فروش برند؛داستان برند زیمنس

تاریخ : 1399/22/09 نویسنده :admin3 بازدیدها : 417 موضوع : مقالات برند



زیمنس (Siemens AG) شرکت آلمانی چندمنظوره‌‌ای است که مرکز مدیریتی آن در برلین و مونیخ واقع شده است. این شرکت، با توجه به شعبه‌های متعدد فعالیت، بزرگترین شرکت ساخت‌وتولید و صنعت اروپا است. تاریخچه‌ی فعالیت زیمنس قدمتی ۱۷۰ ساله دارد که در بازه‌های مختلف، تاثیرات این شرکت بزرگ را بر فناوری‌های انقلابی تاریخ و تجاری‌سازی آنها مشاهده می‌کنیم.
زیمنس در حال حاضر در حوزه‌های صنعت، انرژی، سلامت و زیرساخت و صنایع شهری فعالیت می‌کند. این شرکت آلمانی در حوزه‌ی سلامت و ساخت و فروش تجهیزات پزشکی یکی از فرمانروایان بازار است. ۱۲ درصد از درآمد زیمنس از این بخش تامین می‌شود و دومین واحد پرسود آنها پس از اتوماسیون صنعتی است.
زیمنس عضو شاخص سهام Euro Stoxx 50 است. این شرکت به‌همراه زیرمجموعه‌های متعدد خود در حال حاضر حدود ۳۷۲ هزار کارمند در سرتاسر جهان دارد. تاریخچه‌ی غنی این شرکت باعث شده تا در وبسایت آن، محتوایی مفید و با جزئیات کامل از این تاریخ ‍۱۷۰ ساله منتشر شود. زیمنس یک موسسه‌ی اختصاصی برای بخش تاریخچه‌ی خود تاسیس کرده است. 

تاریخچه‌ی تاسیس

شرکت زیمنس در سال ۱۸۴۷ و توسط ورنر فون زیمنس و پس از طراحی یک پوینتر تلگراف توسط او تاسیس شد. این مخترع ۳۰ ساله در آن زمان با اختراع خود قصد داشت تا تلگراف الکتریکی ساخته شده توسط چارلز ویتستون و ویلیام فاثرگیل کوک را بهبود ببخشد. جورج هالسکه، همکار زیمنس در طراحی این تلگراف بود و این دو با همکاری هم، شرکت تولید تلگراف Telegraphen-Bauanstalt von Siemens & Halsk را برای طراحی بهتر و ساخت تلگراف‌های جدید تاسیس کردند. این شرکت در ۱۲ اکتبر سال ۱۸۴۷ با ۱۰ نفر نیرو کار خود را شروع کرد.
در سال ۱۸۴۸، این شرکت جوان قراردادی برای توسعه‌ی اولین خط تلگراف فاصله‌ی زیاد را در اروپا امضا کرد. این خط تلگراف قرار بود به‌صورت زیرزمینی و از برلین تا فرانکفورت اجرا شود. این پروژه در فوریه‌ی سال ۱۸۴۹ و پس از ۶۷۰ کیلومتر کابل‌کشی به پایان رسید. اولین استفاده‌ی قابل توجه از این خط تلگراف، پس از انتخاب شدن فردریش ویلهم چهارم به فرمانروایی آلمان بود. خبر این انتصاب از پارلمان فرانکفورت تا برلین در یک ساعت مخابره شد.در سال ۱۸۵۳، اولین قرارداد خارجی شرکت زیمنس و هالسکه امضا شد. دولت روسیه، قراردادی برای اجرای خط تلگراف از ورشو تا پروس را با این شرکت امضا کرد. پس از اجرای این پروژه، قراردادهای بعدی نیز به‌مرور به‌سمت شرکت سرازیر شدند. شرکت زیمنس و هالسکه برای اجرای بهتر قراردادها یک مرکز تولیدی را در سن‌پترزبورگ تاسیس کردند که توسط کارل فون زیمنس برادر کوچکتر ورنر مدیریت می‌شد. این مرکز، به‌سرعت فرآیند ساخت و اجرای طرح ۹ هزار کیلموتری خط تلگراف روسیه را شروع کرد. دو سال بعد، قرارداد تعمیر و نگهداری خطوط تلگراف روسیه نیز به همین شرکت آلمانی واگذار شد.
در سال ۱۸۵۵، مرکز تولیدی سن‌پترزبورگ به یک زیرمجموعه‌ی مستقل تبدیل شد. کارل نیز به‌خاطر تلاش‌هایش در توسعه‌ی شرکت، به‌عنوان مدیر این زیرمجموعه انتخاب شد. موفقیت در روسیه، سرعت رشد این شرکت آلمانی واقع در برلین را بیش از پیش کرد. تا سال ۱۸۵۶، شرکت زیمنس و هالسکه، ۳۳۰ کارمند داشت. دو سوم این کارمندان در روسیه مشغول به کار بودند. در آن سال‌ها، نرخ صادرات این شرکت به ۸۰ درصد رسیده بود.زیمنس و هالسکه از همان سال‌های ابتدایی، علاقه به گسترش فعالیت‌های بین‌المللی را نشان دادند. تنها سه سال پس از تاسیس شرکت، دفتر فروش آنها در انگلستان تاسیس شد. ویلیام زیمنس، برادر کوچکتر موسس شرکت به‌عنوان مدیر این دفتر کار می‌کرد. در سال ۱۸۵۸، دفتر لندن به‌یک شرکت مستقل و زیرمجموعه‌ی شرکت اصلی تبدیل شد.
فعالیت اصلی زیرمجموعه‌ی لندن برای سال‌های طولانی روی بازاریابی و فروش کابل‌های زیردریا متمرکز بود. پس از مدتی و برای استقلال از تامین‌کننده‌های انگلیسی کابل، شرکت زیمنس در سال ۱۸۶۳ مرکز تولیدی مستقل خود را در وولویچ در نزدیکی لندن تاسیس کرد.
نکته‌ی قابل توجه در مورد فعالیت سال‌های ابتدایی زیمنس این است که آنها برنامه‌ی اشتراک سود با کارمندان را از سال ۱۸۵۸ شروع کرده‌اند. این حرکت، نشان‌دهنده‌ی اهمیت انگیزه‌ی نیروی کار حتی ۱۵۰ سال پیش در صنعت مهندسی آلمان است. از سال ۱۸۶۶ نیز مدیران از طریق امتیازهای سهامی از موفقیت‌های شرکت سود می‌بردند.

مهندسی ولتاژ بالا و حضور جدی جهانی

ورنر فون زیمنس در سال ۱۸۶۶ مهم‌ترین تاثیر خود را در تاریخ مهندسی برق ثبت کرد. او با پیروی از تحقیقات و تجربه‌های مایکل فارادی، اصول ساخت دینام را فراگرفت و اولین ماشین دینام را به‌عنوان اولین نسل از ژنراتورهای بزرگ امروزی تولید کرد. زیمنس برخلاف دیگر محققانی که در سرتاسر جهان، درگیر طراحی این دستگاه بودند، به‌سرعت به ارزش اقتصادی آن پی برد و در اولین اقدام، در سال ۱۸۶۷ پتنت آن و حق تجاری‌سازی ماشین دینام را به نام خود ثبت کرد.
امکان تولید انبوه ماشین دینام سرانجام پس از ۱۰ سال تحقیق و توسعه در سال ۱۸۷۵ ایجاد شد. رونمایی از این محصول، شروع عصری جدید را در صنعت برق نوید می‌داد. در واقع توانایی تولید و توزیع انرژی الکتریکی در مقیاس‌های بزرگ، شتابی زیاد به صنعت برق جهان داد. پس از این اتفاق، مهندسی ولتاژ بالا حضور جدی‌تری در صنایع پیدا کرد.
اولین استفاده‌ها از این فناوری، به تامین روشنایی و فناوری درایورها (تبدیل انرژی الکتریکی به مکانیکی) اختصاص داشت. ویلای زیمنس در شارلوتنبرگ در اول مارس سال ۱۸۷۹ به اولین ملک شخصی آلمان تبدیل شد که با انرژی برق روشن می‌شود. اتفاق مهم بعدی،‌ یک هفته بعد و در جریان نمایشگاه تجاری برلین رخ داد. شرکت زیمنس و هالسکه در این نمایشگاه از اولین خط ریلی الکتریکی رونمایی کردند. خط ریلی آنها اولین در نوع خود بود که توسط یک منبع تغذیه‌ی الکتریکی خارجی، تغذیه می‌شد.
در کنار توسعه‌ی فعالیت‌های مهندسی و اختراع در حوزه‌ی برق، ساخت و پیاده‌سازی خطوط تلگراف نیز به قوت خود باقی بود. شرکت آلمانی در سال ۱۸۶۸ در یک پروژه‌ی عظیم مالی، فناورانه و لجستیکی شرکت کرد. پروژه‌ای که با هدف پیاده‌سازی خط تلگراف بین اروپا و هند اجرا می‌شد. اجرای این پروژه، نیازمند مذاکرات متعددی بود که حضور بین‌المللی برادران زیمنس به پیشرفت آن کمک شایانی کرد. ویلیام، مذاکرات لندن را پیگیری می‌کرد، ورنر در برلین و کارل نیز در سن‌پترزبورگ فعال بودند و والتر نیز برای پیشرفت پروژه در منطقه‌ی ایران، به تهران آمد.

در مورد اولین سال‌های فعالیت زیمنس در ایران، ارنست هولتزر نقشی اساسی داشته است. او در سال ۱۸۶۴ و برای آموزش مهندسان تلگراف ایرانی به کشور سفر کرد و فعالیت آموزشی خود را در دارالفنون پی گرفت. او مدیریت پیاده‌سازی خطوط تلگراف از کاشان تا اصفهان و از اصفهان تا آباده را نیز بر عهده داشت. با کمک او، ایران صاحب اولین خطوط تلگراف داخلی شد. 
پیاده‌سازی خط تلگراف اروپا تا هند توسط شرکتی با نام Indo-European Telegraph Company مدیریت می‌شد. این خط از مرز پروس-روسیه تا تهران پیاده‌سازی شد و برای ارتباط لندن تا آن مرز نیز از همان خطوط قبلی استفاده شد. در نهایت این خط تلگراف در آوریل سال ۱۸۷۰ آماده شد و از آن به‌بعد برای پیام‌رسانی بین لندن و کلکته، به‌جای ۳۰ روز تنها ۲۸ دقیقه زمان نیاز بود. در نهایت اجرای این پروژه‌ی عظیم، اعتبار برادران زیمنس را در سطح جهانی بیش از پیش کرد.
اولین فعالیت‌های اجتماعی و بشردوستانه‌ی شرکت زیمنس، از سال ۱۸۷۲ شروع شد. ورنر در سالگرد ۲۵ سالگی شرکت خود، تاسیس بنیادی برای حمایت از یتیمان و بیو‌‌ه‌های شرکت را اعلام کرد. اعضای کارگری این کارخانه از آن زمان یک مقرری بر اساس سابقه‌ی کاری خود دریافت می‌کردند. شرکت‌های بسیار کمی در آن سال‌ها این خدمات را ارائه می‌کردند. این خدمات باعث می‌شد تا کارمندان و کارگران حرفه‌ای و باسابقه‌ی زیمنس، به ماندن در این شرکت بیش از پیش علاقه‌مند شوند.

این تلاش‌های شرکت زیمنس در آن سال‌ها اهداف دیگری هم داشت. آنها در تلاش بودند تا تاسیس کارخانه‌های قطعه‌سازی خود را نیز تسهیل کرده و از همه مهم‌تر، با جریان‌های سوسیال دموکراتی که با هدف تاثیرگذاری روی کارگران به راه افتاده بود، مقابله کنند. حرکت بعدی در حمایت از کارگران، در سال ۱۸۷۳ و با کاهش ساعت کاری به ۹ ساعت انجام شد. در سال ۱۸۹۱، نیم ساعت دیگر از این زمان کاسته شد و در حالی که کارگران اکثر کارخانه‌های جهان، روزانه ۱۰ ساعت کار می‌کردند، کارمندان زیمنس ۸.۵ ساعت در محل کار حاضر می‌شدند.از اتفاقات مهم دیگر در دهه‌ی ۱۸۷۰ در تاریخچه‌ی زیمنس، می‌توان ورود به صنعت کابل‌کشی بین قاره‌ای را نام برد. کارل فون زیمنس در سال‌های ابتدایی این دهه اصرار داشت که شرکت، به‌ صنعت پیاده‌سازی کابل‌های زیر دریا وارد شود و از سود سرشار این بازار استفاده کند. در آن زمان، سه خط تلگراف بین اروپا و آمریکا کشیده شده بود. این خطوط، در انحصار کامل امپراطوری بریتانیا و جان پندر بودند. برادران زیمنس برای شکست این انحصار، شرکت خود را با نام Direct United States Cable در سال ۱۸۷۳ تاسیس کردند.
فعالیت بین قاره‌ای و اقیانوسی زیمنس در سال ۱۸۷۴ شروع شد و کابل تلگراف از ایرلند به سمت سواحل آمریکای شمالی و از طریق جزیره‌ی نیوفاندلند کشیده شد. کشتی عملیاتی این پروژه، فارادی نام داشت. اجرای این پروژه چالش‌های زیادی داشت و در مواقع متعدد به‌خاطر دلایل گوناگون از جمله پارگی کابل،‌ حادثه و محاسبات اشتباه و حتی خرابکاری‌های عمدی، به تعویق افتاد.

در سپتامبر سال ۱۸۷۵، خط تلگراف مذکور شروع به کار کرد. کیفیت بالای ارتباط این خط، پروژه‌های بزرگ بعدی را به سمت آلمانی‌ها سرازیر کرد. تا پایان قرن ۱۹ میلادی، زیمنس مجری ۹ خط از ۱۶ خط بین اقیانوسی جهان بود.

اولین تغییرات مدیریتی

ورنر فون زیمنس در سال ۱۸۹۰ در سن ۷۴ سالگی از مدیریت اجرایی شرکت استعفا داد. برادر کوچکتر او یعنی کارل و پسرانش، آرنولد و ویلهلم مسئول مدیریت این شرکت در حال رشد شدند. ورنر فون زیمنس دو سال بعد در ۶ دسامبر سال ۱۸۹۲ و چند روز پیش از تولد ۷۶ سالگی از دنیا رفت. در زمان مرگ موسس زیمنس، شرکت او ۲۰ میلیون مارک درآمد و ۶۵۰۰ کارمند داشت که ۴۷۷۵ نفر از آنها در آلمان فعالیت می‌کردند. در آن سال‌ها دیگر مفهوم مهندسی برق و زیمنس با هم ترکیب شده بودند.
در میانه‌های دهه‌ی ۱۸۹۰، شرکت زیمنس و هالسکه قراردادی برای ساخت نیروگاه برقی در آفریقای جنوبی امضا کردند. این قرارداد با شرکت لندنی Rand Central electric Works امضا شد. این نیروگاه برقی در براکپان آفریقای جنوبی ساخته شد و برق مورد نیاز معادن طلا در دیواره‌ی ویتوارزرند در ترنسوال تا ژوهانسبورگ را در مسیری ۴۰ کیلومتری تامین می‌کرد.
این نیروگاه برقی پس از سه سال کار و در سال ۱۸۹۷ برق سه فاز را با استفاده از بزرگترین ژنراتورهای برقی آن زمان، تامین کرد. خطوط فشار قوی، این برق تولیدی را به دست مصرف‌کننده‌های نهایی می‌رساندند. پس از مدتی، منطقه‌ی براکپان توسعه پیدا کرده و مصرف برق در آن افزایش یافت. به‌همین دلیل، شعبه‌ی آفریقای جنوبی شرکت، قراردادهای متعدد دیگری را امضا کرد. در سال ۱۸۹۸ این شعبه به زیرمجموعه‌ای مستقل به نام Siemens Limited Johannesburg تغییر نام داد.

ادغام و شراکت‌های بزرگ

سال‌های پایانی قرن ۱۹ با رشد اقتصادی شدید در آلمان همراه بود. صنعت ولتاژ بالا شاهد حضور شرکت‌های بزرگی بود که با هدف شکست دادن شرکت خانوادگی زیمنس و هالسکه پا به میدان می‌گذاشتند. کارل زیمنس بارها اصرار کرده بود که شرکت باید به صورت سهامی اداره شود تا منابع مالی برای بقا در این رقابت شدید، به آنها تزریق شود. به‌هرحال، ورنر با این نظریه‌ مخالف بود و اصرار داشت که شرکت به‌صورت خانوادگی اداره شود.
در سال ۱۸۹۷ و پنج سال پس از مرگ ورنر، شرکت زیمنس و هالسکه به ساختار سهامی تغییر یافت تا سرمایه‌ی لازم را برای رقابت شدید ایجاد شده، کسب کند. در ابتدا سهام عمده‌ی شرکت در دستان همان خانواده بود و روش کار نیز در ابتدا، مانع هر تاثیر خارجی قابل توجه می‌شد.
سیگموند شوکرت یکی از کارآفرینان آلمانی قرن ۱۹ بود که در سال ۱۸۷۳ شرکتی با محوریت مهندسی دقیق را در شهر نورنبرگ تاسیس کرد. نام شرکت او، Elektrizitäts-Aktiengesellschaft vorm. Schuckert & Co یا EAG بود. شرکت او در صنعت تجهیزات برقی جریان بالا پیشگام بود. تا سال ۱۹۰۰ این شرکت موفق به اجرای ۱۲۰ نیروگاه برقی در اروپا شده بود.با شروع قرن بیستم، پروژه‌های سنگین و رقابت شدید در این صنعت باعث شد تا شرکت شوکرت با بحران مالی مواجه شود. در این میان، شرکت زیمنس و هالسکه در برنامه‌‌ی ادغام خود، با EAG ادغام شد. این ادغام در سال ۱۹۰۳ انجام شد و بخش جریان بالای زیمنس و شرکت شوکرت، شرکت جدید Siemens-Schuckertwerke GmbH را تشکیل دادند. 
از آن سال به بعد، فعالیت‌های زیمنس در دو شاخه‌ی اصلی پیگیری شدند. شرکت زیمنس و 
هالسکه کسب‌وکار ولتاژ پایین را پیگری می‌کرد و شرکت جدید زیمنس و شوکرتورک در بازار سیستم‌های ولتاژ بالا فعال بود.

متمرکز کردن تحقیق و توسعه

هریک از شعبه‌های شرکت زیمنس در شروع قرن بیستم، واحدهای تحقیق و آزمایش محلی داشتند و به صورت مستقل فعالیت می‌کردند. در سال ۱۹۰۵ با هدف بهبود وضعیت تحقیق و توسعه و محکم‌تر کردن جای پای شرکت در نوآوری و فناوری‌های نوظهور، آزمایشگاه مرکزی زیمنس تاسیس شد. ورنر بولتون یک شیمی‌دان بود که مدیریت آزمایشگاه را در دست گرفت. این آزمایشگاه، امروز به‌عنوان به‌عنوان پایه‌‌ی تاریخی دپارتمان تحقیقاتی Corporate Technology زیمنس شناخته می‌شود.

پس از مرگ بولتون در سال ۱۹۱۲، هانس گاردین به‌عنوان مدیر آزمایشگاه فیزیک و شیمی شرکت انتخاب شد. او برنامه‌ای متمرکز برای ادامه دادن توسعه‌ی فعالیت‌های تحقیقاتی شرکت تدوین کرد. او در برنامه‌ی خود، طرح تاسیس ساختمانی متشکل از ۷ آزمایشگاه را لحاظ کرده بود. هر یک از این آزمایشگاه‌ها نیز تجهیزات تجربی اختصاصی خود را داشتند.
در برنامه‌ی او، تحقیقات اصلی در آزمایشگاه مرکزی پیگیری می‌شدند تا از روندهای روزانه‌ی فروش و تولید به دور باشند و سودهای کوتاه‌مدت نیز روی آنها تاثیری نداشته باشد. در بهار سال ۱۹۱۴، تیم مدیریتی طرح گاردین را قبول کرد و جشن افتتاح آزمایشگاه مرکزی جدید نیز در سال ۱۹۱۶ برگزار شد.
در کنار گسترش فعالیت‌های تحقیق و توسعه، بهبود مراکز تولیدی نیز در دستور کار مدیران زیمنس قرار داشت. آنها از سال ۱۸۸۵ و با گسترش فعالیت‌ها در صنعت ولتاژ بالا، با مشکل کمبود فضا در مراکز تولیدی روبرو بودند و توانایی گشترش فضا در شهر برلین را نیز نداشتند.

در سال ۱۸۹۷، شرکت زیمنس و هارلسکه زمینی بزرگ را در شمال غربی برلین خریداری کرد. در سال‌های بعدی زمین‌های اطراف نیز به مرور به این بخش اضافه شدند. در سال ۱۹۱۴، مرکزی با نام Siemensstadt (به‌معنای شهر زیمنس) در این منطقه تاسیس شد. زیمنس در این منطقه علاوه بر ساخت مراکز تولیدی، منازل و مراکز اقامتی و زیرساخت‌های شهری را نیز توسعه داد.

جنگ جهانی اول

با شروع جنگ جهانی اول، زیمنس نیز مانند بسیاری از شرکت‌های صنعتی مجبور به تولید سلاح شد. با وجود دشواری تغییر کاربری و کمبود مواد اولیه، شرکت مهندسی برق آن زمان، به مرکز تولید جنگ‌افزار تبدیل شد. در نتیجه‌ی این تغییر و به‌خاطر مشکلات حمل‌ونقل و صادرات، درآمد زیمنس در بخش‌های ساخت‌وساز و بازارهای خارجی نیز کاهش پیدا کرد.
شرکت زیمنس در سال‌های جنگ علاوه بر تولید محصولات مرتبط با مهندسی برق نظامی مانند نورافکن، تجهیزات برقی ناوهای جنگی و تجهیزات تلگراف و تلفن، محصولات صنایع دیگر را نیز تولید می‌کرد. از این میان می‌توان به فیوز نارنجک، قطعات اسلحه‌های سنگین و موتورهای احتراقی هواپیما و خودروهای زرهی اشاره کرد.

زیمنس در آن سال‌ها در صنعت هوافضا نیز فعال بود و اولین هواپیمای خود را در سال ۱۹۰۹ تولید کرد. پس از سال ۱۹۱۴، آنها توسعه‌ی هواپیما و موتور آن را گسترش داده و با توسعه یک موتور حرفه‌ای، بهره‌وری موتورهای هواپیما را با نسبت بالایی افزایش دادند. تا پایان جنگ جهانی اول، بخش هواپیمایی زیمنس به‌قدری پیشرفته بود که هواپیماهایی با ۶ موتور تولید می‌کرد.
با پایان یافتن جنگ جهانی،‌ چالش‌های زیمنس بار دیگر خود را نشان دادند. آنها باید با اقتصاد جدید پس از جنگ هماهنگ می‌شدند و بار دیگر بازارهای جهانی خود را پیدا می‌کردند. جنگ جهانی و معاهده‌ی ورسای تاثیر عمیقی روی کسب‌وکار زیمنس داشت. شرکت حدود ۴۰ درصد از سرمایه‌ی خود را به‌همراه تقریبا تمامی پتنت‌های بین‌المللی از دست داد. 

شرایط شرکت با از دست دادن بسیاری از زیرمجموعه‌ها و دفاتر فروش بین‌المللی بدتر از قبل شد. مدیران شرکت با تغییر ساختارهای داخلی و استفاده از تولید انبوه ماشینی، به این چالش‌ها پاسخ دادند. در این مسیر، بسیاری از فعالیت‌های تولیدی و فرآیندهای شرکتی به سمت افزایش بهره‌وری حرکت کردند.
کارل فریدریش فون زیمنس در سال ۱۹۱۸ به مدیریت این شرکت رسید و تمرکز کل زیمنس، زیرمجموعه‌های بین‌المللی آن و شرکت‌های ادغام شده را به مهندسی برق معطوف کرد. آنها در این مسیر، پوشش دادن تمامی زمینه‌های کاربردی این صنعت را نیز در برنامه داشتند و به همین دلیل، در میانه‌های دهه‌ی ۱۹۲۰، بار دگیر زیمنس در بین پنج شرکت بزرگ مهندسی برق در جهان قرار گرفت.

تاسیس شرکت تولید لامپ OSRAM

در یکم جولای سال ۱۹۱۹، شرکت‌های AEG و زیمنس و هالسکه و  Deutsche Gasglühlicht، شرکتی با نام OSRAM تاسیس کردند که با تمرکز بر تولید لامپ‌های رشته‌ای فعالیت می‌کرد. زیمنس ۴۰ درصد از سهام این شرکت را در اختیار داشت. این ادغام بزرگ به‌خاطر اثرات جنگ جهانی روی کسب‌وکار این شرکت‌های آلمانی انجام شد. در واقع آنها به این نتیجه رسیدند که تولید ارزان و افزایش رقابت با شرکت‌های خارجی، تنها از طریق ادغام بزرگترین تولیدکنندگان لامپ‌های رشته‌ای امکان‌پذیر است.

این شرکت جدید با یکپارچه کردن فرآیندهای تولید، ترکیب فرآیندهای انفرادی شرکت‌های درگیر و استفاده‌ی بهینه از ماشین‌آلات، افزایش زیادی را در بهره‌وری تولید لامپ ایجاد کرد. در سال ۱۹۲۴، شرکت OSRAM یک قرارداد بین‌المللی ساخت لامپ رشته‌ای امضا کرد که طی آن، سهم مناسبی از بازار جهانی را تصاحب کرد. به‌علاوه، این شرکت دفاتر فروش خود را در سرتاسر جهان تاسیس کرد و در دهه‌ی ۱۹۳۰ به یکی از بزرگترین تولیدکنندگان لامپ‌های رشته‌ای در جهان تبدیل شد. آنها تنها در آلمان، ۷۰ درصد از بازار را در اختیار داشتند.

ورود به صنعت تلفن و مخابرات

خطوط تلفن از سال ۱۸۸۱ فعالیت خود را در برلین شروع کردند. تماس با مقاصد راه دور نیز تا سال ۱۹۰۰ ممکن شده بود اما هنوز دامنه‌ی تحت پوشش این تماس‌ها به حدود ۳۵ کیلومتر محدود بود. زیمنس با شروع قرن بیستم و با تلاش‌های مرکز تحقیقاتی خود و فیزیک‌دان مشهور مایکل پوپین، برای ورود به صنعت مخابرات و تماس‌های از راه دور آماده شد.
در آن سال‌ها اکثر خطوط تلفن آلمان بالای زمین بودند و طوفان‌ سال ۱۹۰۹ به‌راحتی این خطوط را در شمال کشور قطع کرد. پس از این حادثه، شرکت پست آلمان تصمیم گرفت تا خطوط تلفن را به‌صورت زیرزمینی اجرا کند. در سال ۱۹۱۲ اولین پروژه‌ی جدی زیمنس و هالسکه در این زمینه شروع شد و آنها خط تلفنی را از استان شرفی براندنبرگ به مرکز صنعتی راینلایند پیاده کردند. در دهه‌ی ۱۹۲۰، توسعه‌ی اکثر خطوط تلفن آلمان و اتصال آن به خطوط بین‌المللی توسط زیمنس انجام شدو در سال ۱۹۳۷، حدود ۱.۱ میلیارد تماس تلفنی در شبکه‌ی مخابرات اروپا برقرار شد.

ورود به ژاپن و آمریکا

یکی از اولین مقاصد جدید زیمنس پس از جنگ جهانی اول، آسیای شرقی بود که با تفاهم‌نامه‌ای میان این شرکت و شرکت Furukawa در سال ۱۹۲۳ محقق شد. این شرکت که مرکز مدیریتی آن در کاوازاکی بود، Fusi Denki Seizo نام داشته و زیمنس، ۳۰ درصد از سهام آن را در اختیار داشت.
با وجود پیشرفت‌های زیاد زیمنس، صنعت برق آلمان در آن سال‌ها هنوز از پیشرفت‌های جهانی عقب بود. برای بهبود این وضعیت، آنها در سال ۱۹۲۴ تفاهم‌نامه‌ای را با شرکت آمریکایی وستینگهاوس امضا کردند تا پتنت و اطلاعات خود را ردوبدل کند. این تفاهم‌نامه، شروعی بر همکاری چندین‌ساله‌ی آلمانی‌ها و آمریکایی‌ها شد.

استفاده از فناوری مونتاژ، در دهه‌ی ۱۹۳۰ در کارخانه‌های زیمنس به اوج خود رسید. آنها با استفاده از تجربه‌های خود در خلال سال‌های جنگ، تولید مونتاژی را بهترین راه برای افزایش بهره‌وری دانستند و به‌مرور، تمامی کارخانه‌های خود را مجهز به خطوط تولید مهندسی دقیق و مونتاژ کردند.یکی از بزرگترین پروژه‌های زیمنس در آن سال‌ها، ساخت نیروگاه برق‌آبی در ایرلند بود. این پروژه شامل حفاری، ساخت سد، پیاده‌سازی تجهیزات توربینی و اجرای پروژه‌ی انتقال برق بود. با وجود تمام چالش‌ها، این پروژه در مدت ۴ سال اجرا شد و زیمنس، بار دیگر خود را به‌عنوان بازیگری بزرگ در مقیاس جهانی معرفی کرد.

صنعت سلامت و تصویربرداری پزشکی

شرکت Reiniger, Gebbert & Schall یا RGS یکی از بزرگترین شرکت‌های آلمانی در زمینه‌ی صنعت پزشکی بود که در سال ۱۸۸۶ در شهر ارلانگن تاسیس شد. این شرکت تا میانه‌های دهه‌ی ۱۹۲۰ بر بخش اعظمی از بازار آلمان و همچنین بخش‌های بزرگی از بازار جهانی صنعت سلامت و خصوصا تصویربرداری اشعه‌ی X سلطه داشت.
در سال ۱۹۲۴، زیمنس درصد بالایی از شسهام این شرکت را خریداری کرد. ورود به این صنعت برای زیمنس بسیار سودآور بود. البته بحران اقتصادی شدید جهانی در سال ۱۹۲۹، این بازار را نیز تحت تاثیر قرار داد. پس از مدتی، تمامی فعالیت‌های این بخش به اسم شرکتی با نام Siemens-Reiniger-Werke انجام شد و تمامی فرآیندهای تولیدی نیز به شهر ارلانگن منتقل شد. شرکت SRW به‌سرعت به بزرگترین شرکت تجهیزات الکتریکی پزشکی در جهان تبدیل شد.

جنگ جهانی دوم و اقتصاد نازی

صنعت الکتریسیته‌ی آلمان، مانند صنایع دیگر از سال ۱۹۳۳ و با به قدرت رسیدن حزب نازی، پیشرفت زیادی را تجربه کرد. دلیل اصلی این رشد اقتصادی، افزایش سفارش‌های دولتی برای تامین جنگ‌افزار بود. در این میان زیمنس نیز به‌عنوان پیشگام صنعت برق، با افزایش درآمد شدید مواجه شد که در سال‌های جنگ جهانی دوم به اوج خود رسید.
کارل فریدریش زیمنس که در آن سال‌ها مدیریت شرکت را بر عهده داشت، به‌طور کلی با نظام دیکتاتوری نازی‌ها مخالف بود اما از طرفی بقای شرکت و حفظ کارگران و کارمندان نیز از وظایف او بود. در آن زمان، بخش اعظمی از اقتصاد توسط دولت کنترل می‌شد اما فعالان صنعتی آزادی عمل بیشتری داشتند. به‌عنوان مثال زیمنس می‌توانست تولیدات خود را در زمینه‌ی جنگ‌افزارها تنها به تولید قطعات الکتریکی محدود کند. حتی در زمان جنگ نیز تولیدات این شرکت در بخش اسلحه و مهمات محدود بود.جنگ و ناامنی از یک طرف و تقاضا برای تولید از طرف دیگر، در دهه‌ی ۱۹۴۰ زیمنس را با کمبود نیروی انسانی مواجه کرد. این اتفاقات، باعث شد تا شرکت آلمانی برای تامین نیروی انسانی خود از نیروهای کار اجباری استفاده کند. این افراد، از میان زندانیان جنگی، اسرای مناطق تصرف شده توسط آلمانی‌ها، یهودی‌ها و زندانیان دیگر تامین می‌شدند. از سال ۱۹۴۲، حدود ۵۰ هزار نیروی کار اجباری برای زیمنس کار می‌کردند که برابر با ۳۰ درصد از نیروی انسانی آنها بود. در دوره‌ی زمانی ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۵، حداقل ۸۰ هزار نیروی کار اجباری به خدمت زیمنس در آمدند.

بحران دیگر در زمان جنگ جهانی، مراکز تولیدی و حمل و نقل بود که به‌خاطر حملات هوایی خسارات زیادی را متحمل شده بودند. این خسارت‌ها به شهر زیمنس نیز وارد شده بود و کمبود نیروی انسانی، مشکلات حمل‌ونقل و کمبود مواد اولیه، چالش‌های جدیدی را بر سر راه این شرکت قرار داده بود. مدیران تصمیم گرفتند تا مراکز تولیدی جدیدی را در دیگر مناطق آلمان و سرزمین‌های اشغال شده توسط نازی‌ها تاسیس کنند که در نهایت بسیاری از مشکلات تامین زیمنس را حل کرد. در دوران جنگ، حدود ۴۰۰ مرکز تولیدی جابجا یا دوباره شاخته شدند.با پایان یافتن جنگ جهانی دوم، اقتصاد و سیاست آلمان و در نتیجه صنعت آن سقوط کرد. تمام کارخانه‌های زیمنس در برلین تعطیل شدند و تقریبا نیمی از ساختمان‌ها و تجهیزات آنها در طول جنگ ویران شدند. هر آنچه که از این شرکت باقی مانده بود همچون محصولات تمام شده، ماشین‌آلات، اسناد و مدارک، انبارها و حتی طراحی‌های مهندسی نیز به دست ارتش شوروی افتاد. این اتفاق، در ازای خسارت‌های وارد شده به شوروی در طول جنگ رخ داد.نیروهای متفقین تمامی دارایی‌های زیمنس را در سرتاسر جهان تصاحب کردند و حتی امتیاز پتنت‌ها و نام‌های تجاری ثبت شده نیز لغو شدند. در نهایت، ۸۰ درصد از ارزش شرکت زیمنس برابر با ۲.۶ میلیارد مارک، از بین رفت. در نوامبر سال ۱۹۴۱ و پس از مرگ کارل فریدریش، برادرزاده‌ی او هرمان فون زیمنس به سمت مدیریت شرکت رسید. او که زیمنس را در سال‌های پایانی جنگ مدیریت کرده بود، حالا با چالشی بزرگ برای بازسازی آن و به‌دست گرفتن مجدد بازار جهانی روبرو بود.

بازسازی و بازگشت به بازارهای جهانی

یکی از سیاست‌های اصلی در بازسازی زیمنس پس از جنگ جهانی دوم، تمرکززدایی از مدیریت بود. گروه‌های مدیریتی این شرکت در سال ۱۹۴۵ تشکیل شده و هر مدیر با اختیار تام به زیرمجموعه‌ای از شرکت فرستاده شد. ارلانگن یکی از محل‌هایی بود که خسارت کمی از جنگ دیده و باز به تولید تجهیزات پزشکی مشغول شد. مرکز مدیریتی زیمنس هالسکه نیز به مونیخ نقل مکان کرد.

این تغییر مکان‌ها در سال‌های حساس تاریخ آلمان و تجزیه‌ی آن، حیاتی بود. از اول آوریل سال ۱۹۴۹، مونیخ به مرکز مدیریت زیمنس و هالسکه تبدیل شد و بخش زیمنس شوکرتورک نیز به ارلانگن نقل مکان کرد. در عین حال، برلین به‌عنوان مرکز مدیریت ثانویه‌ی هر دو بخش باقی ماند.
دوران پس از جنگ جهانی دوم نیز مانند جنگ اول به بازسازی برند و تلاش برای بازپس‌گیری اعتبار جهانی اختصاص داشت. از سال ۱۹۴۸، فشارها و تحریم‌های متفقین بر آلمانی‌ها کمتر شد و این شرکت الکتریکی به‌مرور به بازارهای جهانی قبلی خود بازگشت. در جریان این بازگشت، آلمانی‌ها بسیاری از شرکت‌های زیرمجموعه و مراکز فروش خود را دوباره خریدند. حتی پتنت‌ها، برندها و نام‌های تجاری نیز با سرمایه‌گذاری سنگین آلمانی‌ها بار دیگر خریداری شدند. تمرکز توسعه‌ی جهانی آنها نیز در آن سال‌ها اروپا و آفریقای جنوبی بود.
در میان تلاش‌های مجدّانه برای بازگشت به بازارهای جهانی، چند پروژه کار آلمانی‌ها را راحت کرد. پروژه‌ی نیروگاه برق ۳۰۰ مگاواتی در سن‌نیکولاس آرژانتین، شبکه‌ی ملی مخابرات در عربستان سعودی و قرارداد تامین فناوری انرژی برای کارخانه‌ی فولاد در رورکلا هند، تعدادی از این پروژه‌های سرنوشت‌ساز بودند. تا سال ۱۹۵۶، کسب‌وکار زیمنس در بخش خارجی حدود ۲۵ درصد از کل درآمد این شرکت را تامین می‌کرد.

ورود به صنایع جدید

در دهه‌ی ۱۹۵۰ و پس از حدود یک قرن فعالیت، مدیران زیمنس مانند همیشه حفظ صنایع سنتی و تلاش برای ورود به بازارهای جدید را در دستور کار خود قرار دادند. به‌هرحال در آن سال‌ها هنوز محدودیت‌های متفقین برای آلمانی‌ها وجود داشت و آنها تنها در چند زمینه‌ی خاص مجوز تحقیقات داشتند. با تمام این محدودیت‌ها، محققان زیمنس در سال ۱۹۵۳ فرآیند مخصوص استفاده از سیلیکون برای کاربردهای نیمه‌هادی را به نام خود ثبت کردند. این کشف بزرگ، انقلابی را در صنعت مهندسی برق ایجاد کرده و ورود به دنیای الکترونیک را آسان کرد.
در سال ۱۹۵۴ و یک سال پیش از برداشته شدن کامل محدودیت‌های متفقین، زیمنس وارد بازار پردازش داده شده بود. بازاری که تا آن زمان در سلطه‌ی شرکت آمریکایی IBM بود. در سال ۱۹۵۷ کامپیوتر دیجیتالی زیمنس با نام 2002 معرفی شد که به نوع جدیدی از ترانزیستور مجهز بود. این پیشرفت‌ها، فناوری‌های اتوماسیون را نیز بهبود دادند و در سال ۱۹۵۸، محصول انقلابی آلمانی‌ها در این حوزه یعنی کنترلر ترانزیستوری SIMATIC معرفی شد.
زیمنس از ابتدای قرن بیستم وارد صنعت لوازم خانگی برقی شده بود. در دهه‌‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ رفاه آلمانی در حال رشد فراوان بود و وسایلی همچون ماشین لباسشویی، یخچال، رادیو و تلویزیون از نشانه‌های این رفاه بودند و در نتیجه، تقاضا برای محصولات زیمنس در این بخش افزایش یافت. در نتیجه‌ی این افزایش تقاضا، مدیران تصمیم گرفتند تا واحدهای تولید لوازم خانگی را از دو زیرمجموعه‌ی بزرگ جدا کرده و شرکتی مستقل با نام Siemens Electrogeräte تاسیس کنند.
در سال‌های بعدی رقابت به شدت افزایش پیدا کرد و ایتالیا و ژاپن با قدرت به بازار آلمان وارد شدند. در این میان بزرگان صنعت آلمان نیز به خرید شرکت‌های کوچکتر مشغول شدند و در نهایت، در سال ۱۹۶۳، دو فعال اصلی این صنعت یعنی بوش و زیمنس تصمیم به همکاری گرفتند و شرکت Bosch-Siemens Hausgeräte را تاسیس کردند.

هولدینگ زیمنس

فرآیندهای توسعه و تمرکز صنایع زیمنس که پس از جنگ جهانی دوم شروع شده بود، در یکم اکتبر سال ۱۹۶۶ نهایی شد. هولدینگ Siemens AG در این روز تشکیل شد و از لحاظ قانونی و سازمانی، زیرمجموعه‌های قبلی شامل زیمنس و هالسکه، زیمنس شوکرتورک و زیمنس-زاینکن-ورکه را به یک شرکت تبدیل کرد.
تاسیس این هولدینگ، واکنش مدیران به تغییرات ساختاری بود. توسعه‌ی فعالیت شرکت‌های زیرمجموعه، نیاز به سرمایه‌گذاری‌های جدید و ورود به بازارهای جدید الکترونیک و کامپیوتر، آلمانی‌ها را به این نتیجه رسانده بود که تمامی بخش‌ها باید تحت مدیریت واحد فعالیت کنند. هدف اصلی، افزایش بهره‌وری و کاهش هزینه‌های سازمانی شرکت بود. البته در قلب این مدیریت جدید، ۶ زیرمجموعه‌ی مستقل بدون هم‌پوشانی فعالیت می‌کردند.
مرکز پرلاش علاوه بر جمع‌آوری مهندسان متعدد زیمنس از واحدهای مختلف، پس از مدتی به مقصدی برای مهندسان و محققان صنعت آی‌تی و فناوری‌های جدید تبدیل شد. بسیاری از پیشرفت‌های زیمنس در توسعه‌ی میکروچیپ‌ها در این مرکز اتفاق افتاده است. یکی از این پیشرفت‌ها که تاثیر زیادی در صنعت مخابرات و ارتباطات داشت، تلفن دیجیتالی بود.

پروژه‌ی مگا

در میانه‌های دهه‌ی ۱۹۸۰، زیمنس نیز مانند دیگر فعالان صنعت نیمه‌هادی‌ها در اروپا، رقابت را به آمریکایی‌ها و ژاپنی‌ها واگذار کردند. به‌همین دلیل آنها با حمایت‌های دولتی و با همکاری فیلیپس تصمیم گرفتند تا در عرض پنج سال به پیشگام صنعت توسعه‌ی تراشه در جهان تبدیل شوند. این پروژه، مگا نام داشت و در سال ۱۹۸۴ با هدف اصلی توسعه‌ی تراشه‌های یک و ۴ مگابیتی شروع شد.

پروژه‌ی مگا یکی از حساس‌ترین پروژه‌های تاریخ زیمنس بود چرا که برخلاف طرح‌های قبلی، بخش‌های تحقیقات، توسعه و تولید به‌صورت موازی با هم کار می‌کردند. در نهایت، نتیجه‌ی مثبتی از این پروژه حاصل نشده و حتی شکست‌های مالی نیز شامل حال زیمنس شد. البته در نگاه بلندمدت، زیمنس توانسته بود برای اولین بار به رقبای بین‌المللی خود برسد و پس از شروع همکاری با توشیبا آلمانی‌ها برای اولین بار در سال ۱۹۸۷ موفق به تولید انبوه تراشه‌های یک مگابیتی شدند. تولید انبوه تراشه‌های ۴ مگابیتی نیز دو سال بعد شروع شد.

سال‌های پایانی قرن بیستم و چالش‌های اساسی

در سال‌های پایانی دهه‌ی ۱۹۸۰، نیاز به یک تغییر اساسی در مدیریت و ساختار زیمنس حس می‌شد. زمینه‌های عملکردی گستردگی بالایی داشتند و برنامه‌ریزی مجدد برای منظم کردن آنها الزامی بود. در آن سال‌ها، کارلهاینتز کاسکه مدیریت شرکت را بر عهده داشت و تغییرات متعددی را در زیرمجموعه‌ها و نحوه‌ی مدیریت آنها اعمال کرد. هدف اصلی تغییرات، فعالیت مستقل واحدهای کوچکتر و چابکی آنها با استفاده‌ی حداکثری از فرآیندهای اتوماسیون بود.

صنعت حافظه‌های کامپیوتری و فناوری کامپیوتر به‌طور کلی، از دهه‌ی ۱۹۵۰ جزو زمینه‌های مورد علاقه‌ی زیمنس بودند. در سال ۱۹۹۰، زیمنس با هدف حضور جدی‌تر در این بازارها، درصد عمده‌ای از سهام شرکت Nixdorf Computer را خریداری کرد. این خرید جدید با واحدهای قبلی شرکت در زمینه‌ی فناوری اطلاعات ترکیب شده و شرکت زیمنس نیکسدورف را تاسیس کرد. در سال ۱۹۹۲، این شرکت به‌طور کامل توسط زیمنس تصاحب شد.البته این خرید و ادغام با چالش‌هایی برای آلمانی‌ها هم همراه بود. نیکسدورف در توسعه‌ی فناوری‌های جدید و هماهنگی با شرکت بزرگتر، مشکلاتی داشت که فرآیند را دشوار و زمان‌بر می‌کرد. به‌ هرحال زیمنس نیکسدورف پس از فراز و نشیب‌های پی در پی در سال ۱۹۹۸ منحل و به واحدی داخلی در زیمنس تبدیل شد. در این میان، کسب‌وکار کامپیوترهای شخصی زیمنس نیز با فوجیتسو تشکیل یک شرکت جدید داده و به‌عنوان بزرگترین شرکت کامپیوتری اروپایی فعالیت خود را ادامه داد.
چالش‌های مدیریتی و راهبردی زیمنس در سال ۱۹۹۷ به اوج خود رسید. مدیر آن زمان این شرکت یعنی هاینریش فون پیرر پیشنهاد برنامه‌ای به نام Ten-Point را برای عبور از این چالش‌ها داده بود. این برنامه برای عبور از بحران‌های متعدد زیمنس، باز هم تغییر ساختار را پیشنهاد می‌داد. بحران‌هایی همچون رکود مالی در آسیاسی شرقی، تاخیر در تحویل کالاها از طریق راه‌آهن، کاهش سود در تجهیزات نیروگاهی، پیامدهای ورود اشتباه به بازار موبایل و سقوط بازار نیمه‌هادی‌ها در آن سال‌ها زیمنس را تحت فشار گذاشته بودند.

برنامه‌ی تن‌پوینت تغییراتی اساسی در عملکرد و فعالیت‌های زیمنس ایجاد کرد. آنها تنها صنایعی که زیمنس در آن رتبه‌ی اول یا دوم را در جهان داشت، حفظ کردند. فعالیت‌های شفاف‌سازی نیز با قدرت زیادی دنبال شدند تا شرکت برای ورود به بازار سهام آمریکا در سال ۲۰۰۱ آماده شود. این برنامه به سرعت به موفقیت رسید و ارزش سهام زیمنس افزایش یافت.
اگرچه ورود به بازار سهام نیویورک یکی از موفقیت‌های کوتاه‌مدت برنامه‌ی تن‌پوینت بود، اما شرایط دشوار فعالیت در این بازار جدید و بی‌علاقگی سرمایه‌گذاران برای ورود به آن، زیمنس را مانند بسیاری از شرکت‌ها مجبور به ترک این بازار کرد. آنها در سال ۲۰۱۴ از بازار بورس نیویورک خارج شدند.
در ژانویه‌ی سال ۲۰۰۵، کلاس کلینفلد مدیریت زیمنس را بر عهده گرفت و امیدواری زیادی به افزایش سوددهی تا بهار ۲۰۰۶ داشت. او زمینه‌های انرژی، زیرساخت و سلامت را زمینه‌هایی امیدوار کننده برای زیمنس می‌دانست. با توجه به این چشم‌انداز، او تمرکز شرکت را روی سه ترند بزرگ جهانی معطوف کرد: هجوم مردم به شهرها، افزایش جمعیت جهانی و تغییرات سنی جوامع و تغییرات جهانی آب و هوا. این زمینه‌ها توسط صنایع اصلی زیمنس یعنی انرژی و محیط زیست، اتوماسیون و زیرساخت عمومی و خصوصی و تجهیزات سلامت و پزشکی پوشش داده شدند.

اجرای برنامه‌های مدیر جدید نیاز به فرآیندهای ادغام و خرید جدید داشت. به‌همین منظور، شرکت USFilter در بخش زیرساخت‌های آبی، Bonus Energy در بخش انرژی‌های تجدیدپذیر، Flender در صنعت و CTI Molecular در بخش فناوری‌های پزشکی خریداری شدند. با این تغییرات، نگاه به بخش نوآوری با در نظر داشتن کمبود منابع طبیعی و تعهد به منابع زیستی، جزو چشم‌اندازهای اصلی زیمنس شد.
یکی از بزرگترین چالش‌های تاریخ زیمنس در سال ۲۰۰۶ و در زمینه‌ی شفاف‌سازی فعالیت‌ها و جرم‌های اداری ایجاد شد. تخلفات گسترده در میان کارمندان و مدیران که برای سال‌ها مخفی بود، در این سال و توسط بازرسان دولتی کشف شد. در جریان این بحران، بسیاری از مدیران رده‌بالای این شرکت جایگزین شدند. مدیران اصلی مجبور شدند تا واحد‌هایی برای نظارت هرچه بیشتر بر عملکرد مدیران و کارمندان تاسیس کنند. واحد‌هایی که به‌صورت مستقیم به هیئت مدیره گزارش می‌دادند. همین همکاری مدیران با مقامات مسئول آمریکایی و آلمانی، جریمه‌های آنها را کاهش داد اما باز هم در رقم بالای ۱.۲ میلیارد یورو باقی ماند.

سال‌های اخیر و وضعیت کنونی برند زیمنس

خرید و ادغام‌های صورت گرفته در ابتدای قرن ۲۱، زیمنس را به پیشگامی در انقلاب دیجیتال جهان تبدیل کرده است. یکی از مهم‌ترین خریدها در این زیمنه، شرکت UGS بوده است. این شرکت آمریکایی، ظرفیت‌های بخش اتوماسیون صنعتی زیمنس را بیش از پیش افزایش داد. این شرکت به‌صورت زیرمجموعه‌ای از واحد آمریکایی زیمنس و با نام UGS PLM Software به کار خود ادامه می‌دهد. با ورود این زیرمجموعه‌ی جدید، زیمنس امروز توانایی عرضه‌ی سخت‌افزار، نرم‌افزار و پیشتیبانی فنی برای اداره‌ی یک کارخانه‌ی کاملا دیجیتال را دارد.

خریدهای مهم بعدی نیز در سال‌های بعد اتفاق افتادند. LMS تولیدکننده‌ی راهکارهای نرم‌افزارهای مکانیکی، CD-adapco شرکت نرم‌افزارهای شبیه‌ساز مکانیک سیالات و Mentor Graphics تولیدکننده‌ی نرم‌افزارهای طراحی نیمه‌هادی‌ها درچند سال اخیر به زیمنس اضافه شده‌اند. در واقع در ۱۰ سال گذشته زیمنس حدود ۱۰ میلیارد دلار برای تصاحب شرکت‌های جدید و پیشگامی در صنعت کارخانه‌های دیجیتال، هزینه کرده است.
فعالیت جدی‌تر در حوزه‌ی محیط زیست و انرژی‌های تجدیدپذیر نیز از سال ۲۰۰۸ رسمی شد. افزایش بهره‌وری انرژی و استفاده از فناوری برای حفظ محیط زیست خصوصا در تصفیه‌ی آب و هوا، مثال‌هایی از این حوزه‌ی فعالیت شرکت آلمانی هستند. مدیرعامل آن زمان زیمنس یعنی پیتر لوشر توجه ویژه‌ای به این زمینه داشت و ادعا می‌کرد که زیمنس یکی از پیشگامان این صنعت است.
ادعاهای لوشر صحیح بود. آنها تا پیش از سال ۲۰۰۷ حدود ۱۷ میلیارد دلار یورو در این بخش درآمد داشتند که حدود یک چهارم درآمد کل شرکت بود. محصولات و راهکارهای این شرکت، در مجموع به حذف ۱۱۳ میلیون تن کربن دی‌اکسید برای مشتریان آنها انجامید. تا سال ۲۰۱۴، در آمد این بخش به ۲۹.۹ میلیارد یورو و صرفه‌جویی در تولید کربن دی‌اکسید به ۳۱۷ میلیون تن رسیده بود. در دو سال بعدی این رقم‌ها به ۳۶ میلیارد یورو و ۵۲۱ میلیون تن رسیدند. این بخش از تجارت به‌حدی پرسود و مفید بوده که مدیرعامل کنونی زیمنس یعنی جو کایزر در سال ۲۰۱۵ آن را نه‌تنها مفید بلکه سودآور نیز خواند.

جو کایزر در سال ۲۰۱۳ از سمت مدیر مالی زیمنس به مدیرعاملی رسید. او با همکارانش در تیم مدیریتی تصمیم گرفت تا چشم‌انداز بلندمدت جدید برای شرکت ترسیم کند. این مفهوم شرکتی جدید با نام Vision 2020 معرفی شد. زمینه‌های اصلی تمرکز این طرح، صنایع برق، اتوماسیون و دیجیتال است. از بخش‌های کلی این برنامه می‌توان به افزایش سودآوری تا سال ۲۰۲۰، افزایش علاقه‌مندی و مشارکت کارمندان با اهدای پاداش‌های سهامی، کاهش هزینه‌ها و موارد مشابه را مثال شد.
مدیرعامل جدید زیمنس در این برنامه، هدف و چشم‌انداز آتی شرکت را به‌خوبی مشخص کرد و در سال مالی ۲۰۱۶، یکی از پرسودترین سال‌های مالی زیمنس ثبت شد. در این میان خرید شرکت Gamesa نیز به توسعه‌ی هرچه بیشتر زیمنس در زمینه‌های فعالیت کمک کرد.
یکی از اهداف اصلی این برنامه‌ی جدید، رشد در بازارهای جذاب و آینده‌دار است. به همین دلیل آنها در سال ۲۰۱۴ برای خرید تجارت رولز رویس در توربین‌های گازی کمپرسورها، بیش از ۹۵۰ میلیون دلار سرمایه‌گذاری کردند. این سرمایه‌گذاری با هدف ورود و حضور جدی در صنعت رو‌به‌رشد نفت و گاز انجام شد. هدف بعدی در این زمینه، شرکت آمریکایی Dresser-Rand بود که آلمانی‌ها با خرید سهام آن، پیشگام صنعت کمپرسور در جهان را در اختیار گرفتند. تغییرات گفته شده در بخش انرژی،‌ باعث شد تا این زیرمجموعه‌ی مستقل به مدیریت لیزا دیویس به‌طور کامل در آمریکا مستقر شود.
زیمنس در سال‌های اخیر برای حمایت از فعالیت‌های استارتاپی در داخل و خارج از کشور نیز برنامه‌هایی داشته است. شروع این فعالیت‌ها از سال ۲۰۱۵ و با دستور مستقیم مدیرعامل به مدیر فنی شرکت بود. واحد جدیدی که طی این برنامه تاسیس شد، Innovation AG نام دارد که زیرساخت‌‌ها و منابع لازم را برای پرورش ایده‌ها وفعالیت‌های کسب‌وکاری فراهم می‌کند. این واحد با سرمایه‌ی ۱۰۰ میلیون یورویی تاسیس شد.

سرانجام در سال ۲۰۱۶ تمامی واحدهای نوآوری و ایده‌پردازی زیمنس تحت نام next47 متحد شدند. عدد ۴۷ در این نام، نشان‌دهنده‌ی سال ۱۸۴۷ یعنی سال تاسیس زیمنس است. عبارت Next نیز به‌معنای تمرکز این واحد برای ارائه‌ی نوآوری‌های انقلابی و پیشگام نسل بعدی است. نکته‌ی قابل توجه این که زیمنس در سال‌های اخیر با همکاری موستانگ به صنعت خودروهای خودران نیز وارد شده است.
زیمنس در حال حاضر در ۴ حوزه‌ی اصلی انرژی، صنعت، سلامت و زیرساخت فعالیت می‌کند. این شرکت در سرتاسر جهان حدود ۳۷۲ هزار کارمند دارد و آخرین آمار درآمدی آنها، حدود ۸۳ میلیارد یورو در سال ۲۰۱۷ بوده است. برند زیمنس در حال حاضر در رتبه‌ی ۴۸ برترین برندهای وبسایت فوربز قرار داشته و ارزشی برابر با ۱۲.۸ میلیارد دلار دارد. شعار سازمانی برند زیمنس در حال حاضر Ingenuity for Life است.



09177755652