فروش برند | تفکر استراتژیک در کسب و کار
تفکر استراتژیک یعنی چه؟
تفکر استراتژیک (Strategic Thinking) یا تفکر راهبردی از جنس فکر است. نوعی مهارت فکری و ذهنی برای نگاه به مسائل و مشکلات و یافتن انتخابهایی که میتوانند مشکل را حل کرده یا از شدت آن بکاهند. نقطه مقابل تفکر استراتژیک، تفکر متعارف است. در تفکر متعارف فرد در میان خطوطی که دیگران رسم کردهاند حرکت میکند و به اصطلاح در جعبه خود میماند. اما متفکران استراتژیک چارچوبی بسیار بزگتر و خلاقانهتر دارند.
ویژگیهای تفکر استراتژیک
تفکر با منطقی متفاوت
اولین ویژگی این است که باید با منطقی متفاوت فکر کرد. در سیستم آموزشی مدارس و دانشگاهها دو نوع منطق به صورت سراسری آموزش داده میشود: قیاس و استقرا. گفته میشود تنها همین دو نوع تفکر وجود دارد اما این یک دروغ بزرگ است. فیلسوف بزرگ آمریکایی چارلز سندرز پییرس (Charles Sanders Peirce) معتقد است: شما نمی توانید از منطق استقرایی یا قیاس برای ارائه یک ایده جدید استفاده کنید. اما جهان پر از ایدههای جدید است. بنابراین باید شکل سومی از منطق وجود داشت باشد. وی این نوع منطق را ابداکتیو (Abductive Logic) نامید. (برای این عبارت تاکنون معادل فارسی ارائه نشده است.) این نوع منطق لازمه تفکر استراتژیک است.
تفکر انتقادی
یکی از ویژگیهای مهم تفکر استراتژیک، تفکر انتقادی است. متفکر به خود زحمت داده و از دام تفکر متعارف و مرزهای ذهنی فراتر میرود. به جای اینکه بلافاصله دست به عمل زده و از تفکر متعارف پیروی کند، مشکل را شناسایی میکند. باید اکوسیستم یا دنیایی که مشکل در آن پدید آمده و رشد کرده، به طور دقیق تشریح گردد؛ نه فقط خودِ مشکل. وقتی نمایی ۳۶۰ درجه از مشکل و نحوه پیدایش آن ترسیم شود، ارائه راهحلهای بنیادین راحتتر خواهد بود.
خواهان تاثیرگذاری بر متغیرهای غیر قابل کنترل
ویژگی سوم برای داشتن تفکر استراتژیک این است که فرد به دنبال تاثیرگذاری بر متغیرهایی باشد که در کنترل وی نیست. به عنوان مثال در دنیای کسب و کار متغیرهای زیادی وجود دارند که تحت کنترل هستند مانند تعداد کارکنانی که باید استخدام شوند، مقدار فضایی که باید به عنوان محل کار اجاره شود، هزینه تبلیغات، بودجه تحقیق و توسعه و سایر موارد مشابه. به این متغیرها در علم آمار متغیر وابسته گفته میشود. رفتار مشتری متغیر مستقل است. زیرا مشتری هر طور بخواهد تصمیم میگیرد و هر کاری را هر زمان که بخواهد انجام میدهد. تفکر استراتژیک عالی انتخاب هایی را ایجاد میکند که بر روی رفتار مصرفکننده (به عنوان متغیر مستقل) تاثیر بگذارد و آن را به سمت دلخواه هدایت نماید.
استفاده از همه دادههای ممکن
استفاده از همه دادههای ممکن از دیگر ویژگیهای تفکر استراتژیک است. گفته میشود تنها دادههای آماری معنیدار برای تصمیمات تجاری قابل اتکا هستند. اما تفکر استراتژیک نیازمند انواع دادههای کیفی، کمی، قیاسی و استعاری (Metaphorical) است، انواع دادههایی که ممکن است از نظر آماری معنادار نبوده و حتی قابل اندازهگیری هم نباشند. انواع اطلاعات و دادهها باید جمع آوری و بررسی شوند. به جای این پرسش که «آیا دادهها خوب هستند؟» باید پرسید «چه نتایجی میتوان از این اطلاعات و دادهها کسب کرد؟» باید علت وجود دادهها و اطلاعات پیدا شوند نه لزوما آنچه از آنها قابل اثبات است. برای نتیجهگیری بهتر میتوان از طوفان فکری بین اعضای سازمان یا مدیران بخشهای مختلف استفاده کرد.
تفکر استراتژیک در کسب و کار
به طور قطع اصلیترین کاربرد تفکر استراتژیک در کسب و کار است. زیرا راهاندازی، هدایت و راهبری مجموعهای که به عنوان یک واحد اقتصادی فعالیت دارد، با چالشهای زیادی همراه است. تغییرات سریع و عمیق دوران معاصر که ناشی از پیشرفت تکنولوژیهای مختلف هستند، بر شدت این چالشها میافزایند. این تغییرات مدلهای تولید محصول و خدمات، بازاریابی و فروش و رفتار مصرف کنندگان را به شدت تحت تاثیر خود قرار دادهاند. بنابراین باید با منطقی متفاوت به مسائل نگریست و راهحلهایی مبتکرانه و خلاقانه ارائه داد. این نوع تصمیمگیری نتیجه تفکر استراتژیک در کسب و کار است.
