چرا برند خارجی نسبت به همتای ایرانی خود فروش بیشتری در ایران دارد؟
به نظر من بیانصافی است که بخواهیم همه کاسه کوزهها را سر مصرفکننده بیگناه خرد کنیم. بعضی مواقع برخی با خطدهی آگاهانه و برخی مواقع با ناآگاهی باعث میشوند سبک زندگی غلط بر جامعه حاکم شود و کمکم فرهنگ اصیل خودمان را از یاد ببریم.
صحبت از مصرف بیرویه کالاهای وارداتی است. قصد دارم اینجا به روی دیگر سکه توجه کنم. روی دیگر که کمتر مورد توجه قرار گرفته و در ایجاد سبک زندگی، پشت سر مصرفکننده نهایی پنهان مانده است. ایجاد تغییر در سبک زندگی موضوعی است که تنها یک عامل ندارد بلکه عوامل متعددی باعث میشوند به جای اینکه مربا یا ترشی یا حتی میوه ایرانی به خانهمان راه پیدا کنند محصولات خارجی آن هم از بیکیفیتترینشان وارد شود.جای افسوس دارد که فرهنگ و سبک زندگی نازنینمان در حال از بین رفتن است و خیلی ساده از کنارش گذر میکنیم. حواسمان باشد که خیلی چیزهای به ظاهر ساده ما را از اصالتمان دور میکند و متأسفانه ما در پز استفاده محصولات برند و خارجی در خواب و رؤیا هستیم.
قفسههایی که چشمک میزند
در یکی از همین روزهای خدا برای خرید چند قلم کالا به یکی از فروشگاههای محل رفتم. قفسهها را که نگاه میکردم و به دنبال کالای مورد نظر میگشتم در نگاه اول فقط اجناس خارجی و وارداتی را میدیدم. به خودم زحمت دادم و گشت و گذارم را بیشتر کردم تا در یکی از همین قفسهها و در دورترین نقطه بالاخره توانستم کالای مورد نظرم را پیدا کنم. ناگفته نماند موقع حساب و کتاب هم که شد فروشنده کلی غر زد که «ای آقا این چیه که برداشتی، ایرانیه اصلاً کیفیت خارجیها رو نداره، پیشنهاد میدم برید از فلان مارک بردارید، حرف نداره.»این دیالوگهای ساده ولی تأثیرگذار را شاید خیلی از ما شنیده باشیم. خیلی از ما وارد برخی از مغازهها که میشویم قفسههای پر از اجناس خارجی و وابستگی اقتصادی را میبینیم و اصلاً برندهای ایرانی جلوی چشم خریدار نیست. با این تفاسیر چگونه میتوان انتظار داشت مصرفکننده ایرانی سبد خریدش را از محصولات ایرانی تشکیل بدهد و به تبع آن سبک زندگیاش تغییر نکند و رنگ و بوی غربی به خود نگیرد.
اینجاست که باید در معادله سبک زندگی جایگاه ویژهای برای فروشندگان و به عبارتی دیگر برای بازار تعریف کرد. بازار با اجناسی که به مصرفکننده تحمیل میکند میتواند سطح توقعات او را تعریف کند و در نگاه کلانتر میتواند سبک زندگی و تفکرات مصرفکننده را به هر شکل که میخواهد شکل دهد. نباید فراموش کنیم که بازار یکی از مهمترین نهادهای مؤثر در فرهنگ و سبک زندگی و مدل زیستن انسانها است. گاهی تغییر در ویترینها و اجناس عرضه شده در مغازههای یک منطقه، میتواند در یک دوره زمانی، سبک رفتار و مدل زندگی ساکنان آن منطقه را تغییر دهد. اخیراً از نزدیک میتوان اثر تأسیس فروشگاههای بزرگ یا به اصطلاح امروزی، هایپرها و مالهای تجاری مبتنی بر برندهای عمدتاً خارجی و اجناس وارداتی را در زندگی مردم و عادات خرید و رفتار اقتصادی و مهمتر از همه، تغییر فرهنگی مشاهده کرد. بنابراین با توجه به نقش پررنگ و بااهمیت بازار در حمایت از تولیدات داخلی میتوان به جایگاه مهم آن در پاسداری از سبک زندگی ایرانی – اسلامی اشاره کرد. فروشنده ایرانی باید به خاطر فرهنگ و هویت خود با افتخار اجناس باکیفیت ایرانی را به خریداران معرفی کند و آنها ترغیب کند که از اجناس ایرانی که متناسب با ساختار فرهنگی ما تهیه شده است استفاده کنند، در حالی که عملاً این طور نیست و این افتخار نصیب برندها و مارکهای خارجی میشود!
غوطهور در میان برندها
اینکه الان چه لباسی را خریداری کردیم یا اینکه حتی جورابمان برای کدام برند است ناخواسته شده بخشی از زندگی و حرفهایی که میان هر کدام از ما رد و بدل میشود. اینجا قصد ندارم به دفاع از برخی محصولات بیکیفیت داخلی بپردازم، نه، مسلماً هستند بسیاری از تولیدات داخلی که سطح توقع مشتری ایرانی را در هر قشر از جامعه تأمین نمیکند و این قابل انکار نیست. اما این موضوع که بخواهیم هر نیاز خود را حتی ناچیزترین و بیاهمیتترین آن را در میان برندهای باهویت و بیهویت خارجی جستوجو کنیم قابل حمایت نیست. البته یک مقداری از این تمایل و گرایش مردم به این خریدها همان فروشندگانی هستند که سود بیشتر خود را در میان برندها پنهان کردهاند و گاهی چنان مظلومانه وانمود میکنند که برای دلسوزی مشتری اجناس خارجی را پیشنهاد میدهند که خریدار بنده خدا هم ناگزیر قبول میکند. در این میان راحتطلبی و نبود مدیریت بازار باعث شده که مردم فقط مصرفکننده صرف شدهاند. اکنون با وجود تهیه بسیاری از مواد غذایی از مغازهها یا غذا بیرونبرها و فستفودها، در کنار وجود جاروبرقی، ماشین لباسشویی و… برای انجام امور خانه، باز بسیاری از زنان از کمبود وقت و توان در جهت انجام کارها گله دارند. بحث آسیبشناسی فرهنگ غربی و اثرات آن در زندگی روزمره ما نیست، اما قصد بیان این نکته را داریم که سبک زندگی غربی، که بر اساس ایجاد راحتی و کاهش زمان انجام امور در زندگی ما رخنه کرده است، بسیاری از مسائل ما را تحت تأثیر قرار میدهد.بازار و فروشنده خود را تافته جدا بافته از جامعه تلقی میکنند و به اهمیت نقش خود واقف نیستند یا اینکه تمایلی ندارند از سودهای آنچنانی خود بگذرند به این دلیل که هویت ایرانی پایدار باشد. گاهی اوقات بد نیست سری به بازار بزنیم و ببینیم چه کالاهایی از چه کشورهایی انبار ما را پر کرده است بدون آنکه به تأثیرات مخرب آن آگاه باشیم. واردات بیرویه کالاهای بیکیفیت خارجی گذشته از آسیبهایی که به بدنه اقتصاد و تولید ملی میزند باعث میگردد جوان ایرانی بیکار در کوچه پس کوچهها پرسه بزند، پس آسیب جدیتری را به جامعه وارد میکند و آن عبارت از تغییر بنیان فرهنگی جامعه و رواج سبک زندگی غربی است.
خوب است خیلی هم خوب است برند باز باشیم به شرط آنکه تولیدکننده ایرانی برای ما برند ایرانی ایجاد کند؛ برندی که محصولاتش در ایران تولید شود نه در چین یا کشور دیگری و دغدغه تولیدکننده و فروشنده نیز هویت و اصالت فرهنگ ایرانی باشد.