فواید و ضرورت برندینگ (Branding) چیست؟
برندینگ (Branding) درسازمان های موفق؛ این روزها دیگر به عنوان یک امر تشریفاتی محسوب نمی شود و ضرورت ایجاد و مدیریت آن بر بسیاری از مدیران آنها نیز پوشیده نیست، یک برند، اولین و احتمالاً بزرگترین توصیف و یا «ظاهر» یک محصول، یک خدمت یا یک سازمان است، تمام برندها، معمولاً تصویری را تداعی می کنند؛ چه فرهنگی، چه زبانی، و یا شخصی!
نام تجاری یا برند باید با دقت انتخاب شوند؛ زیرا اطلاعات مهمی را به سهام داران یا ذی نفعان انتقال می دهد، این موضوع به ویژه در مورد برندهایی که قصد دارند فرای مرزهای جغرافیایی و فرهنگی بروند، بیشتر اهمیت پیدا می کند.
از ترکیب تعاریف متعدد ارائه شده برای برند در نهایت میتوان گفت که برند نشانه و نماد سازمان است که در ارتباط بیرونی با مشتریان آن قرار گرفته و بیانگر اهداف، برنامهها و رفتار اخلاقی و اجرایی سازمان است. در واقع برند یا نام تجاری تنها یک نام یا نماد گرافیکی(Logo) نبوده و تمامی فعالیتهای سازمان در تمامی سطوح مختلف را در برمیگیرد و نهایتا در قالب یک نام تجاری یا Trademark عرضه میگردد. به بیانی دیگر تمام آنچه که در ذهن مدیران سازمان، کارکنان، شرکا و در نهایت مشتریان شکل میگیرد، در تعامل با یکدیگر تشکیلدهنده برند سازمان بوده و در ذهن و ضمیر مشتریان جای میگیرد. باید بدانیم که امروز ارزش برند برخی از معروفترین شرکتهای بینالمللی به میلیاردها دلار میرسد، این ارزش با شعار و تبلیغ توخالی به دست نیامده، بلکه حاصل ارائه خدمات و محصولات با کیفیت و ارزش گذاری معقول و ثبات در حفظ سطح خدمات، نوآوریها و عمل به خواست مشتریان است.
داشتن یک برند قوی کمکی است به شرکت تا خود ر ا در بازار متمایز نشان دهد و توانایی ارضای نیازهای مشتریان را به صورت منحصر به فرد داشته باشد.
برند اساساً تعهد فروشنده در به انجام رساندن مجموعه ی خاصی از مزایا، ویژگیها و خدمات به خریداران و حتی ذینفعان سازمان است.
به طور خلاصه، حسی که برند به مصرف کننده میدهد، باعث میگردد ادراکات و تجارب او از محصول تغییر کند، به این دلیل است که بسته به هویت برند یا ویژگیهایی که به برند منتسب میشود، به صورتهایی مختلف از سوی افراد یا سازمانها ارزیابی میشود.
تجربه ای که مصرف کننده با انتخاب در مصرف برندی خاص دریافت میکند، مزایای کاربردی و نمادینی است که در ادبیات تجربی و تئوریکی بر این دو نوع مطلوبیت، تاکید شده است!
نتیجه حاصل از مطالعه برندهای موفق حاکی از آن است که در بیشتر موارد، روند شکل گیری برندها بر این منوال بوده که در ابتدا فعالیتشان را از سطح ملی آغاز کرده و پس از جلب اعتماد شهروندان و مشتریان بومی، با بهرهگیری از تکنیکها و روش های نوین بازاریابی هویت واقعی خویش را به جهانیان شناساندهاند
اگر بخواهیم ارزش برند سازی و تاثیر آن را در خدمات سازمان را بر شماریم، باید اینگونه نگاه بکنیم که، خدمات سازمان آن چیزی است که در سازمان طراحی و نهایتا توسط کارمندان آن ارائه میگردد، حال آنکه برند آن چیزی است که مشتری اقدام به خرید و پرداخت بهای آن مینماید. روشن است که این به معنای امکان پرداخت هزینههای بالاتری از ارزش واقعی خدمات در قبال دریافت احساس بهتر از طریق در اختیار داشتن برندی معتبرتر توسط مشتری است. به عبارت دیگر برند ارزش افزوده سرویس ارائه شده به مشتری در مقابل قیمت واقعی آن است.
فواید برندسازی برای یک سازمان:
- برندسازی در سازمان موجب افزایش میزان وفاداری مشتریان به سازمان میگردد.
- داشتن برند قوی به شکل موثری به موفقیت فرآیندهای بازاریابی و فروش سازمان، کمک می کند.
- برند موجب افزایش مضاعف اعتبار سازمان در بازار میگردد.
- تولید ثروت و درآمد بیشتر، نتیجه مستقیم ایجاد برند قوی و مدیریت صحیح آن میباشد.
- امروزه آگاهانه یا ناآگاهانه مهمترین دلیل انتخاب یک سازمان درک (تصویر ذهنی) مشتری از برند آن سازمان میباشد.
- داشتن برند قوی و معتبر موجب افزایش وفاداری مشتریان می شود.
- برند مستحکم با جلب احساسات و عواطف مشتریان سازمان، آنها را در تنگناهای اقتصادی و فنی در کنار سازمان نگاه میدارد.
- برند قدرتمند به توسعه فعالیتهای سازمان هدف بخشیده و الهام بخش کارکنان سازمان خواهد بود. به عبارت دیگر سرمایه گذاری در ایجاد و توسعه برند سازمان به طور غیرمستقیم از طریق افزایش نوآوریها در سازمان موجب افزایش درآمدهای آن، خصوصا در شرایطی همچون شرایط اشباع بازار که نوآوری تنها راه بقا در آن است، میگردد.