عناصر اصلی برند و برندینگ

تاریخ : 1348/11/10 نویسنده :admin3 بازدیدها : 410 موضوع : مقالات برند



برندینگ موضوع پیچیده‌ ای است. همه ما در طول روز بارها از اصطلاح برند استفاده می‌ کنیم؛ با این حال، کم‌ تر کسی می‌ تواند تعریف دقیقی از آن ارائه کند. حتی، برخی افراد برندینگ را با وبسایت اشتباه می‌ گیرند! این در حالی است که در دنیای امروز، حضور دیجیتالی و وبسایت یکی از جنبه‌ های مهم و اساسی وجود یک برند به شمار می‌ روند. برای آن که بتوانید برندینگ را درک کرده و انتظارات خود را با واقعیت وجودی آن تطبیق دهید، لازم است با اصطلاحات مرتبط با آن آشنا شده و مفهوم آن‌ها را به خوبی دریابید. به این ترتیب، قادر خواهید بود مراحل رسیدن به خواسته‌ های خود را نیز به خوبی مشخص کنید. 
از نمایه های ملموس برند می توان به ایجاد هویت حسی و عاطفی آن در ذهن مشتریان اشاره کرد تا سازمان ها بتوانند به کمک آن  یک تجربه مشتری منحصر به فرد ارائه دهند.  

ه همین دلیل، در این جا 10 نمونه از کاربردی‌ ترین عناصر برندینگ را دسته‌ بندی کرده و با ذکر نمونه تشریح کرده‌ ایم.

1- هویت برند (Brand identity)

اجازه بدهید موضوع را از ابتدا آغاز کنیم. برند به چه معنا است؟ هویت برند چیست؟ برند عبارت از نامی است که به سازمانی خاص اطلاق شده و محصولات یا خدمات آن را به شیوه متمایزی به مردم معرفی می‌ کند. هویت برند یکی از اصلی‌ ترین عناصر برندینگ است که به افراد کمک می‌ کند تا به راحتی بتوانند محصولات و خدمات یاد شده را شناسایی کنند. هویت برند ممکن است از طریق لوگو یا سایر عناصر بصری تجلی یابد. به عنوان مثال، می‌ توان به لوگوی بسیار ساده و در عین حال فراموش نشدنی Nike اشاره کرد که همراه با عبارت معروف «فقط انجامش بده!» در سراسر نقاط جهان قابل شناسایی است.

2- تصویر برند (Brand image)

تصویر برند همان دیدگاهی است که مردم از نام تجاری مورد نظر در ذهن دارند. این تصویر کلی انتظارات افراد از برند را نیز مشخص می‌ کند. به عنوان مثال، برند Rolls Royce تصویر یک خودروساز لوکس را از خود ارائه داده است. بنابراین، حتی اگر تقاضای چندانی برای اتومبیل‌ های گران قیمت وجود نداشته باشد هم این شرکت نمی‌ تواند خودروهای مقرون به صرفه تولید کند. زیرا، مشتریان خدشه‌ دار شدن تصویر ارائه شده توسط این خودروساز لوکس را تحمل نخواهند کرد. تغییر دادن تصویر برند کاری دشوار و گاه غیر ممکن است. بنابراین، قبل از سرمایه‌ گذاری به منظور ارائه تصویر خاصی از برند، بهتر است ابتدا هدف خود را به دقت تعیین کنید.

3- موقعیت برند (Brand positioning)

موقعیت یابی روشی است که با استفاده از آن محصول می‌ تواند جایگاه خود را در بازار به دست آورد. این مورد نیز یکی دیگر از عناصر تاثیرگذار در برندینگ به شمار می‌ رود. با کمک موقعیت یابی، مشخص می‌ شود که محصول شما کدام بخش از بازار را هدف قرار داده است. به عنوان مثال، Virginia Slims نوعی سیگار است که به طور مشخص بانوان را هدف گرفته است. مواد اولیه و تشکیل دهنده این سیگار با انواع مردانه آن تفاوتی نداشته و تنها وجه تمایز آن این است که از قطر کم‌ تر و بسته بندی براق‌ تری برخوردار است.

4- شخصیت برند (Brand personality)

برند نیز درست مانند انسان دارای شخصیت است. شخصیت برند از جمله عناصر مهم برندینگ بوده و عبارت از ویژگی‌ های عاطفی و احساسی خاصی است که با برند عجین شده‌ اند. به عنوان مثال، می‌ توان به جوان پسند بودن  Pepsi و سرسختی Wrangler اشاره کرد. عناصری از قبیل، رنگ لوگو و فونت نام برند در شخصیت آن تأثیر گذار خواهد بود.

5- ارزش برند (Brand equity)

ارزش برند عبارت از مجموعه ارزش‌ های ملموسی از قبیل، سهم بازار و درآمد و جنبه‌ های ناملموسی نظیر مزایای استراتژیک نام تجاری است. به عنوان مثال، Apple نامی تجاری است که در زمینه فناوری فعالیت می‌ کند. به اعتقاد مردم، این برند یک تولید کننده برجسته است که محصولاتی پیشرو و با کیفیت را ارائه می‌ دهد. به واسطه چنین اعتماد و اعتباری این برند موفق شده تا علاوه بر فروشی قابل توجه، در اذهان عمومی، تصویری منحصر به فرد را از خود به یادگار بگذارد  و توانسته میزان وفاداری مشتری و نرخ حفظ مشتری را افزایش دهد. 

6- تجربه برند (Brand experience)

تجربه برند هم از جمله عناصر اصلی برندینگ بوده و ترکیبی از همه مواردی است که یک مشتری در خلال فرآیند خرید و استفاده از برند پشت سر می‌ گذارد. به عنوان مثال، شما در هنگام سفارش دادن و خوردن غذاهای  KFC چه احساسی دارید؟ کارکنان رستوران چه برخوردی دارند؟ طعم غذا چطور است؟ آیا غذای شما به موقع تحویل داده می‌ شود؟ این رستوران زنجیره‌ ای در سراسر نقاط جهان شعبه دارد و انتظار می‌ رود که کلیه شعب از استانداردهای یکسانی برخوردار باشند و بتوانند یک تجربه مشتری عالی را ارائه دهند.

7- تمایز برند (Brand Differentiation)

همان طور که از نامش پیدا است، تمایز برند به تفاوت‌ های برند با سایر همتایان خود اشاره می‌ کند. به عنوان مثال، شرکت Dell این امکان را در اختیار کاربران قرار می‌ دهد که اجزای مورد نیاز را به صورت جداگانه انتخاب کرده و  کامپیوتر خود را به طور شخصی مونتاژ کنند. این امر ، یکی از شاخص‌ ترین وجوه تمایز این برند با کامپیوترهای آماده و غیر سفارشی بوده و یکی از بخش‌ های اصلی برندینگ به شمار می‌ رود. 

8- ارتباط برند (Brand communication)

ارتباط برند عبارت از پیامی است که نام تجاری از طریق منابع گوناگونی از قبیل، تبلیغات، بروشورها، عبارات و جملات شعارگونه خود منتقل می‌ کند. یک برند در حال توسعه باید قادر باشد که پیام خود را به شکل واضحی به مخاطبان انتقال دهد.

9- خلاء برند (Brand gap)

برند در خلال برقراری ارتباط با مخاطبان وعده‌ هایی را به آن‌ها می‌ دهد. تفاوت این وعده‌ ها با عملکرد واقعی برند با نام خلاء برند شناخته می‌ شود. انجام تبلیغات فراوان یا تلاش‌ های فراوان برای ارائه مقادیر قابل توجهی محتوای بازاریابی نیز هرگز قادر به نجات یک محصول بد نخواهند بود.

10- تعمیم یا بسط برند (Brand extension)

تعمیم برند به معنای آن است که از حوزه‌ های اولیه برند گام را فراتر نهاده و کشف عرصه‌ های جدید تری را امتحان کنید. به عنوان مثال، برند گوگل کار خود را به عنوان یک موتور جستجو شروع کرد. اما اکنون، بسیاری از خدمات دیگر نظیر ایمیل و سیستم عامل تلفن همراه را نیز ارائه می‌ دهد. این نمونه واضحی از تعمیم برند بوده و در زمینه برندینگ نقش مهمی را برعهده دارد؛ با این حال، بهتر است توجه داشته باشید که این امر باید به شکلی صورت گیرد که عملیات موجود و نوآوری‌ های جدید مکمل یکدیگر باشند. در همین مثال، مشاهده می‌ کنید که گوگل از طریق عملیات جستجو قادر به جمع آوری اطلاعات بازار بوده و به این ترتیب، موفق به توسعه خدمات دیگری شده است. 
در نهایت، توجه به موارد فوق و استفاده از آن‌ها موجب خواهد شد که برندینگ محصولات و خدمات خود را با قدرت هرچه تمام‌ تر به انجام رسانده و شاهد شکوفا شدن کسب و کاری باشید که رضایت مشتریان را در راس امور خود قرار می دهد و در یادها باقی می‌ ماند.



09177755652