فروش برند و داستان برند دل
دل (Dell) یک شرکت آمریکایی با بازار بینالمللی مستقر در راند راک تگزاس است. این شرکت درحال حاضر در زمینههای توسعه، فروش، تعمیر و پشتیبانی سیستمهای کامپیوتری و خدمات مشابه آنها فعالیت میکند. برند دل از نام بنیانگذار آن یعنی مایکل دل الهام گرفته شده است و امروز، بهعنوان یکی از بزرگترین شرکتهای دنیای فناوری شناخته میشود.
شرکت دل محصولات متنوعی از جمله کامپیوترهای شخصی، سرور، تجهیزات سختافزاری، سوئیچهای شبکه، نرمافزار، لوازم جانبی کامپیوتر، تلویزیونهای HD، دوربین، پرینتر، پخشکنندهی موسیقی و بسیاری محصولات الکترونیکی متنوع ساختهشده توسط شرکتهای دیگر را بهفروش میرساند. درواقع دل، بیش از طراحی و تولید محصولات، بهخاطر نوآوری در سیستمهای مدیریت زنجیرهی تأمین شهرت دارد و یکی از نامهای ماندگار در تجارت الکترونیک محسوب میشود.
یکی از نقاط قابلتوجه در تاریخ نوآوریهای Dell در فروش کامپیوترهای شخصی، آمادهسازی آنها طبق سفارش مشتری است. این سبک از فروش، تا سالها دل را بهعنوان بهترین فروشندهی PC در جهان شناساند. آنها تا سال ۲۰۰۹ تنها به فروش سختافزار میپرداختند تا اینکه با خرید Perot Systems به عرضهی خدمات IT نیز وارد شدند. بزرگترین فرایند خرید و ادغام دل نیز در سال ۲۰۱۶ و با خرید غول دنیای فناوری یعنی EMC انجام شد. هولدینگ جدید شامل این دو شرکت بزرگ است و Dell Technologies نام دارد.
تاریخچهی تأسیس
مایکل دل، دانشجوی دانشگاه آستین در تگزاس بود. او در دوران دانشجویی در دههی ۱۹۸۰، قطعات سختافزاری کامپیوتر را از عمدهفروشیها خریداری میکرد و کامپیوترهای شخصی مشابه IBM مونتاژ میکرد. روند فروش کامپیوترهای مایکل، بهصورت فروش پستی و مستقیم به خریداران بود. مشتریان او نیز از قیمت پایینتر محصولات نسبت به فروشگاههای کامپیوتری عادی، راضی بودند. سرمایهی اولیهی مایکل برای شروع کسبوکارش، حدود هزار دلار بود.کسبوکار شخصی مایکل دل که از اتاقش در خوابگاه دانشگاه اداره میشد، درآمدی مناسب را برای او بههمراه داشت. او در سال ۱۹۸۴ و زمانی که درآمد ماهانهی ۸۰ هزار دلار در ماه داشت، از دانشگاه انصراف داد. دل، ابتدا شرکت خود را با نام PC's Limited ثبت کرد که بعدا به Dell Computer Corporation تغییر نام داد.
در دهههای پایانی قرن بیستم، بازار کامپیوتر تحت سلطهی غولهایی همچون IBM بود. در این میان شرکتهای کوچک، کامپیوترهایی مشابه آیبیام تولید میکردند و با تخفیف، بهصورت پستی میفروختند. دل، بااستفاده از بازاریابی مستقیم، مشتریان خود را پیدا میکرد و کامپیوترهای باکیفیت را ارزانتر از رقبای بزرگ خود میفروخت. او در مجلههای کامپیوتری تبلیغ میکرد و مشتریان راضیاش نیز بخش دیگری از تبلیغات بودند. خریداران با تماس با یک شمارهی رایگان، کامپیوتر موردنظر خود را از دل سفارش میدادند. این اقدامات، بهسرعت شرکت مایکل دل را به بزرگترین فروشندهی مستقیم کامپیوتر شخصی در بازار تبدیل کرد.
درآمد دل در سال اول فعالیت رسمی، رقم خارقالعادهی ۶ میلیون دلار بود. او در سال بعد به رکورد ۴۰ میلیون دلار رسید و برای مدیریت شرکت روبهرشدش، یک سرمایهگذار و بانکدار باسابقه به نام ای. لی واکر (E. Lee Walker) استخدام کرد. اگرچه در آن سالها، شرکت آنها سلطهی کاملی بر فروش پستی و مستقیم کامپیوتر داشت؛ اما تغییر و توسعهی حوزهی فعالیت مسیر برای افزایش رشد، اجتنابناپذیر بود.
دل برای گسترش کسبوکار خود، نیاز به تغییرات اساسی در بخش مدیریت داشت. او گروهی از مدیران باسابقهی بازاریابی را از یکی از شرکتهای فروشندهی کامپیوتر شخصی ارزان به نام Tandy استخدام کرد. گروه جدید توانست مأموران فروشی حرفهای برای مذاکره با شرکتهای بزرگ تربیت کند. بهعلاوه، آنها شبکهای از واسطههای فروش ایجاد کردند که کامپیوترها را برای مقاصد و بازارهای خاص، مونتاژ میکردند.
رشد سریع سالهای ابتدایی دل، منجر به تغییر سیاستهای قیمتگذاری توسط آنها نیز شد. پس از پیوستن تیم جدید مدیریت به شرکت، سود خالص از ۲۳ درصد به ۳۱ درصد رسید. از آن زمان، قیمت محصولات نهبراساس رقابت قیمتی با دیگر شرکتها بلکه براساس هزینههای دل تنظیم میشد.
مشکلات داخلی در بخش مدیریت بازاریابی و فروش دل، بسیار زود خود را نشان داد. تیم شرکت تندی با مایکل دل بر سر استراتژیهای بازاریابی و فروش اختلاف نظر پیدا کردند. دل اعتقاد داشت که این گروه درکی از سیاست فروش مستقیم نداشته و قصد دارد استراتژی سنتی را در این شرکت هم پیاده کند. از طرفی، تیم تندی هم دل را متهم به عجول بودن میکرد که صبر لازم برای نتیجهگیری از نیروهای فروش جدید را ندارد. درنهایت تا سال ۱۹۸۸ اکثر تیم بازاریابی تندی یا از شرکت استعفا دادند یا اخراج شدند.باوجود مشکلات پیشآمده در بخش بازاریابی، رشد دل ادامه داشت. آنها در سال ۱۹۸۸ دفتری در لندن تأسیس کردند که تنها در عرض یک ماه، نزدیک به ۴ میلیون دلار فروش داشت. دفتر خارجی بعدی، در کانادا تأسیس شد. در همان ماههای ابتدایی سال ۱۹۸۸، بخشهای متعددی در شرکت ایجاد شدند که با تمرکز روی مشتریان شرکتی، دولتی و آموزشی کار میکردند. در ماه ژوئن سال ۱۹۸۸ و پس از گزارش درآمدی ۱۵۹ میلیون دلاری، سهام دل بهصورت عمومی عرضه شد. این IPO با عرضهی ۳.۵ میلیون سهم هرکدام به ارزش ۸.۵ دلار بهپایان رسید.
افزایش رقابت و حضور جدی در بازار
سالهای پایانی دههی ۱۹۸۰ با چالشهای متعددی برای شرکت دل همراه بود. آنها ابتدا کپی یکی از کامپیوترهای IBM با نام PS/2 را پیش از آماده شدن محصول نهایی رونمایی کردند. این کار، باعث عدم توانایی در اجرای همهی جنبههای کامپیوتر IBM شد و درنهایت، دل محصول خود را با تأخیر عرضه کرد.یکی از چالشهای مهم دل در سالهای پایانی ۱۹۸۰، رقابت از سوی ژاپنیها بود. تولیدکنندگان این کشور، کامپیوترهای IBM را با قیمتهای پایینتر عرضه میکردند. شرکت آمریکایی مجبور شد تا سرمایهی زیادی را برای افزایش ظرفیت و انبارداری خود هزینه کند که نقدینگی را بهمقدر قابلتوجهی کاهش داد. مشکل بزرگ، در زمان تخمین اشتباه خرید در سال ۱۹۸۸ ایجاد شد که نقدینگی شرکت را تقریبا صفر و انبارها را پر از محصولات فروشنرفته کرد.
بههرحال شرکت دل از رقابت ایجادشده از سوی آسیاییها سرخورده نشد. آنها بهبود فنی محصولات را در اولویت کاری خود قرار دادند و بهاینترتیب، کامپیوترهایی با قویترین پردازندهی آن زمان بازار یعنی Intel 80386 عرضه کردند. کامپیوترهای سرور نیز با سیستمعامل جدید و تکاملیافتهی یونیکس عرضه شدند.
گلن هنری یکی از متخصصانی بود که پیوستنش به دل، نقطهی عطفی را در تاریخ شرکت ایجاد کرد. او ابتدا برای ساخت کامپیوترهای PS/2 آیبیام از همین شرکت به استخدام دل درآمد. در اقدام بعدی، برنامههای او برای ایجاد تیم تحقیق و توسعه به استخدام نهایی ۱۵۰ مهندس انجامید. یکی از برنامههای اصلی تیم تحقیق و توسعه دل، ترکیب کارایی چندین تراشه در یک تراشهی متمرکز بود.
اینتل در سال ۱۹۸۹ زیرپردازندهی مشهور خود یعنی ۴۸۶ را معرفی کرد. دل بهسرعت کامیوترهایی را به بازار عرضه کرد که قابلیت استفاده از این پردازنده را داشتند. یکی دیگر از اهداف مایکل، گرافیک بالاتر در کامپیوترها بود که نیاز به نمایشگرهای قویتر و بوردهایی با مدارهای خاص داشت. بههرحال تلاشهای اولیهی دل در بازار گرافیک جواب داد و نمونههایی از محصولات آنها با هدف کامپیوترهای حرفهای عرضه شدند.
دل باوجود پیشرفتهای متعدد در بازار و خصوصا بخش تحقیق و توسعه، هنوز بودجهی کمی در حدود ۷ میلیون دلار به آن اختصاص میداد. این بودجه در مقایسه با بودجههای چندصد میلیوندلاری رقبایی همچون IBM، یک شوخی بهنظر میرسید. سهم آنها در بازار نیز تنها ۱.۸ درصد بود که البته با رشد سریعی افزایش مییافت. تا پایان سال ۱۹۸۹ فروش شرکت در آمریکا به ۲۵۷.۸ میلیون دلار رسید. فروش واحد بریتانیا از مرز ۴۰ میلیون دلار گذشت و واحد آلمان غربی نیز سوددهی اولیه را تجربه کرد.
شرکت دل همیشه خود را شرکتی بازاریابی و سختافزاری دانسته است. نیروهای فروش این شرکت نقش مهمی در موفقیت آن داشتهاند. آنها پیش از عضویت نهایی در دل، ۶ هفته دورهی آموزشی میگذارندند. نیروهای فروش در کنار مدیران ارشد در جلسات شرکت میکردند و انتقادها و شکایتهای مشتریان را به گوش آنها میرساندند.
نیروهای فروش شرکت دل علاوهبر فروش محصولات و نظرسنجی از مشتریان، وظیفهی تبلیغ محصولات دیگر شرکت را نیز برعهده داشتند. آنها به مشتریان کمک میکردند تا سفارشهای خود را بهصورت شخصیسازیشدهتری انجام دهند. بهعنوان مثال در آن سالها پیشنهاد مودم داخلی یا حافظهی رم بیشتر به مشتریان، همیشه کارساز بود.
سفارش مشتریان دل از سمت مأموران فروش به کارخانههای مونتاژ ارسال شده و محصول نهایی، ظرف ۵ روز آماده میشد. بازاریابی تلفنی و مستقیم شرکت دل، علاوهبر کسب موفقیت در فروش، مجموعهای از اطلاعات مشتریان را نیز در اختیار آنها قرار میداد. اطلاعات جمعآوریشده، تشخیص فرصتها و چالشهای فعالیت را برای دل، آسانتر و سریعتر میکرد.
گسترش فعالیتهای بینالمللی دل در دههی پایانی قرن ۲۰ با قدرت ادامه پیدا کرد. آنها زیرمجموعههایی را در کشورهای ایتالیا و فرانسه و همچنین یک مرکز تولیدی را در لیمریک ایرلند تأسیس کردند. هدف از این اقدامات، تسهیل خدمترسانی و فروش به مشتریان در اروپا، غرب آسیا و آفریقا بود. بهعلاوه، بخشی از محصولات دل نیز در فروشگاههای بزرگ کامپیوتری عرضه شد. فروشگاههایی که با حجم فروش بالا و حاشیهی سود پایین، با فعالیتهای دل همخوانی داشتند.
هدفگذاری بازارهای تجاری توسط دل، در دههی ۱۹۹۰ با جدیت دنبال شد. آنها سیستمهای پردازش کلاینت/سرور را با همکاری بزرگانی همچون Andersen Consulting توسعه میدادند و در سرورهای خود نیز همچنان از سیستمعامل قوی یونیکس استفاده میکردند. درنتیجهی این اقدامات، ۴۰درصد از درآمد ۵۴۶میلیون دلاری دل در سال ۱۹۹۰، از بخش تجاری و شرکتی کسب شد. این آمار در سال ۱۹۸۷، نزدیک به ۱۵ درصد بود.
آمارهای رشد دل در دههی ۱۹۹۰، نوید ظهور یک شرکت بزرگ و موفق دیگر کامپیوتری را در آمریکا میداد. آنها ششمین تولیدکنندهی کامپیوتر در آمریکا بودند که پیشرفت قابلتوجهی نسبت به رتبهی ۲۲ سال ۱۹۸۹ کسب کردند. بهعلاوه، تعداد کارمندان به ۲۱۰۰ نفر رسیده بود و بررسی رضایت مشتریها هم خبرهای خوبی را برای شرکت بههمراه داشت. البته باوجود افزایش فروش، بهخاطر خرید حجم زیادی حافظی کامپیوتری و توقف یکی از خطها برای تولید ورکاستیشن، سود شرکت افت ۶۵ درصدی را در سال ۱۹۹۰ تجربه کرد.
شرکت دل در سال ۱۹۹۲ وارد فهرست ۵۰۰ شرکت برتر فورچن شد. مایکل دل با این موفقیت بهعنوان جوانترین مدیرعامل فهرست شناخته میشد.
چالشهای جدید و جنگ قیمتها
بازار سنتی کامپیوترهای شخصی در دههی ۱۹۹۰ افت فروش محسوسی را تجربه کرد. تولیدکنندگان نیز برای کسب سهم هرچه بیشتر، وارد جنگ قیمتی شدند که سود خالص را در کل بازار کاهش داد. شرکتهای Compaq، IBM و اپل همگی کاهش سود را تجربه کردند یا مجبور به تعدیل نیرو شدند. شرکت کامپک نیز در آن زمان شکایتی علیه تبلیغات دل تنظیم کرد که درنهایت برنده شد.بههرحال، رکود اقتصادی در آن زمان، به سود دل تمام شد. کاربران پول کمتری داشتند اما هنوز کامپیوتری شخصی جزو نیازهایشان بود. بههمین دلیل، آنها محصولات باکیفیت اما ارزانقیمت دل را میخریدند. بهخاطر همین افزایش فروش در سالهای بحران دیگر شرکتها، آمار فروش دل به یک میلیارد دلار رسید.
لپتاپها در دههی ۱۹۹۰ بهمرور به محصول اصلی بازار کامپیوتر تبدیل شدند. دل که ظرفیتهای این بازار را بهسرعت درک کرده بود، اولین محصول خود را در این بخش در سال ۱۹۹۱ به بازار عرضه کرد. در سال بعد، اولین لپتاپ کاملا رنگی دل به بازار عرضه شد و در کنار آن، بازاریابی برای فروش محصولات با پردازندهی ۴۸۶ اینتل نیز قوت گرفت.
با افزایش نبرد تولیدکنندگان کامپیوتر شخصی، کامپک تصمیم گرفت تا به بازار هدف دل یعنی کامپیوترهای ارزانقیمت وارد شود. آنها کامپیوتری پایینرده با قیمت ۸۹۹ دلار عرضه کرده و بخش پشتیبانی فروش خود را نیز تقویت کردند. رقابت جدید، دل را مجبور به کاهش سود محصولات کرد. آنها قیمت کامپیوترهای خود را تا حداکثر ۱۴۰۰ دلار کاهش دادند تا سهم خود را از بازار حفظ کنند. دل توانایی چنین کاهش قیمتی را داشت؛ چرا که هزینهی فرایندهای آن تنها ۱۸درصد از قیمت محصول بود و در مقابل، ۳۶درصد از قیمت محصولات کامپک، هزینههای عملیاتی بود.
رقابت بر سر قیمت در دههی ۱۹۹۰، دل را مجبور کرد تا تمرکز کمتری روی بخش مهندسی خود داشته باشد. مدیران شرکت در آن زمان به کامپیوترها به چشم لوازم خانگی نگاه میکردند واهمیت تکنولوژی را کمتر از قبل ار تصمیمهای خود لحاظ میکردند. بههرحال، تمرکز روی بازاریابی و فروش باعث شد تا دل علاوهبر کامیپوترهای شخصی و لپتاپ، به فروش لوازم جانبی و نرمافزارهای تولیدشده توسط دیگر شرکتها نیز روی بیاورد.
ورود دل به بازار نرمافزار و لوازم جانبی، بهخاطر دیتابیس غنی آنها متشکل از ۷۵۰ هزار مشتری، موفقیتآمیز بود. محصولاتی همچون دیسکهای فشرده و دستگاه فکس نیز بهسرعت به سبد دل اضافه شدند.
چالشهای فنی، دل را نیز مانند اکثر شرکتهای دنیای فناوری تحت تأثیر قرار داده است. آنها در سال ۱۹۹۲ چند مشکل فنی را در محصولات خود خصوصا در بخش رایانههای همراه تجربه کردند. مشکلات پیشآمده باعث تأخیر در عرضه یا لغو تعدادی از محصولات شرکت شد که درنهایت، خسارت ۲۰ میلیون دلاری را به بخش فروش وارد کرد.
چشمانداز دل برای بازار کامپیوترهای شخصی، حفظ ۳.۵ درصد از سهم آن بود. منتهی رقیبی قدرتمند به نام Digital Equipment Corporation در بازار حضور داشت که با تمرکز روی مینیکامپیوترها، سهم قابلتوجهی را بهخود اختصاص داده بود. درواقع DEC به بزرگترین فروشندهی کامپیوتر ازطریق سرویس پست تبدیل شده بود. از طرف دیگر نیز کامپیوترهای ارزانقیمت کامپک، دل را تهدید میکرد. شرکت برای پاسخ به رقابتهای مذکور، خط تولید کامپیوترهای ارزان خود را با نام Dimensions راهاندازی کرد. تا پایان سال ۱۹۹۳، رکورد فروش شرکت به ۲ میلیارد دلار رسید.
بازار خردهفروشی، مقصد بعدی دل بود که در سالهای ابتدایی دههی ۱۹۹۰ برای آن برنامهریزی کرد. آنها در سال ۱۹۹۰ محصولات خود را در فروشگاههای Soft Warehouse Superstores عرضه کرده و در سال ۱۹۹۱ با فروشگاههای تخفیفی Staples همکاری کردند. دل با فروشگاهها توافق کرد تا محصولات را با قیمت فروش پستی به مشتریان عرضه کنند.
ورود به بازار خردهفروشی، عاقبت آنچنان خوشی برای دل نداشت. باعرضهی محصولات جدید توسط شرکت، ارزش کامپیوترهای موجود در فروشگاهها کاهش پیدا کرده و آنها باید خسارت فروشگاهداران را جبران میکردند. استراتژی قبلی بهخاطر تولید دستگاه بسته به نیاز مشتری، هیچگاه محصولات فروختهنشده را در انبار دل بر جای نمیگذاشت. بههمین دلیل مدیران تصمیم گرفتند تا در سال ۱۹۹۳، استراتژی خردهفروشی مستقیم را متوقف کنند.
نبرد قیمتها، مشکلات فنی و چالشهای متعدد، در سال ۱۹۹۳ خسارتهای بزرگی به دل زد. بدینترتیب آنها در این سال برای اولینبار ضرر را در گزارشهای مالی خود ثبت کردند. اولین خسارت مالی سهماههای دل با رقم ۷۵میلیون دلار ثبت شد. مدیران شرکت، مشکلات و زیرساخت داخلی را یکی از دلایل اصلی شکستهای پیشآمده میدانستند و بههمین دلیل، استراتژی خود را بهسمت لپتاپ و زیرمجموعههای عملیاتی اروپا، تغییر دادند.
بههرحال، ثبات بازار در سالهای ابتدایی دههی ۱۹۹۰، همهی شرکتهای کامپیوتری را تحت تأثیر قرار داد. دل هم از این قائده مستثنی نبود اما برنامههای جدی برای کسب سهم بازار شرکتهایی داشت که از رقابت خارج شدند. بهعلاوه آنها بازارهای جدید همچون آمریکای جنوبی (با همکاری زیراکس) و آسیا و اقیانوسیه را نیز هدف قرار دادند.
توسعه در سالهای پایانی قرن بیستم
سال ۱۹۹۴، با ضرردهی مجدد دل همراه بود. آنها گزارش ضرر ۳۶ میلیون دلاری را در این سال ثبت کردند اما در سال بعد، با سوددهی ۱۴۹ میلیون دلاری، با قدرت به بازار بازگشتند. در آن سال، لپتاپهای مشهور این شرکت مجهز به پردازندههای پنتیوم و همچنین کامپیوترهایی با پردازندهی دوهستهای، معرفی شدند. آن سال با رشد ۵۰ درصدی دل، افزایش سهم بازار به ۴درصد و تبدیل شدن به یکی از ۵ شرکت برتر فروشندهی کامپیوتر در دنیا، به پایان رسید.توسعهی فعالیتها در سال ۱۹۹۶ در زمینههای متعددی انجام شد. دل مجموعهای از سرورهای شبکه را به بازار معرفی کرد و خود را بهعنوان سریعترین شرکت از لحاظ رشد و توسعه به بازار نشان داد. بهعلاوه، یک مرکز تولیدی در پنانگ مالزی در تأسیس شد. البته، بزرگترین پیشرفت دل در آن سال، عرضهی مستقیم محصولات ازطریق اینترنت به مشتریان بود.
در مدت ۳ سال پس از شروع عرضهی محصولات دل در اینترنت، شرکت به آمار فروش ۳۰ میلیون دلار در روز رسیده بود که ۴۰ درصد از سهم درآمد شرکت را به خود اختصاص داد. وبسایت دل در آن زمان علاوهبر فروش محصولات طبق نیاز مشتری، پشتیبانی فنی را نیز به آنها ارائه میکرد تا سفارشهای خود را در تمامی مراحل تولید تا تحویل، پیگیری کنند.
رشدنمایی دل در سالهای ۱۹۹۷ و ۱۹۹۸ ادامه داشت. تا پایان سال ۱۹۹۸، سود عملیاتی شرکت به ۹۴۴ میلیون دلار رسید. محصولات جدیدی در این سالها شامل چند نوع ورکاستیشن، سبک جدیدی از فروش به مصرفکنندهی نهایی و محصولات ذخیرهسازی تحت برند PowerVault عرضه شدند. مراکز تولیدی نیز در آمریکا و اروپا توسعه یافتند.
در سال ۱۹۹۸، با افتتاح مرکز تولید و خدمات مشتریان در ژیامن چین، مراکز تولیدی دل به ۳ عدد رسید. در سال ۱۹۹۷ دل با فاصلهای نزدیک پس از آیبیام، اچپی و کامپک در صنعت کامپیوتر قرار داشت. یک سال بعد، این شرکت به ۹ درصد از سهم بازار دستیافت و تا رتبهی دوم، پیش رفت.
برند دل از اولین تجربهی فروش آنلاین کامپیوتر درسهای زیادی آموخت و موفقیتهای آن باعث شد تا فروشگاهی بزرگتر و جامعتر تأسیس کندو دامنهی Gigabuys.com در سال ۱۹۹۹ به نام این شرکت ثبت شد تا سختافزار، نرمافزار و لوازم جانبی کامپیوتری شرکتهای دیگر را با قیمت پایینتر به کاربران عرضه کند. البته، فروش محصولات اختصاصی شرکت در همان دامنهی dell.com بهفروش میرسید.
فعالیتهای برند دل در دنیای آنلاین در زمینههای مختلفی گسترش یافت. علاوهبر فروش محصولات، خدمات مشتریان نیز در سرویس Dellnet به خریداران محصولات شرکت عرضه میشد.
قرن ۲۱ و رکود بازار کامپیوترهای شخصی
شرکت دل در ماههای پایانی منتهی به سال ۲۰۰۰ چند مرکز تولیدی جدید را به مجموعهی خود اضافه کرد و در تا ژانویهی سال ۲۰۰۰، درآمد خالص شرکت به ۱.۸۶ میلیارد دلار رسید که مجموع درآمدهای کل سالهای فعالیت دل را به ۲۵.۲۶ میلیارد دلار رساند.با شروع رکود در بازار کامپیوترهای شخصی در سال ۲۰۰۰، دل رقابتی شدید را بر سر قیمت شروع کرد که رقبا، سرعت لازم برای رسیدن به آن را نداشتند. درنهایت، در سال ۲۰۰۱ برای اولینبار در تاریخ، دل به رتبهی اول فروش کامپیوتر در جهان رسید. در آن سال، سهم شرکت آمریکایی از کل بازار جهان به ۱۳ درصد رسیده بود.
رکود ایجادشده در بازار کامپیوترهای شخصی، منجر به فرایندهای خرید و ادغام متعدد در این بازار نیز شد. در نمونهای از این ادغامها، اچپی شرکت بزرگ کامپک را به زیرمجموعهی خود اضافه کرد. ازطرفی، دل برای جبرات کاهش فروش PC، به بازار پرسود سرورهای اینترنتی وارد شد. دل در بازار جدید نیز با رقابت قیمتی وارد شد و باوجود از دست دادن بخشی از سود، سهم مناسبی را از بازار کسب کرد.
بخش سرورهای حرفهای اینترنتی نیز با شروع قرن ۲۱ شاهد حضور شرکت Dell بود. آنها برای عرضهی هرچه بهتر خدمات ذخیرهساز در سرورها نیز با EMC وارد همکاری شدند. حوزهی دیگری که دل به آن وارد شد، تجهیزات ارزانقیمت شبکه برای کسبوکارهای کوچک بود که با رونمایی از برند PowerConnect سوئیچهای شبکه، اجرایی شد.
در سال ۲۰۰۲ یکی از بزرگترین تعدیل نیروهای تاریخ دل رخ داد. آنها ۵۷۰۰ را اخراج کرده و بهعنوان جریمهی اقدامات تغییر زیرساختی، هزینهی ۶۰۰ میلیون دلاری متحمل شدند. هرچند جریمهها سود شرکت را کاهش داد اما در سال ۲۰۰۲، سود ۱.۷۸ میلیارد دلاری از ۳۱.۱۷ میلیارد دلار فروش، برای برند آمریکایی ثبت شد.
مایکل دل، درطول تاریخ شرکتش همیشه نقش مدیرعامل و رئیس هیئتمدیره را برعهده داشته است. البته، شخص دیگری در وظایف مدیریتی بهعنوان مشاور و نیروی اجرایی در این شرکت فعالیت میکند که نقش مهمی در انسجام و برنامهریزیهای بلندمدت آنها داشت. کوین بی. رولینز ابتدا بهعنوان مشاور شرکت پیمانکاری Bain & Company با دل همکاری میکرد و در سال ۱۹۹۶ بهعنوان معاون در آنجا استخدام شد.
رولینز در سالهای فعالیت نقشی اساسی در پیروزیهای دل بر رقبا داشت. او در سال ۱۹۹۷ به مقام معاونت رئیس هیئت مدیره رسید و در سال ۲۰۰۱، مدیر ارشد عملیات دل شد. انجام عملیات اجرایی توسط رولینز، این فرصت را به مایکل دل داد تا سیاستهای بلندمدت خود را با آسودگی بیشتری برنامهریزی کند.
دل در سالهای ابتدایی دههی ۲۰۰۰ برنامهای برای سال ۲۰۰۷ خود تدوین کرد تا درآمد شرکت به ۶۰ میلیارد دلار برسد. برای رسیدن به این اهداف و در جهت پیشرفتهای همیشگی، آنها زمینههای جدیدی را در بازار کامپیوتر امتحان کردند. یکی از این زمینهها، کامپیوترهای جیبی یا PDA بود که در سال ۲۰۰۲ و باعرضهی برند Axim شاهد حضور دل شد.
برند آمریکایی دل با هدف نفوذ به بازارهای پردرآمد و پرکاربرد دنیای کامپیوتر، انواع محصولات و تجهیزات این حوزه را به سبد خود اضافه میکرد. آنها در سال ۲۰۰۳ خط اختصاصی پرینترهای خود را با هدفگیری مشتریهای سازمانی و شخصی معرفی کردند. کمی بعد، تلویزیونهای تخت LCD نیز به سبد دل اضافه شد. پخشکنندهی موسیقی دیجیتال و سرویس موسیقی آنلاین هم در همان سالها توسط دل معرفی شدند.
دل در سالهای ابتدایی قرن ۲۱، هنوز تمرکز خود را بر بازار کامپیوترهای شخصی حفظ میکرد. با وجود آنکه خرید این محصولات از سمت کسبوکارها کاهش پیدا کرده بود، آنها تمرکز بالایی روی مصرفکنندههای نهایی معطوف کردند. یکی از برنامهها جهت حفظ این بازار، ارائهی کیوسکها تست و بررسی کامپیوتر دل در فروشگاهها بود. مشتریان در این مکانهای مخصوص، پیش از سفارش دادن محصولات شرکت، آنها را بررسی میکردند.
مایکل دل در سال ۲۰۰۴ بهصورت رسمی سمت مدیرعاملی را به رولینز منتقل کرد. دل پس از آن بهعنوان رئیس هیئت مدیره و بهنوعی همکار مدیرعامل به کار خود ادامه داد. تحت مدیریت رولینز، یکی از مهمترین خریدهای دل یعنی شرکت Alienware انجام شد که تولیدکنندهی کامپیوترهای شخصی باکیفیت و با تمرکز روی بازار گیمینگ بود.
سالهای اخیر و وضعیت کنونی برند دل
دل با وجود کسب موفقیت در سالهای اولیهی دههی ۲۰۰۰، در میانهی این دهه با مشکلات متعددی مواجه شد. برنامهریزی پایین در بخش تحقیق و توسعه و افت خدماترسانی به مشتریان، از دلایلی بودند که برند دل را بهمرور به سمت زیاندهی سوق میدادند. بهعلاوه، تمرکز آنها روی فروش مستقیم و اینترنتی، باعث حضور پررنگتر رقبا در بازارهای خردهفروشی و فیزیکی شد.ضعفهای خدمات مشتریان دل از سال ۲۰۰۲ هدف انتقادات شدیدی در سرتاسر وب قرار گرفت. شرکت تا پیش از قرن ۲۱ کامپیوترها را با قیمتهای چند هزار دلاری به فروش میرساند و طبیعتا پشتیبانی مناسبی هم داشت. در این دهه و با کاهش قیمت کامپیوتر، خدمات مشتریان آنها نیز ضعیفتر شد. تعدادی تغییرات مدیریتی برای بهبود این وضعیت انجام شد اما بههرحال آیندهی خوبی در انتظار دل نبود.
مایکل دل در سالهای پایانی دههی ۲۰۰۰ بار دیگر به سمت مدیرعاملی بازگشت و تغییراتی اساسی را با نام Dell 2.0 در شرکت ایجاد کرد. هدف اصلی از این برنامه، کاهش نسبی نیروی انسانی، کاهش لایههای مدیریتی و همچنین به حداقل رساندن بروکراسی اداری بود. تعدادی از مراکز تولیدی و مونتاژ شرکت نیز در آن سالها بهخاطر کاهش سفارش از سمت مشتریها تعطیل شدند.
با شروع دههی ۲۰۱۰ و تمرکز مشتریان روی محصولات همراه دنیای کامپیوتر، کسبوکار و دل و بسیاری از تولیدکنندگان دیگر کامپیوترهای شخصی با خطرهای جدی مواجه شد. عرضهی آیپد اپل ضربهی محکمتری به این شرکت وارد کرد و تلاشها برای ورود به این بازار جدید نیز موفقیتآمیز نبود. دل محصولات معدودی در حوزهی گوشی هوشمند و تبلت عرضه کرد اما هیچکدام نتوانستند موفقیت سالهای اوج کامیپوترهای شخصی را تکرار کنند.
کاهش سودآوری و بازار رو به سقوط اپل، یکی از دلایلی بود که آنها را در سال ۲۰۱۳ به بازخرید سهام و تبدیل شدن به شرکت خصوصی مجبور کرد. این فرایند باهزینهی ۲۴.۴ میلیارد دلاری از سمت مدیران انجام گرفت که رکورد گرانقیمتترین بازخرید سهام از زمان بحران سال ۲۰۰۷ را به خود اختصاص داد. خرید سهام دل از سهامداران عمومی توسط مایکل دل و شرکت خصوصی silver Lake انجام شد.
در سال ۲۰۱۵، دل اعلام کرد که قصد خرید شرکت EMC فعال در بازار ذخیرهسازی را دارد. این پیشنهاد ۶۷ میلیارد دلاری برای خرید یک شرکت، بزرگترین خرید تاریخ فناوری نام گرفت. بههرحال در ۷ سپتامبر سال ۲۰۱۶، خرید EMC نهایی شده و پس از خرید، شرکت مادری با نام Dell Technologies تأسیس شد. در حال حاضر این شرکت سه زیرمجموعهی عملیاتی اصلی با نامهای Dell Cielnt Solutions، Dell EMC و vmware دارد که بخش آخر، پیش از خرید EMC زیرمجموعهی آن شرکت بود.
برندهای محصولات
دل در تاریخ فعالیت خود، دستهبندیهای متنوع محصولات را با برندهای مختلف عرضه کرده است. برخی از برندهای محصولات دل را در بخشهای قبلی مقاله معرفی کردیم و در این بخش، توضیحاتی دربارهی دیگر برندها خواهیم داشت:- OptiPlex: کامپیوترهای دسکتاپ اداری
- Vostro: لپتاپ و کامپیوترهای اداری و عموما سبک
- n Series: لپتاپ و کامپیوترهای مجهز به سیستمعامل لینوکس یا فریداس
- Latitude: لپتاپهای با کلاس تجاری
- Precision: ورکاستیشنها و لپتاپهای حرفهای
- PowerEdge: سرورهای تجاری
- PowerVault: سیستمهای ذخیرهسازی سرور
- Force10: سوئیچ شبکه
- Dell Compellent: شبکههای ذخیرهسازی
- Dell EMR: پرونده الکترونیک برای بیماران
- برندهای Inspiron و XPS بهترتیب شامل کامپیوترهای اقتصادی و حرفهای و همچنین لپتاپها
- Venue: تبلتهای ویندوزی و اندرویدی