ویکی برندها و برندسازی صوتی
بررسی روند تاریخی تحول انجام شده در مفهوم برند، نشان دهنده آینده نزدیکی است که در انتظار این مفهوم است. برای مدت زمانی طولانی درک از برند (تا حدود ۱۹۲۰ میلادی) بیشتر به کالا مربوط می شد و آنچه که ملاک برند بودن دانسته می شد میزان شهرت نام تجاری صاحب برند[۱] بود و شناخته شدن آن توسط مشتری. هر چیزی که آشنا بود قابل اعتماد بود. اما دنیای تجارت به جائی رسید که متوجه شدند شهرت به تنهائی کاری از پیش نمی برد و به عناصر دیگری علاوه بر شهرت برای تصاحب ذهن مخاطب نیاز است، بنابراین اقدام به گسترش و بازسازی عناصر هویت بصری گردید. کافی بود علائمی را به کار بگیریم که ما را از رقبایمان متمایز کند و لوگو، بسته بندی و رنگها این کار را به خوبی انجام می دادند. هویت بصری برند که در ابتدا با لوگو، بسته بندی خاص و رنگ شناخته می شد رفته رفته به کاراکتر نمایشی برند، موسیقی و شعار برند نیز گسترش یافت و البته بعدها هم از حواس دیگر مانند بویایی و چشائی (طعم برند) بیشتر استفاده شد. اما هنوز برندسازی شناساندن این عناصر به ذهن مخاطب و ایجاد تداعی برای آنها بود. از دهه ۱۹۹۰ میلادی که به نوعی دوران پسا انبوه نامیده می شود، برندهایی مطرح شدند که توسط مخاطب شانس بیشتری برای ترجیح داده شدن داشته باشند. بنابراین نیاز به تمایز و ارتباطات یکپارچه برند بود تا ویژگی های برند به گونه ای برای مخاطب طراحی شوند که هویت برند نسبت به رقبا متفاوت به نظر بیاید. اما در سالهای دهه ۲۰۰۰ میلادی تجربیات شرکتها و تحقیقات روانشناسانه در حوزه برندسازی موضوع را به سمت و سوی برندهای عاطفی برد.
مشخص شد که ۸۵ درصد تصمیمات خریداران جنبه عاطفی و ریشه در ناخودآگاه آدمیان دارد. مصرف کنندگان اینک برندهایشان را دوست داشتند و می خواستند در برندهایی که دوستشان داشتند مشارکت داشته باشند. اما در دهه ۲۰۲۰ میلادی حضور رسانه های دیجیتال، محتوا و میل مخاطب به مشارکت در ارتباط دو سویه به قدری افزایش یافت که شبکه های اجتماعی جزو لاینفک رسانه های برندسازی شدند. در این میان بین شرکتها در نوع استفاده از این شبکه ها و میزان خلاقیت در برنامه ریزی و تولید محتوا تفاوت زیادی به چشم می خورد. مصرف کنندگان برندهایی را انتخاب می کردند که علاوه بر دوست داشتنی بودن قابل مشارکت نیز باشند. تغییر تکنولوژی همیشه تغییر پارادایمها را نیز به همراه داشته است و بدین ترتیب پیش بینی می شود آینده از آن ویکی برند[۲] ها باشد. ویکی برندها، برندهایی مشارکتی هستند که مخاطبانش به خاطر تامین نیازهای عاطفی خود در شکل گیری آنها نقش کلیدی دارد.
صدا حسی است که بیشترین میزان خاطره برانگیزی را پس از بینائی دارد. به علاوه صدا قابلیت حضور در همه جا را در خود دارد، حتی مکانهائی که تصویر هم امکان رفتن را ندارد. بنابراین در موضوع برندسازی عنصر هویت صوتی برند می تواند به کمک هویت بصری برند آمده و با شرط اینکه به لحاظ مفاهیم و جوهره در همان راستا باشد آن را تقویت نماید. به خاطر همین است که مدیران برند علاقه دارند تا امضایی صوتی(audio signature) را برای برند خود خلق نمایند. برای آشنائی بد نیست انواع برندسازی صوتی یا Audio Branding را بشناسیم و میان آنها با آگهی های موزیکال هم تفاوت قائل شویم. در برندینگ ما به دنبال ایجاد جایگاه و هویت ذهنی از طریق یکی از عناصر هویت برند به نام موسیقی برند هستیم ولی در آگهی موزیکال برای رسیدن به هدف کمپین یا حتی تک آگهی از تاثیر موسیقی و قدرت تکرار در شعر (ترجیع بند) استفاده می کنیم تا اهدافی چون معرفی، ترغیب و حتی یادآوری نام را برای محصول یا سازمان را انجام دهیم. بنابراین این دو مسیر و این دو فرآیند از پایه از هم جدا می شوند. اما آدیو برندینگ خود ابزار و فرآیندهای گوناگونی دارد.
یکی از آنها لوگوی صوتی (Sound Logo ) است که حداکثر آن معمولا حدود ۴، ۵ ثانیه است، که نمونه نوکیا، صا ایران و بوتان را همه به خاطر می آوریم.
مورد بعدی موزیک نگه داشتن پشت خط (Hold music ) است که نوع با کلام آن فرصت خوبی را برای دادن اطلاعاتی ظریف درباره خصوصیات برند به مخاطبان دارد. نمونه آن را در ترکیه در ایرلاینهای مختلفی از جمله اطلس جت می بینیم.
یکی دیگر از این ابزار صوتی زنگهای تلفن موبایل (Mobile phone ringtones) است حتی برای شرکتهایی که در زمینه موبایل یا خط تلفن کار نمی کنند، مانند ایرلاین ایزی جت که برای کارکنان و مشتریانش چنین نوائی را طراحی کرده اند.
امضای موزیکال( Musical signatures) نیز از مواردی است که محصول برند یا خود برند را به خاطر می آورد برای نمونه موزیک شروع ویندوز ۹۵ مایکروسافت با نام تا دا! ( (Ta da! by Brian Eno یک امضای موزیکال است.
از سال ۱۹۹۹ استارباکس با کمپانی هیر قراردادی برای طراحی موزیک صحنه (Background music ) بسته است، یا مک دونالد که برای افزایش سرعت صرف غذا برای ساخت چنین موزیکی قرارداد بسته است.
همچنین مواردی چون موسیقی درون فروشگاه In-Store music، که نمونه های آن بی شمار است.
یا موسیقی محصول Product design که توسط برخی از کارخانه های اتوموبیل سازی مانند بی ام دبلیو و فورد و … استفاده می شود را هم می توان به فهرست بالا اضافه کرد.
مورد آخر موسیقی برند یا در اصطلاح برندسازان برند اسکور (Brand score) است که مانند موسیقی متن فیلم عمل می کند و در جاهائی که برند قرار است معرفی شود به کمک تصویر و یا رویدادهای حسی دیگر می آید. همانطور که همه می دانیم مخاطب هدف این ابزار موسیقیائی مشتریان برند و همچنین کارکنان و تمام افرادی هستند که به نوعی با برند سر و کار دارند. بنابراین از برند اسکورها در محیط کار برای ایجاد ذهنیت و ارتباط عاطفی با برند استفاده می شود تا کارکنان در زمانی کوتاه اما با تکرار هر روزه کاملا در حال و هوای پیامهای احساسی برند قرار گیرند و بدین ترتیب حس تعلق بیشتری به برند پیدا کنند. برندهای بزرگ معمولا از این تکنیک برای طراحی یک برند اسکور درون سازمانی استفاده میکنند. برند اسکورهای درون سازمانی به قصد انتقال جوهره برند به کارکنان ساخته میشوند. اکثر آنها با زمان بالای سه دقیقه طراحی و هر صبح، قبل از شروع کار در فضای سازمان منتشر میشوند. در میان شرکتهای خودرو سازی به خصوص در ژاپن و کره جنوبی نمونههای جالبی از انواع این سبک میتوانید مشاهده کنید. موزیک ویدئوهایی که هر روز صبح با شعری که براساس عناصر برند سازمان طراحی شدهاند، در محیط کار پخش میشوند. در این موزیک ویدئوها اهداف سازمان در ترجیع بند شعر دو تا سه بار برای کارکنان تکرار میشود و این تکرار باعث میشود که کارکنان شعر سازمانی خود را به خاطر بسپارند. در کنار این برای ایجاد روحیه برتری در سازمانهای دارای قدمت هم نسخه هائی با طول ۴ تا ۵ دقیق ساخته می شود که در سمینارها، وبینارها، مراسم های نمایشگاهی و غیره برای معرفی شرکت از آن استفاده می کنند.