فروش برند آماده/نکته هایی کاربردی برای کسانی که به کار زیاد اعتیاد دارند

تاریخ : 1348/11/10 نویسنده :admin3 بازدیدها : 633 موضوع : مقالات برند





اعتیاد کار فقط به ساعت‌های طولانی کار در دفتر یا تا پاسی از شب کارکردن مربوط نیست. اعتیاد کار ناتوانی در متوقف‌کردن وسواس دربارۀ کار یا اجبار به کار است؛ درست هنگامی‌که قبول کرده‌اید وقت خود را در جایی دیگر، مثلاً با خانواده سپری کنید.
این رفتار اجباری تأثیر چشمگیری بر خواب و حافظه می‌گذارد و سبب به‌وجودآمدن مشکلات گوارشی می‌شود و افزایش احتمال بروز مشکلات قلبی و دیابت نوع ۲ و کاهش توسعه فردی را نیز به‌همراه دارد.

نحوۀ مدیریت اعتیاد کار 

اعتیاد کار عناوین متعددی را شامل می‌شود؛ مانند سخت کار‌کردن و به زور کار‌کردن و مواردی از‌این‌دست. کارآفرینان ساعات طولانی کار را مانند نشان‌های افتخاری خود می‌دانند؛ حتی اگر باعث شود زیر چشمشان از خستگی کبود شود و دچار نوسانات ناشی از استرس شوند.
بیشتر کارفرمایان به‌دنبال چنین افرادی هستند که تعطیلات آخر هفته و استراحت شبشان را قربانی می‌کنند و حاضرند هر کاری لازم است برای دستیابی به شکوه و افتخار خود انجام دهند.
به‌نظر می‌رسد آن‌ها قدرت فوق‌بشری دارند و به‌طوردائم ‌آماده‌اند در انجام کار، اولین نفر باشند و در ترک کار، آخرین نفر. بااین‌حال، بسیاری از اوقات روابط شخصی و خودمراقبتی و ورزش بهعنوان بخش‌های لازم از زندگی سالم و متوازن اثبات شده که بهای این دستاوردها است.
آنچه ممکن است به‌عنوان اخلاق کاری تحسین‌برانگیز به‌نظر برسد، می‌تواند نام دیگری هم داشته باشد: اعتیاد کار. اگرچه تحقیقات زیادی در‌این‌زمینه انجام نشده است، اکثر کارشناسان قبول دارند بین ۱۰ تا ۲۵ درصد از بزرگ‌سالان ایالات متحده درمعرض اعتیاد کار قرار دارند.

تعریف غیرمستند

نام اعتیاد کار به‌عنوان نوعی بیماری روانی در ویرایش پنجم راهنمای تشخیص بیماری‌های روانی و سلامت روان ذکر نشده است. تعریف این پدیده دشوار است و تشخیص آن دشوارتر. اواخر دهۀ ۱۹۶۰، وین اویتس، روان‌شناس نام‌آشنا، اصطلاح اعتیاد کار را مطرح کرد؛ درحالی‌كه خودش را هم معتاد به کار تشخیص داده بود. به‌تعبیر اوتیس، اعتیاد کار «اجبار یا نیاز مهارنشدنی به کار بی‌وقفه» است.
تعریف معتاد به کار درمقابل شخصی است که اخلاق کاری فوق‌العاده‌ای دارد؛ مثلاً کارآفرینی فداکار که سعی می‌کند اولین کسب‌وکارش را راه‌اندازی کند که قطعاً کار ساده‌ای نیست. اکثر کارشناسان قبول دارند این موضوع با طرز فکر شما دربارۀ کار ارتباط دارد.
کارآفرین اغلب باید در مراحل اولیۀ شروع کسب‌و‌کارش ساعت‌های طولانی کار کند؛ اما اگر بتواند همان‌قدر هم برای استراحتش وقت بگذارد، به‌احتمال زیاد علائم اعتیاد کار طولانی‌مدت را تجربه نخواهد کرد.
برعکس، کارآفرینی که ساعت‌های طولانی کار می‌کند و هنوزهم از انجام‌ندادن کار بیشتر احساس تقصیر می‌کند و اغلب در بحث‌های عادی از کار سخن می‌گوید و با وسواس ایمیل‌های کاری را بررسی می‌کند، ممکن است به مراقبت بیشتری نیاز داشته باشد.

پیامدها 

هرچه تعریف کنیم، نتایج وسواس ناسالم کاری عواقب طولانی‌مدت بسیار جدی به‌همراه دارد. خواب کم و مشکلات گوارشی و حافظه موجب نوشیدن بیش‌از‌حد می‌شود و احتمال ابتلا به دیابت نوع ۲ را افزایش می‌دهد که به‌عنوان عوارض جانبی از آن یاد شده است. اعتیاد کار اغلب در افرادی تجلی پیدا می‌کند که تلاش می‌کنند انتظارات خود را برآورده سازند.
آنان نفس خود را برپایۀ متزلزل تأیید و حمایت اجتماعی و هم‌سالان قرار می‌دهند و در تلاش برای نمایندگی به‌عنوان رهبر، غالباً به این باور می‌رسند که نه‌تنها بهترین افراد برای انجام کار هستند؛ بلکه تنها افراد برای انجام کار محسوب می‌شوند.
ممکن است وسواس کاری کارآمدترین مورد فهرست باشد؛ اما تحقیقات نشان می‌دهد خستگی طولانی‌مدت مغز و بدن در طول زمان به کاهش سطح بهره‌وری منجر می‌شود. ممکن است کسانی که برای به‌دست‌آوردن پول بیشتر بیش‌از‌حد کار می‌کنند، احساس بی‌کفایتی و درنهایت بیزاری کنند که این امر به وجود محیط کاری ناسالم و حتی سمّی منجر ‌می‌شود. شخص معتاد به کار قربانی خواست خودش می‌شود و موضوع اینجا هم تحسین است و هم هم‌دردی.

مدیریت اعتیاد کار

اگر می‌خواهید از فرصت‌های تجدید قوا استقبال و روی آن‌ها سرمایه‌گذاری کنید یا هنگام تعطیلات هم خواب کار را می‌بینید و شب‌های زیادی را به‌دلیل وسواس دربارۀ مسائل جزئی مربوط به کار دچار بی‌خوابی می‌شوید، ممکن است به خودارزیابی نیاز داشته باشید؛ پس چندین تغییر جدی در زندگی‌تان لحاظ کنید.

 ۱٫ خودوارسی کنید

مغز و بدن خود را برای علائم خستگی و محرومیت اسکن کنید. اگر مشکلی دارید، با یکی از دوستان یا اقوام معتمدتان در میان بگذارید. ممکن است آن‌ها برای ارزیابی بی‌طرفانه بهترین گزینه باشند.

 ۲٫ با همسرتان حرف بزنید

اعتیاد کار خطر طلاق را دوچندان می‌کند. اگر هر دوِ شما متوجه چنین مشکلی شدید، با همدیگر صحبت و نیازهای برآورده‌نشده‌تان را برطرف کنید. توازن کار و زندگی سالم را از دیدگاه همسرتان ترسیم و آن را با معیار‌های خود مقایسه کنید.

 ۳٫ زمان‌هایی را یادداشت کنید که به‌طور وسواس‌گونه به کار فکر می‌کنید؛ به‌ویژه در مواقع برنامه‌ریزی برای استراحت آن‌ها را پیگیری کنید

برای رسیدگی به مسائل اساسی که می‌تواند در عادت‌های کاری شما مؤثر باشد، به‌دنبال کمک حرفه‌ای باشید. همچنین، عضویت در گروه پشتیبانی، مانند گروه گمنام معتادان به کار را در نظر بگیرید.

 ۴٫ وقتی در خانه هستید، لپ‌تاپ و تلفن‌همراهتان را کنار بگذارید

اگر نوع کار شما اجازه نمی‌دهد طولانی‌مدت ارتباطتان را قطع کنید، زمان‌هایی را در نظر بگیرید که مزاحمتان نشوند. درصورت لزوم، نام یکی از همکاران را برای تماس تلفنی و ایمیل در آن مواقع ثبت کنید.

 ۵٫ اوقات بیکاری‌تان را یادداشت کنید

به‌عنوان مثال، وقتی می‌توانید در بازی مدرسۀ کودکتان شرکت کنید یا آخر هفته را درکنار دوستان در دریاچه بگذرانید.

هفت نشانه که از اعتیادتان به آرزوطلبی خبر می‌دهد 

همۀ ما آرزویی داریم که ممکن است شامل توازن سالم گرسنگی و فروتنی یا پشتکار و دیدگاهمان باشد. آرزوطلبی‌های ما ممکن است شدید باشد و باعث شود به رؤیاهایمان به قیمت رفاه خود و دیگران چنگ بزنیم و بیشتروبیشتر درمعرض اعتیاد به آرزوطلبی قرار بگیریم.
چگونه می‌توانیم تعیین کنیم آرزوطلبی ما مفید است یا مضر؟ چگونه می‌توانیم اعتیاد به آرزوطلبی را تشخیص دهیم؟ به‌عنوان کسی که شخصاً با اعتیاد به آرزوطلبی دست‌و‌پنجه نرم و به افراد زیادی کمک کرده است در این مسیر حرکت کنند، هفت نشانۀ اعتیاد به آرزوطلبی را شناسایی کرده‌ام:

 ۱٫ رؤیاهای باشکوه

به‌عنوان فردی معتاد به آرزوطلبی، خیال‌پردازی‌های مفصلی از پایان‌های شگفت‌انگیز و شاد را تصور می‌کنیم که برای رسیدن به آن می‌کوشیم و خودمان را در حالی مجسم می‌کنیم که از زندگی عاری از ناامنی، آسیب‌پذیری، غصه و ترس لذت می‌بریم.

 ۲٫ حال را تحریم و آینده را تکریم می‌کنیم

واقعیت موجود سایه‌ای خاکستری‌رنگ است و هرگز نمی‌تواند با آیندۀ ثابت و خارق‌العاده‌ای مقایسه شود که در رؤیاهایمان به تصویر کشیده شده است. به‌همین‌ترتیب، ما معتادان آرزوطلبی لحظۀ فعلی را به‌عنوان اتاق‌انتظاری برای تحمل می‌بینیم و مرتباً به گذشته با تحقیر نگاه می‌کنیم و چشمانمان را به آنچه می‌دوزیم که از آینده می‌رسد.

 ۳٫ سرعت دیوانه‌وار

معتادان آرزوطلبی در انتخاب بین «کار آسان» یا «سریع و خشن»، همیشه سریع و خشن را انتخاب می‌کنند. ما همیشه درگیر عجله، بی‌صبری درمقابل دیگران، رنجش از انحرافات و… هستیم.

 ۴٫ اضطراب و افسردگی

معتادان به آرزوطلبی می‌خواهند خود را از ناامنی و آسیب‌پذیری رها کنند. هنگامی‌که زندگی ما را با اهداف ناپایدار، گیجی، سستی، خطا و شکست مواجه می‌کند، معتادان به آرزوطلبی عصبی و هراسان می‌شوند و هرروز با جدیت و شدت با آن مقابله می‌کنند. اگرچه پیروزی گاه‌و‌بیگاه ممکن است روحیۀ ما را تقویت کند، همۀ ما خیلی زود به ناامیدی، سرخوردگی، عذاب و تاریکی دچار می‌شویم.

 ۵٫ شایستگی و حسادت

ما معتادان آرزوطلبی با جسارت برنامه‌های روزانۀ خود را اعلام می‌كنیم و انتظار داریم دیگران از این امر دفاع كنند. وقتی رقبا پیشرفت می‌کنند، به آن‌ها حسادت می‌کنیم و زندگی خودمان را با تحقیر می‌بینیم و از دستاوردهای پیشینمان متنفر می‌شویم.

 ۶٫ به‌سختی آرام می‌گیریم و از خوشی‌های ساده لذت نمی‌بریم

ما معتادان به آرزوطلبی به‌سختی آرام می‌گیریم و ساعات برنامه‌ریزی‌نشده ما را عصبی می‌کند. روزهای بی‌سر‌و‌ته باعث وحشت ما می‌شوند و لذت‌بردن از خوشی‌های ساده را چالش‌برانگیز می‌پنداریم. اگر به عقب‌نشینی ناگزیر شویم، ترجیح می‌دهیم این کار را ازطریق فعالیت‌های رقابتی یا سرگرمی‌های سنجش‌پذیر انجام دهیم.

۷٫ نظرات دیگران را طبقه‌بندی و برآورد می‌کنیم

ما معتادان آررزوطلبی برای تحقق‌بخشیدن به رؤیاهای خود، به‌طور محرمانه مشخص می‌كنیم در میان خانواده، دوستان، اعضای جامعه و همكارانمان چه کسی می‌تواند به ما در رسیدن به اهدافمان کمک کند. ما تعامل با این افراد را درمقایسه‌با کسانی در اولویت قرار می‌دهیم که پیشرفتمان را نمی‌بینند.
بعد از خواندن این فهرست، بعضی از ما ممکن است احساس غریبی داشته باشیم که وجود درونی‌مان متناسب با اعتیاد به آرزوطلبی است. اگر این تشخیص را نادیده بگیریم و طبق روال معمول به کار خود ادامه دهیم، خطر آسیب به دیگران و خودمان را ایجاد می‌کنیم. اعتیاد به آرزوطلبی به بدن ما صدمه می‌زند و استرس همیشگی و جنگ‌و‌گریز شریان‌ها را ضخیم و اعصاب ما را خُرد می‌کند و خطر حملۀ قلبی یا سکتۀ مغزی را به‌طرز چشمگیری افزایش می‌دهد.
هرچه انگیزۀ ما برای رسیدن به موفقیت بیشتر باشد، با آمادگی بیشتری می‌توانیم کسانی را رها کنیم که جرئت می‌کنند رؤیاهای ما را خراب کنند. همچنین، اعتیاد به آرزوطلبی می‌تواند صمیمانه‌ترین روابط ما را تحت‌تأثیر قرار دهد.
همکاران به رقیب ما تبدیل و خانواده و دوستان برایمان بی‌ارزش می‌شوند. به‌خاطر رؤیاهایمان گوش‌های خود را ناشنوا می‌کنیم و پل‌ها را می‌سوزانیم. با‌این‌حال مانند هر اعتیادی، بهبودی ممکن است.

 مرحلۀ اول:  در درمان اعتیاد کار آرامش خودتان را حفظ کنید

هرروز فرصت‌ها را برای کاهش تنش‌ها شناسایی کنیم. بین ایمیل و تماس و جلسات چند نفس عمیق بکشیم. با سرعت کمتر و دقت بیشتر می‌توانیم با فهرست کارهایی مقابله کنیم که باید انجام دهیم. ما فقط این کار را برای استراحت انجام می‌دهیم.

 مرحلۀ دوم: لذت ببرید

از خوشی‌های ساده لذت ببرید. برای مثال، خود را به بستنی میهمان کنید، بیرون بروید، به ذهنتان اجازه دهید آرام بگیرد و بدنتان استراحت کند. این کار باعث تجدیدقوا می‌شود و حتی ممکن است هنگام بازگشت به فعالیت بلندپروازانۀ خود، بهره‌وری را بهبود بخشد.

 مرحلۀ سوم: تشکر کنید

هرروز وقت خود را معطوف خواسته‌هایتان نکنید؛ بلکه معطوف کارهایی کنید که در‌حال‌حاضر از انجامشان لذت می‌برید. اگر از انجام کاری احساس خوبی به شما دست می‌دهد، تشکر کوچکی کنید. بیان قدردانی از نعمات در زندگی به ما یادآوری می‌کند در بحبوحۀ تلاش و کوشش از نعمت‌های زیادی بهره‌مند هستیم.

 مرحلۀ چهارم: برای مقابله با اعتیاد کار زمانتان را به دیگران اختصاص دهید

افرادی را شناسایی کنید که از عشق و توجه شما قدردانی می‌کنند؛ از اعضای خانواده گرفته تا دوستان و حیوان خانوادگی. حتی اگر باعث ناراحتی شما می‌شود، وقت خود را به این افراد اختصاص دهید. به آن‌ها و خودتان ثابت کنید این روابط برایتان مهم است.

 مرحلۀ پنجم: از نو رؤیاپردازی کنید

ما معتادان به آرزوطلبی رؤیای هرچیزی را داریم. این اهداف را در نظر بگیرید و آن‌ها را به‌تدریج کوچک‌تر کنید. اهدافی را ایجاد کنید که بدون نیاز به قربانی‌کردن بدن و قلب و روح خود به شما امکان پیشرفت و رسیدن به آن‌ها را بدهد.
به‌عنوان افراد رؤیاپرداز که به رؤیاهایشان دست می‌یابند، به ما هدیه‌ای باورنکردنی داده شده است. آرزوطلبی ما را وادار می‌کند دیگران را فقط از دور نگاه کنیم. با‌این‌حال، آرزوی بزرگ مسئولیت بزرگ نیزبه‌همراه دارد.
اگر اجازه دهیم آتش جاه‌طلبی‌های ما فراتر از کنترل باشد، ممکن است به دیگران و حتی خودمان هم آسیب برسانیم. با یادگیری نکاتی ازقبیل حفظ‌ آرامش‌، لذت‌بردن، تشکر‌کردن، اختصاص‌دادن وقت به دیگران و از نو رؤیاپردازی‌کردن فضایی برای استراحت، توازن، صبر و چشم‌انداز ایجاد می‌کنیم. ما می‌توانیم به ستاره‌ها برسیم؛ اما این کار را با زمینی محکم در زیر پاهای خود انجام می‌دهیم.

مثال‌ها

به‌عنوان کسی که بسیار درگیر کار است؛ اما تلاش هم می‌کند مادر خوبی باشد، احساس تقصیر زیادی می‌کنم. برای مثال، وقتی در خانه‌ام، دربرابر کارنکردن احساس تقصیر می‌کنم و وقتی مشغول کارم، چون در خانه نیستم، احساس تقصیر می‌کنم.
راهکار من این است که به‌طورمداوم روی آرامش درونی خود کار کنم تا بتوانم روی کارم متمرکز شوم و درصورت لزوم، ارتباطم را قطع کنم.
از ما توازن را به روش خودمان تعریف می‌کنیم. از نظر من، توازن به‌معنای انجام یک‌بارۀ همۀ کار است. تا سال چهارم، توانستم درآمد کسب‌و‌کارم را به بیش از یک‌میلیون دلار برسانم؛ اما مجبور شدم قبول كنم نمی‌توانم با وجود مادر دو فرزند بودن، به دَه‌برابر درآمد بیشتر دست یابم.
من مادری عالی هستم؛ اما وقت ندارم هر هفته در مدرسۀ دخترم داوطلب شوم و مانند بسیاری از مادران که در فروش نیمۀ سال نان می‌پزند، نان بپزم. از نظر من، توازن هفته‌ای ۷۵ ساعت کار‌کردن است و در سایر مواقع، تمام دستگاه‌های ارتباطی را خاموش‌کردن و در آخر هفته، تمرکز خود را روی خانواده گذاشتن است. همۀ ما ساختار خودمان را داریم. این امر را بپذیرید و دربارۀ تعریف مسیرهایتان برای موفقیت و خوشبختی احساس تقصیر نکنید.وقتی در اوایل دهۀ بیست‌سالگی بودم، در مسابقۀ فروش برنده و مجبور شدم بعدازظهر را با جک ولش بگذرانم. او به من گفت به توازن کار و زندگی اعتقاد ندارد؛ بلکه به انتخاب‌های کاری زندگی اعتقاد دارد.
این در ذهن من ماند و هنوزهم طنین‌انداز است. مطمئن شوید به انتخاب خودتان است که سخت کار می‌کنید و نه مانند برده به‌دلیل نداشتن الگو. این چیزی است که شخص معتاد به کار را از شخصی سخت‌کوش یا شخصی زیاده‌خواه متمایز می‌کند.
تصمیم می‌گیرید هرچیزی را در زندگی اولویت‌بندی کنید، قطعاً بده‌بستانی هم وجود دارد. وقتی بین کار و رویداد‌های زندگی قرار می‌گیریم، اغلب از روشی ساده برای کشف این موضوع استفاده می‌کنم که چه احساسی دربارۀ از‌دست‌دادن هر دو رویداد دارم.
من به آینده قدم می‌گذارم و داستانی از گذشته را تعریف می‌کنم؛ گویی که به این رویداد نرفته‌ام. اگر این داستانی ساده برای گفتن است، این هم رویدادی است که به‌احتمال زیاد از دست می‌دهید. اگر نمی‌توانید داستان را با پایانی خوش تعریف کنید؛ پس آن را در اولویت قرار دهید.
به‌دنبال تعریف سنتی از توازن نباشید و دربارۀ کارهایی که می‌خواهید در زمان فعالیتتان انجام دهید، گزینه‌های بیشتری انتخاب کنید. نکتۀ اصلی این است که هدفمند باشید و بتوانید برنامۀ خود را در‌مقایسه‌با حذف آن‌ها کنترل کنید.
عاشق شغلم و حضور در صنعت رستوران‌داری هستم و واقعا ازبین‌بردن این ذوق در من سخت است. بااین‌حال، اگر زمان کارم را به‌خوبی مدیریت نکنم، ممکن است تأثیر منفی بر زندگی شخصی و رابطه با همسرم بگذارد.
در پایان روز، ما زمان زیادی را باهم می‌گذرانیم. اگر می‌خواهید کار و زندگی شخصی مثمرثمری داشته باشید، باید تلاش کنید زمان هدفمندی را برای هر دو اختصاص دهید. این کار آسانی نیست. همسرم دوست دارد آخر هفته‌ها بخوابد و از اوقات باهم‌بودنمان لذت ببریم.
بنابراین، به‌خاطر کارم زود بیدار می‌شوم و به مسائل شخصی رسیدگی می‌کنم و تا وقت خوابیدن او، تا دیروقت بیدار می‌مانم. تمام تلاشم را می‌کنم شام را باهم در خانه بخوریم و بعد از آن کار کنیم. باید بدانید شریک زندگی‌تان به چه چیزی بیشتر احتیاج دارد و سپس، حول آن برنامه کار کنید.



09177755652