اداره کردن یک کسب وکار کوچک هرگز کار آسانی نیست، ولی اگر یک کارآفرین شوید زندگی خیلی سختی نخواهید داشت. مدیریت یک کسب وکار کوچک نیازمند به پا کردن کفش هایی آهنین است. خوشبختانه با توجه به صنعتی که در آن فعالیت دارید، می توانید از موفقیت ها و شکست هایی که کارآفرینان پیش از شما با آن مواجه شده اند، یاد بگیرید.

باید از خودتان این سؤال را بپرسید که چه عواملی آنها را به موفقیت رساند؟ در این مطلب به استراتژی هایی اشاره می شود که پیش از این در کسب وکارهای کوچک مورد آزمون و خطا قرار گرفته است.

تمرکز

«می توانید بعضی  ها را همیشه خوشحال کنید، می توانید همه مردم را بعضی وقت ها شاد کنید، اما نمی توانید همه مردم را همیشه خوشحال کنید.» اینها جملاتی است که باید در ذهن صاحبان کسب وکارهای کوچک باقی بماند. محصول شما نمی تواند و نباید رضایت همه را جلب کند.

انتخاب شما باید تمرکز روی کسب وکارتان باشد، تمام توجه تان را روی آن قرار دهید، ارتقایش داده و آن را به فروش برسانید. این یعنی تمرکز و برتری جستن در یک محصول یا سرویس، همچنین به معنای بازاریابی روی یک بازار هدف خاص یا ترویج دادن یک برند خیلی ویژه است.

پیشرفت مداوم

در کنار تمرکز همه جانبه روی کسب وکار، شما به عنوان صاحب آن باید به پیشرفت مداوم هم توجه کافی داشته باشید. اجازه ندهید که شکست ها روحیه تان را از بین ببرد. از هر شکستی به عنوان درسی برای ادامه کار نهایت استفاده را ببرید. در مواجهه با عدم موفقیت این سؤال ها را از خودتان بپرسید؛ چه اتفاقی افتاد؟ چه کار متفاوتی از این به بعد می توانید انجام دهید؟ چه دانشی از این تجربه کسب کردید؟ از همان دانش استفاده کرده و رو به جلو حرکت کنید.

در کنار استقبال از شکست ، روحیه تان را با شناختن نقاطی که می خواهید ارتقا دهید، برای دستیابی به موفقیت بالا ببرید. برای کسب وکارتان اهداف سالانه، سه ماهه و ماهانه قرار دهید و در آغاز هر روز انگیزه ای تازه برای خودتان قرار دهید؛ انگیزه ای که به پیشرفت تان کمک کند.

از میان برداشتن مشکلات

برای دستیابی به اهداف و از میان برداشتن چالش های پیش رو، اجازه ندهید که کوه های بزرگ سر راه تان، شما را بترساند. راه هایی برای عبور از این موانع پیدا کرده؛ راه هایی که به قله ختم می شوند، در میان راه توقف کنید، پیک نیکی برای خودتان راه بیندازید و به مسیرتان ادامه دهید. هر هدفی دست یافتنی است، شاید فقط لازم باشد که مسیرتان را به پیاده روی های کوچک تر تقسیم کنید تا اینکه وارد یک ماراتن شوید.

مدیریت زمان

مدیریت کسب وکارهای کوچک، مدیریت زمان است. چه در زمینه ایجاد تعادل بین درآمد جاری و حساب های پرداختی، زمانبندی کارکنان، سازماندهی روز کاری خودتان یا برنامه ریزی برای کسب وکارتان همه و همه تا حد زیادی در بحث ساده زمانبندی مدیریت جای می گیرند.

آن نوعی از سازماندهی اهمیت دارد که در آن انعطاف پذیری نکته کلیدی باشد. زمان کوتاهی را در آغاز هر هفته کاری به ایجاد برنامه آن هفته اختصاص دهید و فهرستی از کارهایی که باید انجام شود و وظایفی که در اولویت قرار دارند، تهیه کنید. سپس تقویم تان را باز کنید و دور جلساتی که پیش از این برنامه ریزی کرده اید، خط بکشید.

در این میان زمانی را نیز برای اتفاقات ناخواسته، رویدادها و موقعیت های اضطراری در نظر بگیرید. در نهایت از محول کردن وظایف به دیگران نهراسید. حتی به عنوان صاحب یک کسب وکار کوچک هم نمی توانید همه کارها را خودتان انجام دهید و وجود کارمندان قابل اطمینان و مشاوران بسیار اهمیت دارد.

رشد برنامه ریزی شده

رشد و توسعه هر کسب وکاری نیازمند سازماندهی است. صاحبان کسب وکارهای کوچک به دنبال موفقیت هایی هستند که کارشان را به سرعت توسعه می دهد و هزینه های ناپایداری نیز برای شان به همراه دارد.

برای دوری جستن از چنین موقعیتی و همچنین اطمینان خاطر از به تعویق نیفتادن توسعه، باید برای رشد کسب وکارتان برنامه ریزی داشته باشید. از سرمایه تان به عنوان اطلاعات کمی استفاده کنید، در عین حال یادداشت برداری را نیز ادامه دهید، بنابراین می توانید رویدادهای کمی و موفقیت را با هم مقایسه کنید.

از اطلاعاتی که به دست می آورید، برای مقایسه در زمان های مختلف، در کمپین های تبلیغاتی متفاوت و روش های برخورد با کارمندان استفاده کنید تا متوجه شوید چه چیزی عامل موفقیت و عدم موفقیت است. این رویه را دنبال کنید تا با استفاده از این اطلاعات تشخیص دهید که در چه زمانی، چگونه و از چه مسیری می خواهید کسب وکارتان را پیش ببرید.

وام گرفتن هوشمندانه

رشد و توسعه می تواند هزینه زیادی دربرداشته باشد و اغلب این هزینه باید از جایی به کسب وکارتان تزریق شود. صاحبان کسب وکارهای کوچک لازم است از وام گرفتن استقبال کنند، در واقع باید پول خرج کرد تا پول به دست آورد، اما مسئله ای که اهمیت دارد استفاده منطقی از آن است. یک سوم دارندگان این گونه کسب وکارها از کارت های اعتباری شان برای شروع کارشان استفاده می کنند.

بعضی از این افراد نیاز به وام دارند تا رویاهای شان به واقعیت تبدیل شود، اما درباره برخی دیگر همین وام ها زمینه از بین رفتن کسب وکارهای شان را ایجاد می کند.

نرخ بالای بهره باعث می شود بسیاری از صاحبان کسب وکارها مدتی طولانی زیر بار قرض و وام باشند. اما وام هایی با نرخ بهره پایین تر این امکان را فراهم می سازد که کسب وکار به عنوان سرمایه رشد کند. به عنوان مثال اگر بهره ۶درصد بپردازید و کسب وکارتان در طول یک سال ۸درصد رشد داشته باشد، وام تان خود به خود پرداخت می شود.

قیمت گذاری مناسب

فرقی نمی کند که چه محصولی تولید می کنید، چه پاک کن باشد یا جواهرات و همبرگر، قیمت واقعی بسیار اهمیت دارد. قیمت باید ارزش محصولات تان را منعکس کند. محصولات لوکس باید قیمت شان آنقدر باشد که منحصر به فرد به نظر برسند، در عین حال محصولاتی که روی بودجه مردم متمرکز هستند، باید قابل پرداخت و مطابق بودجه مشتریان باشد.

فراتر از تصویری که قیمت یک محصول به وجود می آورد، باید اطمینان حاصل کنید که قیمت هر محصول یا خدماتی که ارائه می دهید، به طور کامل هزینه اش را پوشش دهد. قیمت گذاری فقط براساس پوشش دادن قیمت کارخانه یا قیمت تمام شده آن محصول، در نهایت ناپایدار خواهد بود.

در واقع، علاوه بر اینکه درباره قیمت کالایی که قصد دارید به فروش برسانید می اندیشید، باید سایر هزینه ها را نیز در نظر بگیرید و مطمئن شوید قیمت گذاری تان به اندازه کافی سود دربر خواهد داشت تا سایر هزینه ها را نیز به خوبی پوشش دهد.

شبکه، به اشتراک گذاری و مقایسه

در تمام زمینه های قیمت گذاری، برندینگ یا بازاریابی حواس تان به عملکرد رقبای تان باشد و ببینید که آنها در کسب وکارشان چگونه عمل می کنند. موفقیت آنها را مسخره نکنید، بلکه عواملی که آنها را به موفقیت رسانده از آن خود کنید.

همان طور که دقت به عملکرد رقبا اهمیت دارد، به اشتراک  گذاشتن و در اختیار شرکت ها قرار دادن آن نیز برای تان تکمیل کننده عملکردتان محسوب می شود. به عنوان مثال اگر کارتان در زمینه تهیه کیک های عروسی است، با کسی که در زمینه طراحی این گونه مجالس کار می کند، ارتباط برقرار کنید تا او کسب وکارتان را به مشتریان معرفی کند.

برقراری ارتباط

با سایر شرکت ها یک شبکه تشکیل دهید، اما در عین حال یادتان باشد در شبکه شرکت خودتان نیز فعالیت داشته باشید. با کارکنان تان ارتباط برقرار کنید و مطمئن شوید که از انتظارات تان و زمان انجام کارهای محول شده آگاهی کامل دارند. بدانید که برقراری ارتباط یک جاده دوطرفه است.

با کارکنان تان به طور گروهی و انفرادی ملاقات کنید. نگرانی های شان را بشنوید، ایده های شان را گلچین کنید و روحیه تیم کاری تان را بالا ببرید. بدون کمک آنها، کسب وکارتان به موفقیتی که می خواهید دست نخواهد یافت.

روی جلب رضایت شان تمرکز کنید، نه اینکه هر آنچه می خواهند در اختیارشان قرار دهید، بلکه رئیسی دلسوز و حامی باشید، کسی که به آنها به عنوان یک سرمایه نگاه می کند. کارمندان خشنود واقعا یک سرمایه محسوب می شوند.

نزدیکی همیشگی

چه در زمینه تولید، خدمات دهی یا حتی یک برند شخصی فعالیت دارید، باید همیشه بفروشید و همیشه نزدیک باشید. مدیریت فروش موفق به سه بخش تقسیم می شود؛ فلسفه، مکانیک، عمل. فلسفه رویکرد شما در فروش است که براساس ارزش ها، برند و اولویت های کسب وکار شخصی تان تفاوت دارد. مکانیک استراتژی فروش شامل استخدام افراد، نوشتن نسخه های فروش و ایجاد پروتکل ها است که در بسیاری از جنبه های اداره یک کسب وکار کوچک، برنامه ریزی و مدیریت آنها اهمیت پیدا می کند.

در نهایت، هر دو عامل را در جهت عمل و تماشای درآمد سالانه و ارتباط آنها با یکدیگر به کار می گیرید. در پایان، اداره کسب وکارهای کوچک مناسب افرادی که از این کار هراس دارند، نیست و برای کسانی است که رویاهایی دارند و از کار کردن برای دستیابی به آنها نمی هراسند.