martin Aircraft Company در NEC پیادهسازی کرد. کوبایاشی در مدت دو سال، حوزههای فعالیت NEC را از پنج به ۱۴ حوزه افزایش داد و مسیر را برای یک سیستم مدیریت غیر متمرکز هموار کرد. در ساختار جدید، مدیران در زیرمجموعههای مستقل، اختیار و استقلال و مسئولیت بالایی داشتند.
توسعهی فعالیتهای NEC با تکیه بر فناوریها و دستاوردهای گذشته، در دههی ۱۹۷۰ با قدرت ادامه پیدا کرد. واتانابه و کوبایاشی با بهرهگیری از موقعیت مناسب شرکت در بازار و معرفی محصولات مدرن در بازارهای تلویزیون و رادیو، فرصت را برای راهاندازی مراکز تولیدی جدید فراهم کرده بودند. در سال ۱۹۶۸، مراکز تولیدی در مکزیک و برزیل شروع به کار کردند و در سالهای بعد، استرالیا و کره هم میزبان NEC شدند. برند ژاپنی در سال ۱۹۷۱ و ۱۹۷۳، زیرمجموعههای عملیاتی خود را در کشورهای ایران و مالزی هم تأسیس کرد.
NEC در میانهی دوم قرن بیستم، هرچه بیشتر به سمت استقلال فناورانه پیش میرفت. آنها بهمرور نیاز خود را به شرکتهای آمریکایی کاهش دادند تا سال ۱۹۷۰، سهام آمریکاییها به ۹/۳ درصد کاهش یافت و در سال ۱۹۷۸، آنها بهصورت کامل از NEC خارج شدند. سپس، سهام NEC که در سالهای پس از جنگ تحت مالکیت شرکتهای زیرمجموعهی سومیتومو بود، خریداری شد. درنهایت، سهم سومیتومو در NEC در سال ۱۹۸۲ به ۲۸ درصد کاهش یافت.
دههی ۱۹۷۰ باوجود تمامی پیروزیها و رشدی که NEC تجربه کرده بود، با چالشهای مالی نیز همراه بود. آنها از میانهی دههی ۱۹۶۰، برتری هزینهی پایین نیروی انسانی را بهخاطر فشار اتحادیههای کارگری از دست دادند. بهعلاوه، ریچارد نیکسون، رئیس جمهور وقت آمریکا در سال ۱۹۷۱ تصمیم گرفت تا دلار کشورش را از استاندارد طلا خارج کند که بر اقتصاد جهانی هم تأثیر گذاشت. به همهی موارد گذشته، تحریم نفت کشورهای عربی در سال ۱۹۷۳ را هم اضافه کنید که همگی، تأثیر غیرمستقیمی بر NEC داشتند. بههرحال تمامی رخدادها باعث شدند تا برند ژاپنی در سال ۱۹۷۴ وارد برنامهی تغییر زیرساخت اساسی شود که هفت ماه به طول انجامید و مزیت رقابتی آنها را دربرابر شرکتهای اروپایی و آمریکایی از بین برد.
دولت ژاپن برای حمایت هرچه بیشتر از شرکتهای فعال در حوزهی فناوری، برنامههای تسهیلاتی جدید را برای ۶ شرکت بزرگ اصلی پیادهسازی کرد. این شرکتها شامل NEC، فوجیتسو، هیتاچی، میتسوبیشی، اوکی و توشیبا میشدند. NEC و توشیبا برای پیشرفت هرچه سریعتر در بازار پررقابت، همکاری جدیدی را شروع کردند تا با ترکیب منابع، هزینههای تحقیق و توسعه را کاهش دهند. NEC پس از آن تلاش کرد تا وارد دنیای کامپیوترهای شخصی شود که با شکست روبهرو شد. البته آنها باوجود شکستهای پیشآمده، تصمیم به ادامهی سرمایهگذاری در بازار کامپیوتر شخصی گرفتند و بهجای کامپیوترهای IBM، شرکت Honeywell را برای همکاری انتخاب کردند.
در سالهای پایانی دههی ۱۹۷۰، NEC بهخاطر چالشهای پیشآمده برای شرکت هانیول، در بازار کامپیوترهای شخصی با بحران روبهرو شد. برند ژاپنی با تکیهی هرچه بیشتر بر فرایندهای تولید داخلی، تاحدودی بحران را مدیریت کرد. کابایاشی در آن سالها مفهومی بهنام C&C را مطرح و پیشبینی ادغام صنایع کامپیوتر و ارتباطات را بیان کرده بود. بههرحال اگرچه مفهوم مذکور ابتدا با مخالفتهایی روبهرو شد، اما NEC با تکیه بر آن توانست سهم مناسبی از بازار کامپیوترهای شخصی تصاحب کند. برند ژاپنی تا سال ۱۹۸۴ بیش از یک میلیون کامپیوتر شخصی در آن کشور فروخته بود و تا سال ۱۹۰۰، حدود ۵۶ درصد از سهم بازار کشور را در اختیار گرفت. NEC در آن سالها از سیستمعامل اختصاصی خود در کامپیوترها استفاده میکرد. آنها همچنین در بازار ایالات متحده نیز با فروش کامپیوترهای شخصی در میان پنج شرکت برتر بودند.
کوبایاشی بهخاطر یشرفتهایی که حفظ حیات و توسعهی فعالیتهای NEC تجربه کرده بود، به سمت مدیرعامل و رئیس هیئتمدیره ارتقاء پیدا کرد. ابتدا تادائو تاناکا در سال ۱۹۷۶ و سپس تاداهیرو سکیموتو در سال ۱۹۸۰ جایگزین کوبایاشی در سمت مدیریت کل شدند. شرکت تحت مدیریت کوبایاشی و تاناکا، فروش خود را در دههی منتهی به سال ۱۹۸۰، بهمیزان سهبرابر افزایش داد که سهم بسیار زیادی از آن، از بازارهای بینالمللی بهدست میآمد. در خلال سالهای ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۳، سهام NEC در چندین بازار بورس اروپایی عرضه شد. از محصولات برند ژاپنی در آن سالها میتوان به اولین کامپیوتر شخصی NEC بهنام PC-8001 BE اشاره کرد.
NEC از ابتدای سال ۱۹۸۰ حضور خود را در بازارهای اروپایی بهشدت افزایش داد. آنها ابتدا در سال ۱۹۸۲ مرکز تولیدی جدیدی را در اسکاتلند راهاندازی کردند که برای تولید تراشههای حافظه فعالیت میکرد. در سال ۱۹۸۷، زیرمجموعهی NEC Technologies در بریتانیا راهاندازی شد که مسئولیت تولید پرینتر و دیگر محصولات الکترونیکی را برای بازار اروپا برعهده داشت. در سال ۱۹۸۴، همکاری مهمی بین NEC و هانیول و شرکت فرانسوی Bull برای تولید و توزیع کامپیوترهای مینفریم NEC شکل گرفت. قرارداد جدید، شامل تبادل حق پتنت بین سه شرکت هم میشد. شرکت ژاپنی، از یک سال قبل، نام انگلیسی خود را از Nippon بهصورت رسمی به NEC Corporation تغییر داده بود.
توسعهی فعالیت در بازار آمریکا هم در دههی ۱۹۸۰ از نقاط تمرکز NEC بود. آنها در سال ۱۹۸۱ شرکت NEC Electronics Inc را راهاندازی کردند که تولید و بازاریابی محصولات نیمههادی شرکت را در ایالات متحده برعهده گرفت. در همان سال، کامپیوتر شخصی تاریخساز NEC 8801 BE معرفی شد که بسیاری از قابلیتهای کامپیوترهای امروزی را داشت. در سال ۱۹۸۳ نیز اولین کامپیوتر مجهز به باتری NEC بهنام PC-8201A مبتنی بر پردازندهی CMOS معرفی شد. زیرمجموعهی آمریکایی NEC، در سال ۱۹۸۴ با سرمایهگذاری ۱۰۰ میلیون دلاری، یک مرکز تولیدی را در رزویل کالیفرنیا راهاندازی کرد. در سال ۱۹۸۹، زیرمجموعهی دیگری بهنام NEC Technologies در ایالات متحده شروع به کار کرد. مرکز جدید، مسئولیت تولید لوازم جانبی کامپیوتر را برعهده داشت. از محصولات مهم دیگر دههی ۱۹۸۰ میتوان به NEC APC اشاره کرد که در دستهی کامپیوترهای اداری تولید شد.
انواع کامپیوترهای شخصی در دههی ۱۹۸۰ توسط NEC تولید شدند که بهمرور جایگاه شرکت را در این حوزه تثبیت کردند. از میان مهمترینها میتوان به PC-9801 VM, Starlet PC8401-A-LS, PC-8300 و PowerMate Portable Plus اشاره کرد. برند ژاپنی در آن دهه همچنین به بازار کنسولهای بازی هم وارد شد و PC Engine را در سال ۱۹۸۷ معرفی کرد. Turbo Grafx 16 و PC-FX، کنسولهای بعدی NEC بودند.
فراز و فرودهای پایانی قرن بیستم
فروش NEC در سال ۱۹۸۹ به ۳/۱۳ تریلیون ین (۲۱/۳ میلیارد دلار) رسید. برند ژاپنی با تکیه بر برنامهی C&C، خود را به فهرست پنج شرکت برتر در صنعت تراشههای کامپیوتری، کامپیوترهای شخصی و تجهیزات مخابراتی رسانده بود. NEC هم مانند IBM ساختار عمودی داشت که قدرت شرکت را در بازار اقتصادی آن سالها دوچندان میکرد. البته با وجود تمام پیشرفتها، NEC مانند بسیاری شرکتهای ژاپنی دیگر از افزایش قدرت ین در ابتدایی دههی ۱۹۹۰ رنج میبرد که با رکود اقتصادی شدیدی در کشور همراه بود. بهعلاوه، شرکتهای آمریکایی بهمرور نفوذ خود را در بازار ژاپن افزایش میدادند و رقیباتی قدرتمند برای NEC و دیگران بوردند. بههرحال تلاشهای جدی برند ژاپنی برای حضور در بازارهای بینالمللی، به رشد و توسعهی شرکت در سالهای بعد کمک شایانی کرد.NEC در اروپا با فروش کامپیوترهای شخصی مبتنی بر IBM موسوم به PowerMate فعالیتی جدی را پیگیری میکرد. برند ژاپنی در سال ۱۹۹۳ با افزایش سرمایهگذاری در شرکت فرانسوی Bull، حضور خود را در بازار آن کشور افزایش داد و همچنین به شرکت دولتی بحرانزدهی فرانسوی هم کمک کرد. تا سال ۱۹۹۶، سهم NEC در Bull به ۱۷ درصد رسید. از سرمایهگذاریهای مهم دیگر میتوان به پرداخت ۱۷۰ میلیون دلار و کسب ۱۹/۹ درصد از سهام شرکت Packard Bell Electronics اشاره کرد که از بزرگترین تولیدکنندههای کامپیوتر خانگی در آمریکا بود. سه شرکت در سال ۱۹۹۶ یک قرارداد همکاری سهجانبه را امضا کردند که با خرید سهام متقابل و شکلگیری شرکتهای مشترک متعدد همراه بود. همکاری آنها باعث شد تا شرکت موسوم به Packard Bell NEC جایگاه چهارم جهان را در تولید کامپیوترهای شخصی پس از کامپک و IBM و اپل، در اختیار بگیرد.
دههی ۱۹۹۰ با تلاشهای NEC برای افزایش تولید و بازاریابی در بازارهای خارج از ژاپن در آسیا همراه بود. آنها خصوصا تصمیم داشتند تا تولید نیمههادی، سیستمهای انتقال داده، تلفنهای همراه و کامپیوترهای شخصی را در مناطق جدید ادامه دهند. بهعنوان مثال، شرکتهای متعددی با حضور NEC در سال ۱۹۹۶ در چین راهاندازی شدند که تولید کامپیوترهای شخصی و دستگاههای PBX و سیستمهای ارتباط مایکروویور را برعهده داشتند. در اندونزی نیز مراکزی با هدف تولید نیمههادی راهاندازی شد. برند ژاپنی، در سال ۱۹۹۷ سرمایهگذاری عظیمی انجام داد و وارد یک قرارداد چندجانبه شد که با سرمایهگذاری مجموع یک میلیارد دلاری، بزرگترین کارخانهی نیمههادی جهان را در چین راهاندازی میکرد.
NEC در بازار ابرکامپیوترهای هم فعالیتهایی جدی در آستانهی قرن ۲۱ انجام داد. آنها ابرکامپیوترهای خود را بهنام SX-4 به بازار معرفی کردند که ادعای سریعترین بودن در جهان داشتند. درمقابل، رقیب آمریکایی یعنی Cray Research در وزارت بازرگانی ایالات متحده از NEC بهخاطر کاهش قیمت شدید کامپیوترها در آن بازار شکایت کرد که درنهایت دادگاه رأی را به نفع شرکت آمریکایی صادر کرد. ابرکامپیوترهای NEC از آن زمان با تعرفهی ۴۵۴ درصدی در بازار آمریکا به فروش رفتند و تجدیدخواهی ژاپنیها نیز بیفایده بود.
کوبایاشی در سال ۱۹۹۶ و درحالیکه هنوز بهعنوان رئیس افتخاری هیئتمدیرهی NEC شناخته میشد، از دنیا رفت. سکیموتو بهعنوان رئیس هیئتمدیره و هیساشی کانکو بهعنوان مدیرکل، جایگزین او شدند. این مدیران، در دههی ۱۹۹۰ در سمتهای بالای شرکت فعالیت میکردند و فروش NEC را در بازارهای خارج از ژاپن از ۲۰ به ۲۸ درصد رساندند. البته شرکت نیمنگاهی هم به بازار ژاپن داشت. سهم آنها از بازار کامپیوترهای شخصی در ژاپن به حدود ۵۰ درصد کاهش پیدا کرده بود و مدیران را مجبور به پیادهسازی برنامهی فروش کامپیوترهای IBM در ژاپن کرد.
NEC در سال ۱۹۹۷ فروش کامپیوترهای شخصی مجهز به پردازندههای اینتل و ویندوز ۹۸ را در ژاپن شروع کرد. حرکت ژاپنیها هرچند دیرهنگام بود، آنها را وارد استاندارد جدیدی در دنیای کامپیوترهای شخصی کرد که رشد بازار بینالمللی را در سالهای بعد بههمراه داشت.
برند ژاپنی در سال ۱۹۹۷ و ۱۹۹۸ بهترتیب با سرمایهگذاریهای ۲۸۵ و ۲۲۵ میلیون دلاری، سهام عمدهای را در شرکت Packard Bell NEC خریداری کرد که درنهایت آن شرکت را به زیرمجموعهی NEC افزود. بخش آمریکایی شرکت در سالهای پایانی قرن بیستم توانایی همکاری مناسب با شرکا را نداشت. درنهایت NEC در سال ۱۹۹۹ از سقوط هرچه بیشتر شرکت جلوگیری و با تعطیلی مرکز تولیدی کالیفرنیا، بهصورت کامل از بازار کامپیوترهای شخصی در آمریکا خارج شد. برند ژاپنی تصمیم گرفت تا فعالیت در بازار ایالات متحده را در دستهی تجاری و سازمانی ادامه دهد و کامپیوترهای خود را با برند NEC در آن بازار به فروش میرساند.
باوجود تمام تلاشهای NEC، بحران اقتصادی در ژاپن در سالهای منتهی به قرن ۲۱ با شدت ادامه داشت. تقاضا برای محصولات حرفهای همچون کامپیوترهای شخصی و محصولات الکترونیکی مصرفی، روزبهروز کاهش مییافت. ازطرغفی، بازارهای جهانی هم صحنهی رقابت شدید شرکتها بودند و سودآوری NEC در همهی بخشهای تولید تراشه و محصولات الکترونیکی مصرفی، با چالش روبهرو بود. بزرگترین بحران، رکورد اقتصادی بود که در سال ۱۹۹۷ به کل بازار آسیا فشار وارد کرد و منجر به کاهش سود NEC بهمیزان ۵۵ درصد شد. یک سال بعد، افزایش شدید ارزش ین باز هم به ضرر NEC بود و شرکت، بزرگترین ضرر مالی تاریخ خود را با رقم ۱/۳۴ میلیارد دلار گزارش کرد. در همان سال، یک رسوایی مدیریتی هم در NEC کشف شد که استعفای سکیموتو را از سمت ریاست هیئتمدیره بههمراه داشت.
هاجیمه سازاکی در انتهای سال ۱۹۹۹ بهعنوان رئیس هیئتمدیرهی NEC مشغول به کار شده و کوجی نیشیگاکی، جایگزین کانکو در سمت مدیریت کل شد. سازاکی اولین مدیری بود که از بخش نیمههادی به ریاست NEC میرسید. نیشیگاکی هم اولین مدیر با سابقهی فعالیت در بخش کامپیوتر و تخصص بازاریابی بود. مدیران جدید به این نتیجه رسیدند که برای نجات NEC باید تغییراتی جدی در ساختار مدیریت شرکت ایجاد کنند.
سالهای اخیر و وضعیت کنونی برند NEC
تغییر ساختارهای مدیریتی در NEC با تعدیل نیرو همراه بود. برند ژاپنی، ۱۰ درصد از نیروی خود یعنی ۱۵ هزار نفر را تعدیل کرد که ۶ هزار نفر از مراکز بینالمللی و ۹ هزار نفر از مراکز مستقر در ژاپن اخراج شدند. از تغییرات دیگر میتوان به تمرکز روی بهبود داراییهای مالی شرکت و کاهش بدهیها اشاره کرد. NEC همچنین بهمرور تمرکز خود را از سختافراز بهسمت اینترنت و نرمافزار معطوف میکرد. آنها اپراتور اینترنتی Biglobe را در ژاپن خریداری کردند که تنها سه سال پس از راهاندازی اینترنت در کشور، بیش از ۲/۷ میلیون مشترک داشت.NEC در ادامهی تغییرهای زیرساختی خود، در سال ۲۰۰۰، فعالیتهای شرکت را به سه زیرمجموعهی مستقل داخلی تقسیم کرد که براساس بازار هدف و مشتریان، تقسیمبندی میشدند. NEC Solutions، راهکارهای اینترنتی را برای مشتریانی سازمانی و شخصی ارائه میکرد، NEC Networks روی راهکارهای اینترنتی برای اپراتورهای خدمات شبکه متمرکز بود و NEC Electron Devices، دستگاههایی مخصوص تولیدکنندههای سختافزار مرتبط با اینترنت تولید میکرد.