مراحل برندسازی چیست؟
این روزها سوالات زیادی در خصوص مراحل برندسازی مطرح می شود. در این مطلب، سعی خواهد شد تا مراحل مختلف برندسازی، به صورت کاملا ساده توضیح داده شود.
مرحله اول، پژوهش:
قبل از شروع یک پروژه برندسازی، باید درباره محیط پیرامون موضوع پروژه، اطلاعات کاملی جمع آوری شود.محیط یعنی انواع مخاطبان که شامل خریدار، مصرف کننده، تاثیرگذاران، تصمیم گیرندگان، رقبا، محیط اطراف سازمان و کارکنان و شرایط بازار می شود.
در این مرحله به هیچ وجه نباید عجله کرد، زیرا اطلاعات ذی قیمت جمع آوری شده می تواند راهگشای مراحل بعدی برندسازی گردد.
مرحله دوم، طراحی هویت:
این مرحله در ظاهر، ساده ولی بسیار پیچیده است. به عنوان مثال، اگر آرکتایپ یک برند را دانا و عاصی بدانیم، باید تمامی ویژگیهای رفتار، گفتار و کردار و لایه های درونی در مواجهه با محرکهای محیط را در حین توسعه برند، بررسی و مکتوب نماییم.مرحله سوم، استراتژی برند:
متاسفانه، یک اشتباه فاحش و رایج در بازار کنونی برندسازی ایران، درج صفحاتی از کتابهای مختلف برندسازی، بازاریابی و ماتریس آنسف به عنوان استراتژی برند و لحاظ نمودن جدول نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید (SWOT) به عنوان مدل برندینگ است. این موضوع، یکی از آفتهای بزرگ دهه اخیر است که گریبانگیر شرکتهای تبلیغاتی ایرانی شده است و نبود دانش کافی درباره مدلهای متنوع برندسازی، باعث شده تا از ابزارهای تحلیل بازار به عنوان ابزارهای برندسازی استفاده شود. در این مرحله بر اساس یک مدل موثق، مانند برمان، هویت برند طراحی و استراتژی برند از دل عناصری چون چشم انداز، خاستگاه و مزیتهای رقابتی استخراج می گردد.مرحله چهارم، طراحی گایدلاین ها:
در این مرحله، انواع گایدلاین ها طراحی می گردد. از جمله گایدلاین هویت بصری، کلامی، ارتباطات که بر اساس نوع رسانه های مورد استفاده، دارای چند لایه گوناگون است. برای مثال، ارتباطات دیجیتال، بسیاری از باید و نبایدها، از لحن و کلمات کلیدی گرفته تا استراتژی محتوا را مشخص می کند. پس از آن، گایدلاین فرآیندهای درونی طراحی می شود که ارزش های برند (Values) بر اساس ان ساخته می شود.مرحله پنجم، تدوین برنامه بازاریابی برند: (شروع مرحله اصلی)
این مرحله، معمولا تحت عنوان کمپین های ارتباطات برند شناخته می شود که با هدف مدیریت ارتباطات، مدیریت تجربه مشتری و مدیریت ضمیر بازار اجرا میشوند.مرحله ششم، وفاداری برند:
در این مرحله، بر طبق مدلهای معینی که بر تجربه مشتری تکیه دارند سعی داریم تا دو ذهنیت برای مخاطب بسازیم. ذهنیت زیان در صورت ترک برند و ذهنیت مرتبط با وابستگی احساسی به برندبرنامه های وفاداری، بخش اصلی برنامه مدیریت برند هستند و نقطه عطف فرآیندهای برندسازی
در ادامه مراحل دیگری نیز وجود دارد که معمولا به خاطر نبود دپارتمانهای مدیریت برندی که کارآزموده باشند، توان اجرای آنها در درون سازمانها وجود ندارد، مانند بحث سناریونویسی برای آینده های برند.
نکته مهم اینکه، مراحل عنوان شده، گامهای یک برنامه نسبتا کامل است که به علت هزینه بالای طراحی، به اکثر سازمانهای کوچک و متوسط پیشنهاد نمیشود. بسته به پیچیدگی کسب و کار و توان مالی مخاطب، یک پروژه دارای لایه های مختلفی است که به زمانهای بعد واگذار می شود.
در کشورهای دیگر هم معمولا، این کار در یک پروسه سه تا پنج سال انجام می شود.
در کشور ما، مایه تاسف اینجاست که اکثر سازمانها، بعد از دریافت گایدلاین، به دنبال مراحل بعدی نبوده و با دریافت لوگو و شعار به مقصد خود رسیده و در خیال خود برند می شوند.
نکته قابل توجه:
اگر نیروهایی برای پیاده سازی برنامه های برندسازی درون سازمان نداریم یا نیروها به طور دایم در حال تغییرند، بهتر است از تدوین برنامه پیچیده صرفنظر و تا آنجاییکه ممکن است، همه چیز ساده طراحی شود.